کد خبر: ۶۱۹۵۸۸
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۸

پشیمانی مرد دو زنه از قتل همسر اولش/ هیچ وقت روی خوش زندگی را ندیدم

مرد دوزنه که همسر اولش را به قتل رسانده است، از طناب دار نجات یافت. این مرد که مورد بخشش خانواده همسرش قرار گرفته است، صبح دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
پشیمانی مرد دو زنه از قتل همسر اولش/ هیچ وقت روی خوش زندگی را ندیدم
آفتاب‌‌نیوز :

رسیدگی به این پرونده از چهارم شهریور سال 93 به دنبال مرگ مشکوک یک زن 29 ساله به نام مهری در بیمارستان هفتم تیر در دستور کار ماموران کلانتری کهریزک قرار گرفت. بررسی ها نشان می داد این زن در خانه اش به شدت کتک خورده و در حالت بی هوشی به بیمارستان منتقل شده است.

با مرگ مشکوک زن جوان پلیس به بررسی پرداخت و دریافت همسر وی پس از مرگ زنش به طرز مشکوکی ناپدید شده است. در حالی که فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفته بود، برادر مهری به پلیس گفت: خواهرم زن اول احمد بود. آن ها 9 سال قبل با هم ازدواج کردند و حالا صاحب یک دختر هشت ساله به نام مرجان هستند. مدتی پیش احمد دوباره ازدواج کرد و خواهرم نیز از این ماجرا مطلع بود. خواهرم سه روز قبل به خانه پدری ام آمد اما دیروز به خانه خودش برگشت. ما از او خبری نداشتیم تا این که هووی خواهرم به نام فهیمه با من تماس گرفت و گفت حال مهری بد شده است.من خودم را به خانه خواهرم رساندم و با پیکر نیمه جان او روبه رو شدم. هووی خواهرم می گوید احمد یک روز قبل هر دوی آن ها را به شدت کتک زده و خانه را ترک کرده است.

بازداشت هووی جوان

به دنبال اظهارات تکان دهنده این مرد، پلیس فهیمه را بازداشت کرد. زن جوان گفت: من و مهری رابطه بدی با هم نداشتیم. در غیاب مهری من به خانه آن‌ها رفته بودم که او یک باره از خانه پدرش بازگشت. برگشت سر زده او موجب عصبانیت احمد شد. احمد می گفت باید مهری تماس می گرفت تا خودش دنبال او برود.احمد که عصبانی بود مهری را به شدت کتک زد و او بی هوش شد.من قصد پادرمیانی داشتم که او مرا هم کتک زد. من همان موقع به خانه خودم برگشتم. اما چون دیگر خبری از شوهرم نداشتم ظهر روز بعد به خانه مهری رفتم.مرجان مقابل در آمد و گفت حال مادرش بد است. وقتی به داخل خانه رفتم متوجه شدم مهری همچنان بی هوش است.همان موقع با برادر مهری تماس گرفتم.

دستگیری مرد دوزنه

با اظهارات زن جوان تلاش برای ردیابی مرد خشن آغاز و احمد یک ماه بعد بازداشت شد. این مرد در بازجویی ها ادعا کرد در مرگ همسرش نقشی نداشته است. وی گفت: مدتی بود همسرم با یک مرد در ارتباط بود. به همین دلیل آخرین بار با او درگیر شدم و با چوب به پایش زدم و همان موقع خانه را ترک کردم. دختر هشت ساله قربانی نیز گفت: وقتی فهیمه مقابل در خانه مان آمد، پدرم به پشت بام رفته بود. او وقتی فهمید حال مادرم بد است از راه پشت بام فرار کرد. اظهارات این دختربچه و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را ضربه جسم سخت به سر و فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کرده بود موجب شد برای احمد کیفرخواست صادر شود.

افشای دروغ

در حالی که قرار بود احمد محاکمه شود، وی از مردی غریبه شکایت کرد و مدعی شد او در مرگ همسرش دست داشته است. احمد گفت: وقتی ماموران به خانه ام آمدند زیر بالش همسرم با یک نامه روبه رو شدند. مهری در آن نامه نوشته بود که هرگز با مرد غریبه در ارتباط نبوده است.این موضوع نشان می دهد من در مرگ همسرم نقشی نداشتم و او در غیاب من کشته شده است. من برای خرید گوسفند از خانه خارج شده بودم که مهری کشته شد.

با این شکایت مرد غریبه تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: مهری و همسرش با هم اختلاف داشتند. به همین دلیل این زن شکایتی علیه همسرش تنظیم کرده بود و من هرگز با مهری ارتباطی نداشتم.

حکم قصاص

در حالی که احمد همچنان منکر دست داشتن در همسرکشی بود، پدر مهری برای وی درخواست قصاص را مطرح کرد. معاون اول قوه قضاییه نیزاز طرف دختر خردسال قربانی درخواست دیه کرد اما با طولانی شدن رسیدگی به این پرونده و در حالی که دختر قربانی 11ساله شده بود، معاون قوه قضاییه خواست تا درخواست دختر قربانی که حالا کبیر شده است درباره مجازات پدرش استعلام شود.

بدین ترتیب احمد پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه دادگاه پدر و مادر قربانی برای دامادشان حکم قصاص خواستند. دختر قربانی نیز که 11سال داشت برای پدرش حکم قصاص خواست. سپس احمد به دفاع پرداخت و گفت: من فقط با چوب چند ضربه به پای همسرم زدم و نمی دانم چه کسی همسرم را کشته است. در پایان جلسه قضات احمد را به قصاص محکوم کردند.

رهایی از اعدام

در حالی که این حکم برای بررسی به دیوان عالی کشور فرستاده شده بود، این مرد توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.

دادگاه دوم

احمد دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم از خود دفاع کرد. وی در حالی که در جایگاه ویژه ایستاده بود به قضات گفت: قبول دارم همسرم را کشتم اما مرگ او یک اتفاق تلخ بود. من فقط با چوب او را کتک زدم و نمی‌دانم چطور کشته شده است. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من در زندگی روی خوشی را ندیدم .در مدتی که در زندان بودم عذاب کشیدم و حالا خیلی پشیمانم.من به سختی توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. به همین دلیل از قضات تقاضا دارم به خاطر فرزندم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی برای احمد حکم صادر کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین