رسیدگی به این پرونده از اوایل سال ۹۱ به دنبال پیدا شدن جسد یک زن در حاشیه جاده صباشهر رباط کریم در دستور کار قرار گرفت. شواهد نشان میداد این زن توسط عاملان قتل در جای دیگری خفه شده است و آنها برای رهایی از جنازه اش آن را به حاشیه جاده منتقل کرده اند. جسد زن ناشناس با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و با دستور بازپرس جنایی تیمی از پلیس وارد عمل شدند تا رازگشایی کنند.
یک هفته از پیدا شدن جسد زن ناشناس نگذشته بود که یک مرد نگران و آشفته به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن همسر آمریکایی اش به نام ترسا خبر داد. این مرد به پلیس گفت: ۳۵ سال قبل با همسرم در آمریکا آشنا شدم و بعد از این که او مسلمان شد با هم ازدواج کردیم. سه پسرمان در آمریکا زندگی میکنند.
من و همسرم که مدرس خصوصی زبان انگلیسی است برای زندگی به ایران آمدیم. ترسا از ایران خوشش میآید به طوری که من برای سر زدن به فرزندانم به آمریکا رفتم و همسرم در ایران تنها ماند. هر روز تماس داشتیم تا این که او ناگهان ناپدید شد.
مرتب با او تماس گرفتم، اما جوابم را نمیداد تا به ایران برگشتم. من که نگران شده بودم از همسایهها کمک خواستم. همسایهها میگویند چند روز قبل او را سوار بر ماشینش دیده اند که از خانه خارج شده است، اما از بازگشتنش هیچ اطلاعی ندارند.
در حالی که نشانیهایی که این مرد از همسر آمریکایی اش به پلیس میداد با مشخصات جنازه زن ناشناس مطابقت داشت وی به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جنازه همسرش را شناسایی کرد.
با شناسایی جسد زن آمریکایی تحقیقات پلیس جنایی تهران وارد مرحله جدیدی شد و ماموران در بررسیهای تخصصی دریافتند از کارت سوخت خودروی ترسا در یک جایگاه سوخت گیری استفاده شده است.
پلیس همچنین به بررسی تماسهای تلفنی ترسا پرداخت و رد یک پسر ۲۰ ساله به نام اکبر را یافت که ترسا مرتب به صورت شبانه روزی با او در تماس بود! بدین ترتیب اکبر بازداشت شد و با وجود اصرار بر بی گناهی خود در سرنوشت ترسا به کشتن زن آمریکایی با همدستی دوست ۲۱ ساله اش به نام سیامک اعتراف کرد.
اکبر در بازجوییهای پلیسی و قضایی گفت: یک روز ترسا اشتباهی شماره تلفن همراه مرا گرفت و این آغاز آشنایی ما بود. او میگفت: تنهاست و دوست دارد بیشتر با من آشنا شود. من که فهمیده بودم او آمریکایی و زن ثروتمندی است ماجرا را با دوستم سیامک درمیان گذاشتم و به دیدن ترسا رفتم.
وی ادامه داد: بعد از مدتی وسوسه شدیم از او سرقت کنیم به خاطر همین ترسا را به حوالی رباط کریم کشاندیم، سیامک او را خفه کرد و دلارها و طلاهایی را که همراه داشت با ماشینش دزدیدیم. به دنبال اعترافهای این پسر سیامک نیز بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. همین کافی بود تا برای دو عامل جنایت کیفرخواست صادر شود و آنها در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه بروند.
در حالی که خانواده زن آمریکایی برای قاتل حکم قصاص خواسته بودند در روند رسیدگی به پرونده شبههای ایجاد شد. چون در مسلمان بودن قربانی شبهه وجود داشت قرار شد بررسیهای لازم در این زمینه صورت گیرد تا مشخص شود امکان قصاص وجود دارد؟ در این میان همسر ترسا مدارکی به دادگاه ارائه داد که روشن شد این زن قبل از ازدواج با وی، مسلمان شده بود. با ارائه این مدارک دو متهم پای میز محاکمه ایستادند.
قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات دو پسر جوان، سیامک را به قصاص و اکبر را به جرم معاونت در قتل به ۱۵ سال زندان محکوم کردند. حکم صادر شده، اما به خاطر برخی ایرادها در دیوان عالی کشور تایید نشد.
با نقض حکم در دیوان عالی کشور دو پسر جوان بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در جلسه دوم دادگاه وکیل اولیای دم برای متهمان اشد مجازات را خواست. سپس سیامک به دفاع پرداخت و گفت: اکبر تلفنی با زن آمریکایی آشنا شده بود.
او نقشه سرقت را کشید و از من کمک خواست. وقتی ترسا سر قرار آمد دستش شکسته و در گچ بود. به همین دلیل اکبر پشت فرمان پژو ۲۰۶ ترسا نشست و من روی صندلی عقب ماشین نشستم. در بین راه اکبر چاقو کشید و ترسا شروع به داد و فریاد کرد. من از ترسم دهان او را گرفتم، اما جان سپرد. باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم و مرگ او یک اتفاق بود.
اکبر نیز گفت: قبول دارم برای سرقت ماشین ترسا به رویش چاقو کشیدم، اما ضربهای به او نزدم. ترسا میخواست با دستی که در گچ بود بوق بزند تا عابران متوجه ماجرا شوند که سیامک دهان او را گرفت و موجب مرگ وی شد. وی ادامه داد: ما بلافاصله پول و طلاهای ترسا را برداشتیم و جنازه را از ماشین بیرون انداختیم. در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد و سیامک را به قصاص و اکبر را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد.
حکم صادر شده پس از بررسی موشکافانه از سوی قضات دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. در حالی که سیامک در یک قدمی چوبه دار قرار داشت توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند و از یک قدمی چوبه دار به زندگی برگردد. بنابر این گزارش؛ قرار است وی به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
مجردی در ایران ماندن.