اين شکايت سه ماه قبل به دست مأموران پليس رسيد. دختر نوجواني همراه پدرش به مأموران مراجعه کرد و پدر مدعي شد جواني که راننده يک وانت است، دخترش را اغفال کرده و او را مورد آزار و اذيت قرار داده است.
اين مرد در شکايت خود گفت: شغل من و همسرم طوري است که فرزندمان ساعتهاي طولاني را در خانه تنها ميماند و پسر جوان که مهرداد نام دارد و راننده وانت است، در نبود ما دخترمان را اغفال و او را آزار و اذيت کرده است.
دختر نوجوان نيز تأييد کرد که از سوي مهرداد مورد تعرض قرار گرفته است. او گفت: من و مهرداد با هم آشنا بوديم اما من راضي به برقراري رابطه نبودم و او به من تعرض کرد.
اين دختر حاضر نشد درباره نحوه آشنايياش با مهرداد توضيح دهد اما وقتي مهرداد تحت بازجويي قرار گرفت، گفت: من راننده وانت هستم و بار جابهجا ميکنم. يک روز دختر نوجوان با من تماس گرفت و خواست با هم ديداري داشته باشيم. من به او گفتم نميشناسمش و تلفنم براي کار است و مشتريان با آن تماس ميگيرند.
اين دختر اصرار کرد و اينطور بود که با او قرار گذاشتم. وقتي او را ديدم به من گفت يک روز که در جاده با خانوادهاش ميرفته از کنار ماشين من عبور کرده و مرا ديده و عاشقم شده و شماره تلفنم را از روي وانت برداشته است. همين باعث آشنايي و ارتباط بيشتر ما شد. من بيشتر شبها با او قرار ميگذاشتم. دليلش هم اين بود که شغل پدر و مادر دختر نوجوان طوري بود که بعضي شبها اصلا در خانه نبودند و او راحت ميتوانست بيرون بيايد. ما مدت زيادي است که با هم ارتباط داريم و گفتههاي اين دختر درباره اينکه به او تعرض کردم، درست نيست.
با اين حال، شعبه 11 دادگاه کيفري استان تهران با توجه به شکايت دختر و پدر، اين جوان را بازداشت کرد. وقتي دختر نوجوان مورد پرسش قضات قرار گرفت، اظهارات مهرداد را تأييد کرد و گفت: من در جاده عاشق او شدم ولي راضي به رابطه نبودم البته بعد از آن اتفاق چيزي نگفتم اما وقتي پدرم فهميد ناراحت شد و تصميم گرفت شکايت کند.
با پايان گفتههاي متهم و شاکي، قضات دختر نوجوان را براي معاينه به پزشکي قانوني ارجاع دادند و پرونده در شعبه 11 در حالي رسيدگي است و پسر جوان در بازداشت بهسر ميبرد.