ماجرای این آدمربایی در آخرین روز شهریور شروع شد و سه روز بعد از آن آدم ربایان با خانواده پسر جوان تماس گرفتند و درخواست خود را مطرح کردند. ربایندگان پسر جوان از خانواده او پنج میلیون دلار و ۱.۵ میلیون یورو را باج خواستند. پس از آن بود که مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را برای شناسایی مظنونان احتمالی آغاز کردند. کارآگاهان مبارزه با آدمربایی پلیس آگاهی تهران سرنخهایی به دست آوردند که از نگهداری فرد ربودهشده در حوالی کرج حکایت داشت؛ بنابراین تحقیقات خود را برای بهدستآوردن جزئیات دقیقتری از محل نگهداری ربایندگان و تعداد آنها ادامه دادند.
در این بین ربایندگان چندبار تماس گرفتند و تهدید کردند که اگر خانواده پسر ربودهشده خواسته آنها را مبنیبر پرداخت دلار و یورو انجام ندهند، در تماسهای بعدی محل اعضای بریدهشده بدن فرزندشان را به آنها اطلاع خواهند داد. درحالیکه ربایندگان همچنان تهدید میکردند و مذاکرات آنها با خانواده پسر ربودهشده ادامه داشت، مأموران موفق به شناسایی و دستگیری سه نفر از عوامل این آدمربایی شدند. یک نفر از آنها در شمال کشور به دام افتاد و دو نفر دیگر نیز در تهران بازداشت شدند.
متهمان دستگیرشده با وجود سرنخهای بهدستآمده منکر دخالت در آدمربایی بودند. بازجویی از آنها بدون نتیجه ادامه داشت تا اینکه شامگاه دوشنبه هفته جاری مأموران متوجه شدند پسر ربودهشده در حوالی پرند آزاد شده است. پسر ۲۴ ساله پس از حضور در اداره آگاهی درباره نحوه ربودهشدن خود گفت: خانه پدربزرگم که تازه فوت شده در رباطکریم است و روز حادثه من آنجا بودم. وقتی از پیش مادربزرگم به خانه برگشتم، پشت در پارکینگ منتظر بودم تا در باز شود، در همان حال یک ماشین کنار خودرو بیامو من پارک کرد و سرنشینان آن گفتند که مأمور هستند و من باید با آنها بروم. از آنها خواستم اجازه بدهند موضوع را به پدرم اطلاع بدهم. با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم ماشین جلوی در است. بعد آنها گوشی من را در صندوق عقب خودروی خودم گذاشتند و دستبند به دستم زدند و من را سوار ماشین خودشان کردند و درحالیکه چشمبند داشتم راه افتادند. حدود ۴۵ دقیقه در مسیر بودیم که به یک سوله رسیدیم و آنموقع بود که با خانوادهام تماس گرفتند و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است.
این پسر جوان گفت: در تمام این مدت چشمم بسته بود و یکبار هم جایی را که در آن نگهداری میشدم عوض کردند. در نهایت دوشنبهشب به سراغم آمدند و من را چشمبسته به اطراف پرند بردند و با دستوپای بسته در بیابان رها کردند که رهگذرها من را پیدا کردند و نجات دادند.
پسر جوان گفت: چهره ربایندگان را فقط چند لحظه در هنگامی که او را فریب میدادند دیده است.
باوجوداین بازپرس زمانی دستور چهرهنگاری را صادر کرد تا همدستان متهمان دستگیرشده هم شناسایی شوند.