آفتابنیوز : 
می گویند سیاست، موجود بی پدر و مادری است. در مقابله با این موجود بی پدر و مادر تنها زمانی می توانیم خوب بازی کنیم که به جای احساساتی شدن و واخوردگی و افسردگی خردمندانه عمل کنیم. مثل بازی شطرنج. شما در شطرنج وقتی بین مات شدن و پات شدن قرار دارید باید پات شدن را برگزینید. چه «پات» شدن به معنای باختن نیست. به معنای بردن هم نیست. اما می توانید با نباختنتان موجب بردن طرف مقابل هم نشوید.
در همین عالم شطرنج وضعیت دیگری هم هست. از دست دادن وزیر به جای مات شدن. چه هر سرباز پیاده بالقوه می تواند وزیری باشد.
وضعیت ما طرفداران معین هم همین است. ما در انتخابات برنده نشدیم اما بازنده هم نیستیم. چه اولا اختلاف رأی معین با نفر دوم کمتر از 2 میلیون رأی است و ثانیا نفر دوم و حتی اول نمی توانند ادعا کنند که برنده اند. ثالثا آرا مجموع کسانی که به اصول گرایان رأی نداده اند بیش از رأی کسانی است که به اصولگرایان رأی داده اند .
در چنین شرایطی ما چاره ای جز انتخاب هاشمی رفسنجانی نداریم. هاشمی رفسنجانی بهترین گزینه ما نیست اما تنها گزینه ممکن برای نجات مردم است از افراطی گری های خشونت زده ای که قصد انتقام تمام 8 سال گذشته را دارند.
تحلیل رفتارشناسی سیاسی هاشمی رفسنجانی نشان می دهد که او تیزهوش ترین سیاستمدار جمهوری اسلامی است و در بازی سیاست کاملا محیط و سوار است. ممکن است گفته شود هاشمی در هشت سال ریاست جمهوری اش به نفع اصولگرایان عمل می کرد و لااقل آنجا که نباید، کوتاه می آمد و به بازی پشت پرده تن می داد . در پاسخ به این تحلیل باید گفت هاشمی سال 68 تا 76 رأی خود را نه از ما که از طرف مقابل ما یعنی اصولگرایان کسب کرده بود. اینبار اما ما با رأی دادن به هاشمی مطمئنا او به نفع ما بازی می کند. به شرطی که با رأی قاطع رئیس جمهور شود و این شدنی نیست مگر با ائتلاف تمام کسانی که نمی خواهند به احمدی نژاد رأی بدهند.
این بار صحبت اما و اگر و شاید و باید و نبایدها نیست. این بار نوبت عمل است. عملگرایی خردمندانه سیاسی. درست مثل شطرنج بازی که در خفقان مات شدن گرفتار شده است. انتخاب هاشمی تن دادن به از دست دادن وزیر به شرط نباختن و مات نشدن است . به این امید که از میان سربازان باقی مانده کسی وزیر شود و بازی دوباره به دست ما بیافتد.
دوستان طرفدار معین! فراموش نکنید اگر قرار بود با 7 یا 8 میلیون رأی معین را راهی کاخ ریاست جمهوری بکنیم اصلاحات و دموکراسی خواهی با کله سقوط می کرد. بهتر است قیافه آدم های خود باخته را به خودمان نگیریم و رأی منتقدانه خود را به سمت هاشمی رفسنجانی هدایت کنیم. به عوام هم بگویم که فکر نکنند با رأی ندادن به هاشمی اوضاع اقتصادی شان بهتر می شود. خیر! بدتر هم می شود. چه احمدی نژاد قصد توزیع ثروت را ندارد. او قصدش تودیع ثروت و توزیع فقر است. با کسی هم شوخی ندارد.
برای رأی دادن به هاشمی رفسنجای چون و چرا را کنار بگذارید. صدای فاشیسم می آید. نگاه کنید به تاریخ آلمان که چطور هیتلر در اوج فقر و بیکاری و یاس و سرخوردگی عمومی زمام امور را به دست گرفت و قاتل بیش از ده ها میلیون انسان بی گناه شد. در ایتالیا هم اوضاع بهتر از این نبود. الان صدای پای بناپارتیسم شنیده می شود. عزممان را جزم کنیم. بهتر است دعواهای جناحی مان را گذاریم برای فردای انتخابات . صدای تحریم چی ها را نشنیده بگیرید. حاصل تحریم اول ما برآمدن احمدی نژاد هاست. باز جای شکرش باقی است که هاشمی به عنوان اقل انتخابات ما باقی مانده است. تردید نکنید وقت وقت تردید نیست. وقت تدبیر است. مدبرانه حرکت کنیم.