دختری ۱۷ ساله در سال ۹۲ به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از سوی دو مرد جوان مورد آزار قرار گرفته است. این دختر که بهشدت آشفته بود، گفت: از مترو پیاده شدم و داشتم به سمت خانه میرفتم که دو مرد سر راهم آمدند و من را گرفتند، به زور سوار ماشین کردند و بعد هم مورد آزار و اذیت قرار دادند. دختر نوجوان به پزشکیقانونی منتقل شد و مورد معاینه قرار گرفت. متخصصان اعلام کردند آثار تعرض روی بدن این دختر وجود دارد و جراحتهای روی بدنش نشان میدهد او به زور مورد تعرض قرار گرفته است.
با مشخصاتی که این دختر گفت، مأموران موفق شدند صاحب ماشین را شناسایی و او را بازداشت کنند. مرد جوان ابتدا مدعی بود مرتکب هیچ جرمی نشده است و دختر دروغ میگوید، اما زمانی که پزشکیقانونی دیانای او را با آثاری که روی بدن دختر بود مورد مقایسه قرار داد، مشخص شد او یکی از متجاوزان است.
این جوان بعد از مشخصشدن موضوع، اتهام تجاوز را قبول کرد و گفت: ما در شهرک زینبیه میرفتیم که با دختر جوان روبهرو شدیم. او را نمیشناختیم. معلوم بود دارد به سمت خانهاش میرود. هوا تاریک بود. ما سرعتمان را کم کردیم و این دختر را بهزور سوار ماشین کردیم و به منطقهای خلوت بردیم و مورد تجاوز قرار دادیم. او گفته بود از ما شکایتی نخواهد کرد، بههمینخاطر هم آزادش کردیم. همدست این جوان که متوجه بازداشت دوستش شده بود، متواری شد. با توجه به اینکه مدتی گذشت و او دستگیر نشد، پرونده این جوان در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و او به اعدام محکوم شد. رأی صادره در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و مرد جوان بعد از طی تشریفات قانونی به دار آویخته شد.
مدتی بعد مأموران موفق شدند همدست مرد متجاوز را بازداشت کنند. دختر نوجوان او را نیز مورد شناسایی قرار داد و گفت: او بود که من را ربود، اما اول دوستش که حالا اعدام شده به من تجاوز کرد و بعد این پسر به من تعرض کرد. با توجه به اینکه مرد جوان نیز اتهام را قبول کرد، او نیز به اعدام محکوم شد و دیوانعالی کشور نیز حکم را مورد تأیید قرار داد، اما مدتی بعد دختر نوجوان اعلام کرد از شکایت خود نسبت به این پسر صرفنظر میکند. این در حالی بود که پسر جوان توبهنامهای به دفتر عفو و بخشودگی قوه قضائیه ارسال و اعلام کرد توبه کرده است و خواستار بخشش شد. همچنین درخواست اعاده دادرسی داد. این درخواست مورد پذیرش قرار گرفت.
در ادامه، چون متهم درخصوص اتهام آدمربایی محاکمه نشده و دادسرا در این خصوص ورود نکرده بود، پرونده دوباره بازگردانده شد. روز گذشته با کیفرخواست صادره از دادسرا متهم به اتهام آدمربایی مورد محاکمه قرار گرفت. او توضیح داد در این مدت روزهای بسیار سختی را گذرانده است. او گفت: بعد از این حادثه من فرار کردم، همیشه آواره بودم و هیچوقت آرامش نداشتم. بعد از بازداشت هم به اعدام محکوم شدم و حکم اعدام بالای سرم بود. هم جرمم که اعدام شد متوجه شدم همهچیز خیلی جدی است و هر لحظه ممکن است من هم اعدام شوم تا اینکه بالاخره شاکی رضایت داد. من قبول دارم اشتباه کردهام، توبه کردهام. درخواست دارم دادگاه در این خصوص به من کمک کند.
با پایان جلسه دادگاه، قضات شعبه ۵ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.