شامگاه یکشنبه 28 مهر پسر جوانی به اداره آگاهی شاپور رفت و به افسر نگهبان گفت: ظهر امروز یک نفر را با چاقو کشتم اما عذاب وجدان مرا به اینجا کشاند. بدین ترتیب پسر 26 ساله پس از تحقیق و بازجویی به دستور بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران بازداشت شد.
گفتوگو با متهم
چرا دست به جنایت زدی؟
نمی خواستم او را بکشم شاهرخ - مقتول- دوست قدیمی و بچه محل ما بود اما یک ماهی میشد که برای دختر مورد علاقهام مزاحمت ایجاد میکرد. پریسا به او جواب منفی داده بود اما دست بردار نبود. از دستش ناراحت بودم. با او قرار گذاشتم تا سر این موضوع حرف بزنیم.
چرا چاقو با خودت داشتی؟
میدانستم تنها نمیآید و دوستانش هم کنارش هستند اما آن روز من و پریسا باهم به محل قرار که یکی از خیابانهای منطقه سلیمانیه بود رفتیم. میخواستم باهاش حرف بزنم اما دعوا شد و او با گاز اشکآوری که به همراه داشت به من حمله کرد چشم هایم میسوخت و نمیتوانستم جایی را ببینم. ناخوداگاه چاقو کشیدم و او را زدم.
بعد از آن چه کردی؟
با پریسا فرار کردم. همین طور در خیابانهای تهران راه میرفتم. بعد از یک ساعت پریسا را به خانهشان فرستادم و خودم تنهایی در خیابانها راه افتادم.
چه شد که خودت را تسلیم کردی؟
با عذاب وجدان نمیتوانستم کنار بیایم. نمیخواستم او را به قتل برسانم و ناخواسته جنایتی را مرتکب شده بودم.
با پریسا چطور آشنا شدی؟
6 سال قبل در پارک با او دوست شدم میخواستیم باهم ازدواج کنیم. اما از آنجایی که وضع مالی خوبی ندارم نمیتوانستم زندگی تشکیل دهم.