روزنامه اعتماد در مصاحبه با داریوش قنبری، نماینده پیشین مجلس در باره ورود پول کثیف به سیاست و انتخابات گفت وگویی انجام داده است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
در آستانه انتخابات باردیگر بحث پولهای کثیف در انتخابات مطرح شده است. با توجه به اینکه شما سابقه کاندیداتوری و نمایندگی مجلس را دارید و احتمالا در این فرآیند با بحث ورود پولهای کثیف به انتخابات سر و کار داشتید، در چه بخشهایی هزینهکردهای انتخاباتی به راحتی قابل رصد نیست؟
شفافیت در هزینههای انتخاباتی بحثی جدی است که در اغلب دورهها با این معضل مواجه بودهایم و در واقع مشخص نیست که یک کاندیدا چقدر هزینه میکند. فرآیند هزینههای انتخاباتی آنقدر پیچیده هست که شفاف کردن آن به آسانی نیست. برای نمونه کاندیداها معمولا بخشی از هزینهها را در اختیار اطرافیان خود قرار میدهند تا آنها در مواقع لازم هزینه کنند و عمدتا در این موارد حسابرسی دقیقی نیز وجود ندارد. در واقع مشخص نیست که این پول چگونه دریافت و در چه مواردی هزینه شده و پرداختیهایی صورت گرفته است.
مساله دیگری نیز وجود دارد که خرید و فروش آرا در جریان انتخابات است. این معضل معمولا در حوزههای انتخابیه کوچک یا تک نماینده که یک نفر با 20 تا 30 هزار رای میتواند وارد مجلس شود، بیشتر رخ میدهد، چراکه اگر کاندیدا یا اطرافیان او متمول باشند، میتوانند به راحتی دست به خرید آرا بزنند آن هم بدون اینکه نظارتی بر این اتفاق وجود داشته باشد.
در کنار این دو بحث هزینههای نامتعارفی چون برگزاری مهمانیها و ناهار و شامهایی است که به راحتی قابل محاسبه در هزینههای انتخاباتی نیستند. ضمن اینکه در حوزههای انتخابیه کوچک حتی از یک سال پیش از انتخابات به شکل زیرزمینی جلساتی برگزار میشود که رصد آنها و بررسی هزینههای صرف شده قابل محاسبه نیست.
در واقع میتوان گفت هزینههای انتخاباتی که اتفاقا مشهود و بعضا قابل دسترسی و پیگیری است همان هزینه ستادها، چاپ و پخش پوستر و ... است اما در حوزههای انتخابیه کوچک هزینههای انتخاباتی غیرقانونی به شکلهای مختلف وجود دارد که نه منابع آن مشخص است و نه نظارتی بر آن صورت میگیرد. در مواردی که یک نماینده دوباره کاندیدا میشود، شاهد این هستیم که برخی هزینههای سرسامآور برای تبلیغات انجام میشود که اصلا با حقوق و مزایای رسمی نمایندگی مجلس هیچ گونه همخوانی ندارد. همین فرآیند باعث میشود برخی به نمایندگی مردم در مجلس به شکل یک بیزینس و تجارت نگاه کنند و در همین راستا وقتی به مجلس راه مییابند در پی جبران هزینههایی هستند که انجام دادهاند. وقتی هم که حقوق ثابت نمایندگی کفاف جبران کردن هزینهها را نمیدهد خواه ناخواه به دنبال راهحلهای غیرقانونی میروند. بنابراین هزینههای سرسامآور تالیفاسدهای مختلفی دارد که هم فساد اقتصادی و هم فساد سیاسی به دنبال دارد و لازم است که هزینهها به صورت شفاف صورت گیرد.
اساسا امکان برخورد با هزینههایی که امکان رصد آن همانطور که اشاره کردید، دشوار است و به عنوان یک معضل وجود دارد؟
به نظر من دستگاههای اطلاعاتی میتوانند به خوبی این جلسات خانگی و زیرزمینی کاندیداها را رصد کنند و همچنین به این پرسش پاسخ دهند که آنها هزینههای انتخاباتیشان را از کجا آوردهاند. در واقع آنچه در انتخابات به ویژه انتخابات در حوزههای تک نماینده یا حوزههای انتخابیه کوچک وجود دارد همین جلسات غیررسمی و جلسات تبلیغات غیرقانونی است. فکر میکنم سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی میتوانند جلوی این کار را بگیرند. ضمن اینکه این مسائل باید یکی از دلایل رد صلاحیت کاندیداها باشد. این در حالی است که تا به حال ندیده و نشنیدهام کسی به دلیل تبلیغات غیرقانونی ردصلاحیت شده باشد. همین الان در حوزههای انتخابیه کوچک احتمالا نزدیک به یک سال است که تبلیغات غیررسمی و غیرقانونی شروع شده است. این در حالی است که دستگاههای ناظر بر انتخابات از این راههای غیرقانونی میگذرند در صورتی که میتوان از چند ماه مانده به انتخابات این جلسات انتخاباتی غیررسمی را رصد کرده و جلوی آن را بگیرند، چراکه تنها بحث وقوع فساد مالی پولهای کثیف در انتخابات نیست، بلکه فساد سیاسی هم به دنبال فساد اقتصادی شکل میگیرد؛ وعده و وعیدهایی که برای گرفتن پست و مقام و رانتها نوع دیگری از فساد را ایجاد میکند. بنابراین باید حداقل جلسات زیرزمینی و غیررسمی رصد شود.
مگر میتوان کاندیداها را از برگزاری جلسات مثلا با اعضای ستاد یا هواداران و نزدیکان سیاسی منع کرد؟ از سوی دیگر فکر نمیکنید این رویکرد منجر به امنیتی و پلیسی شدن فضای انتخابات میشود؟
حرف من شفاف شدن است. برای شفاف شدن لازم است که جلسات از حالت غیررسمی خارج شده و آزاد باشد یعنی کاندیداها به آن رسمیت ببخشند تا در صورتی که عمل غیرقانونی رخ داد، قابلیت پیگیری وجود داشته باشد. شاید در این زمینه ایراد قانونی هم وجود دارد که یک فضای روشن و شفاف پیش از انتخابات شکل نمیگیرد. در یک جلسه زیرزمینی معلوم نیست که چه وعده و وعیدهایی و چه قول و چه رانتهایی داده میشود. اگر هم با جلسات غیررسمی پیش از زمان تبلیغات برخوردی نمیشود باید آنها را قانونمند کرد به این شکل که قانونگذار به جای فرصت یک هفتهای تبلیغات، فرصت بیشتری برای کسانی که تمایل به کاندیداتوری دارند در نظر بگیرد. یعنی با تغییرات قانونی کسانی که احتمال کاندیداتوری آنها وجود دارد از خیلی قبلتر از انتخابات مشخص و بتوانند فعالیت آزاد و قانونی داشته باشند. این مساله باعث ایجاد برابری میان کاندیداها هم میشود نه مثل الان که یک نفر با تکیه بر پول و قدرتی که دارد از یک سال قبل شروع به تبلیغ و جمع کردن رای و یک نفر صبر کند تا فرجه یک هفتهای تبلیغات فرا برسد و تنها در فرصت یک هفتهای و مطابق قانون تبلیغات را شروع کند. شاید با تغییر فرصت قانونی تبلیغات بتوان شرایط را شفافتر کرد. در واقع اگر بر اساس قوانین موجود برخورد نمیشود، قانون را تغییر دهیم.
تجربه شخصی شما از برخورد و مواجهه با این تبلیغات غیرقانونی چیست؟ آیا شما پیش از کاندیداتوری با چنین معضلی مواجه شدید که نیاز به مراجعه به نهاد اطلاعاتی یا قضایی داشته باشد؟
من هم در طول انتخابات با چنین مسائل غیرقانونی در مورد رقبا مواجه شدم. شکایتهایی هم تنظیم کردم اما به نتیجه نرسید. در واقع همین تبلیغات زودرس و جلسات غیرشفاف و غیرقانونی معضلی بود که همیشه با آن مواجه بودم. در دو دوره حضور در انتخابات نیز با مساله خرید و فروش آرا مواجه بودم و گزارشهایی ارایه دادم.
چرا این شکایتها و گزارشها به نتیجهای نرسیده است؟
به نظر من ارادهای برای برخورد با پول کثیف یا اقدامات غیرقانونی پیش از انتخابات وجود ندارد. همچنین در برخورد با تخلفات انتخاباتی ضمانت اجرایی موثر در قانون پیشبینی نشده است. مثلا بر اساس قانون چاپ پوسترها در قطع مشخصی مجاز است اما کسی این قانون ساده را هم رعایت نمیکند. بنابراین در بخشهایی قانون اجرایی نمیشود در بخشهایی هم قانون ضمانتهای اجرایی دقیق و شفاف و روشنی ندارد.
در کنار بحث پولهای کثیف برخی معتقدند که اساسا باید به جایی برسیم که پول از فرآیند انتخابات برای کاندیداها حذف شود. به نظر شما آیا امکان چنین کاری وجود دارد یا نمونهای از حذف پول از انتخابات برای کاندیداها در دنیا اجرایی میشود که بتوان آن را الگوی موفقی دانست؟
انتخابات بدون هزینه و پول رویایی است دستنیافتنی. شاید بتوان هزینهها را به حداقل رساند و کاهش داد. مثلا شرایطی را ایجاد کرد که تبلیغات بصری همچون چاپ پوستر در انتخابات برای همه توسط یک نهاد مشخص با هزینهای مشخص انجام شود که هم قابل بررسی بوده و هم هزینههای آن مقدار مشخصی باشد. البته فضای مجازی نیز کمک بزرگی به کاهش هزینههای انتخاباتی کرده است. موضوع دیگر در نظر گرفتن مکانهایی برای سخنرانیها و میتینگهای انتخاباتی است. برای نمونه میتوان ورزشگاهها را به صورت مجانی در اختیار کاندیداها قرار داد تا به کم کردن هزینهها کمک کرد. همچنین استفاده از شبکههای استانی برای بیان برنامههای کاندیدا نیز میتواند راهحل دیگری باشد. از سویی میتوان برای هزینهکرد انتخاباتی سقف تعیین کرد، چراکه به هر حال دسترسی به اموال یک کاندیدا و تطابق دادن آن با میزان هزینهکرد انتخاباتی شدنی نیست، اما با تعیین سقف هزینهکرد میتوان همه را در یک سطح قرار داد.