او گفت: من شب قبل همراه دختر و پسرم به خانه پدرم رفته بودم و امروز صبح وقتی برگشتم دیدم شوهرم فوت شده است و احتمال میدهم او سکته کرده باشد.
مأموران بعد از بررسی جسد متوجه شدند روی گردن این مرد آثار کبودی وجود دارد، بههمیندلیل موضوع را مشکوک تشخیص دادند و بازپرس جنایی را از واقعه مطلع کردند.
ساعتی بعد کارآگاهان جنایی، متخصصان بررسی صحنه جرم و کارشناسان پزشکیقانونی در محل حضور یافتند و با دیدن آثار شیارگونه بر گردن متوفی به این نتیجه رسیدند که مرگ این مرد طبیعی نیست و او قطعا به قتل رسیده است.
کارآگاهان در بررسیهایی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که هیچ سرقتی از خانه انجام نشده است. از سویی تمام ورودیهای خانه سالم و دستنخورده بودند و تردیدی وجود نداشت که قاتل یا قاتلان، متوفی به نام حبیب را از قبل میشناختند. افسران جنایی در وهله اول به همسر حبیب به نام زیبا ظنین شدند، زیرا این زن ابتدا قصد داشت مرگ شوهرش را عادی و طبیعی جلوه بدهد و مانع تحقیقات جامع پلیسی شود.
بررسیهای صورتگرفته فاش کرد زیبا و حبیب با هم اختلافاتی داشتند.
در ادامه سرنخ اصلی به دست آمد و معلوم شد زیبا با مردی به نام صابر از مدتها قبل در ارتباط است. زیبا وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: صابر پسردایی من است و ما از مدتی قبل به هم علاقهمند شدیم و در این مدت با هم پنهانی رابطه داشتیم. من از زندگی با شوهرم اصلا راضی نبودم و بههمیندلیل محبتهای پسرداییام باعث شد به او علاقهمند شوم و با اینکه یک دختر و یک پسر دارم، به رابطه با او ادامه دهم. در این میان صابر مرتب میگفت باید شوهرم را از سر راه برداریم. حالا هم فکر میکنم او شب حادثه وقتی ما در خانه نبودیم به منزلمان آمده و حبیب را کشته است. کارآگاهان بعد از شنیدن اظهارات این زن صابر را بازداشت کردند، اما او وقتی در برابر اتهام قتل قرار گرفت، گفت از ماجرای کشتهشدن حبیب بیاطلاع است و در این ماجرا نقشی ندارد.
بنا بر این گزارش، زیبا و صابر درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.