کد خبر: ۶۲۴۲۷۸
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۳

"می‌گویند بساطتان را جمع کنید"

قادر رودکیان می‌گوید: به هیچ‌وجه تعصبی ندارم بلکه می‌خواهم اولویت بچه‌ها موسیقی ایرانی باشد نه زبان. یعنی زبان و گویش مبنای کارمان نیست. ما با موسیقی ایرانی کار داریم. اتفاقا به دلیل این نگرش چندین بار مورد نقدهای تند قرار گرفته‌ام.
آفتاب‌‌نیوز :

در میان فراز و نشیب‌های بسیار حوزه موسیقی، آنچه که به طور کم و بیش نادیده گرفته شده و کمتر کسی به آن توجه می‌کند، موسیقی کودکان و نوجوانان است؛ البته باید گفت این بی‌توجهی نه فقط در موسیقی که در سینما و تلویزیون نیز وجود دارد و اگر به کنداکتور صداوسیما و فهرست اکران سالانه آثار سینمایی بنگریم متوجه این کاستی خواهیم شد. تئاتر نیز وضعیت بهتری از سه هنر مذکور ندارد.

در حوزه موسیقی هم افراد و گروه‌های معدودی به موسیقی کودکان و نوجوانان توجه دارند. با اینکه طی چند سال گذشته جشنواره‌هایی چون موسیقی جوان و نوای خرم به طور متمرکز و تخصصی موسیقی کودکان و نوجوانان را مدنظر دارند اما همچنان کمبود چنین گروه‌هایی احساس می‌شود. به علاوه اینکه ارتقای سطح کیفی موسیقی رده سنی کودک و نوجوان منوط به استمرار و اجراهای سالانه است که متاسفانه چنین رویه‌ای وجود ندارد.

ارکستر کودک و نوجوانان «رودکی» تبریز به سرپرستی قادر رودکیان (نوازنده، آهنگساز و مدرس) یکی از تشکل‌هایی است که با وجود دور بودن از پایتخت به طور متمرکز و با به‌کار گیری کودکان و نوجوانان نوازنده و خواننده، تلاش دارد بخشی از خلاء موجود را پر کند.

قادر رودکیان که اولین برگزارکننده، کنسرت در استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز است و به دور از نگاه قومیتی، موسیقی سنتی ایرانی را مدنظر دارد و به تربیت و تعلیم کودکان و نوجوانان شهرش مشغول است، درباره وضعیت فعلی موسیقی سنتی در شهر تبریز نظر مثبتی ندارد و درباره لزوم و نحوه تشکیل ارکستر کودکان و نوجوانان «رودکی» می‌گوید: یکی از دلایل مهمی که باعث شد به بچه‌ها توجه کنم و ارکستر کودک و نوجوان رودکی را تشکیل دهم این بود که طی سال‌های اخیر می‌دیدم بچه‌های علاقمند، اغلب به دنبال یادگیری سازهای غربی هستند. در این میان مشخص است که آنها به چه سازهایی علاقه نشان می‌‌دادند. اغلب آنها پیگیر یادگیری گیتار و سازهای الکتریکی بودند. ما مشکلی با این سازها نداریم اما زمانی میزان توجه به آنجا می‌رسد که سازهای خودمان فراموش می‌شود که به همین دلیل باید تمهیدی اندیشیده شود.

شما جزو اولین‌هایی هستید که در دهه هفتاد با تشکیل گروه موسیقی ایرانی را در تبریز رواج دادید و نخستین کنسرت را در آن سال‌ها روی صحنه بردید. از آن سال‌ها تاکنون موسیقی سنتی در استان آذربایجان شرقی چه روندی را پیموده و حال چه وضعیتی دارد؟

در آن سال‌ها هیچ گروهی وجود نداشت و وضعیت گروه‌ها با سال‌های اخیر قابل مقایسه نیست. در آن مقطع کنسرتی هم برگزار نمی‌شد و آن افراد و گروه‌های موجود نیز اغلب طی برنامه‌ها و مناسبات مختلف به موسیقی‌ می‌پرداختند یا در قالب جُنگ، اثری را روی صحنه می‌بردند. در دهه هفتاد اصلا چیزی به نام کنسرت وجود نداشت. مدیر مربوطه آن سال‌ها نیز بزرگترین افتخارش این بود که در زمان مدیریتش اجازه نداده‌ کسی کنسرت برگزار کند! ما نیز در آن مقطع، یعنی در سال 1373، با هزار مشکل و مکافات و عواقب بعدی به اجرا پرداختیم. من در آن سال‌ها 21 سال سن داشتم و با آن سن کم لااقل این جسارت را داشتم که مقابل مشکلات و کاستی‌ها بایستم. پس از آن سال‌ها بود که به مرور گروه‌ها بیشتر شدند و موسیقی پاپ نیز رواج پیدا کرد. این فعالیت‌ها ادامه داشت تا اینکه در سال 1378 در حالی که کنسرت‌های موسیقی ایرانی برای اجرای یک شب نیز مشکل دارند، ما به مدت پنج شب در تالار شهید مدنی تبریز کنسرت برگزار کردیم. به هرحال پر کردن سالن کنسرتی که به موسیقی ایرانی و سنتی می‌پردازد کار راحتی نیست. پس از آن به مرور زمان، ذائقه عمومی مردم عوض شد و اغلب آنها به موسیقی پاپ گرایش پیدا کردند. البته ذائقه به خودی خود عوض نشد بلکه آن را عوض کردند. به این ترتیب آن موسیقی جدی و با تفکر، کم کم رونق خودش را از دست داد.

باید یادآور شد که موسیقی پاپ با وجود خوانندگان و آهنگسازان کاربلد در دهه هفتاد، کیفیتی بالاتری داشت.

دقیقا همینطور است، اما پس از چندی سبک‌ترین و سطحی‌ترین آثار پاپ جای آن موسیقی با کیفیت را گرفتند. به نظرم اوج موسیقی پاپ سال‌های سال‌های 1384 یا 1385 بود. حتی تا سال‌های ابتدایی دهه نود، یعنی حدودا سال‌ 1392 موسیقی پاپ به لحاظ کیفی وضعیت بهتری داشت اما در حال حاضر وضعیت موسیقی پاپ فاجعه است،. لااقل در استان و شهر خودم اینگونه است و تصورم این است که هرچه بگذرد وضعیت بدتر خواهد شد.

به چه دلیل چنین تصوری دارید؟

من و اعضای گروهم 4 سال است که هیچ اثری را روی صحنه نبرده‌ایم و کنسرتی نداشته‌ایم. این یعنی وضعیت مناسب نیست.

آنچه شما را از فعالیت بازداشته، چیست؟

به این دلیل که برگزاری کنسرت هیچ صرفه‌ای ندارد. قیمت اجاره سالن‌ها و آمفی‌تئاترها بسیار بالاست و از سوی دیگر مالیات‌هایی وضع شده که برگزاری کنسرت‌ها را با مشکل مواجه می‌کند. ایجاد چنین شرایطی معنایش این است که بساطتان را جمع کنید و اولویت با موسیقی پاپ است. من نیز نمی‌توانم برای فعالیت بیشتر و فروش بالاتر از آن اهداف و منظر هنری دور شوم تا صرفا فروش بالایی داشته باشم و سالن را پر کنم.

به طور معمول کدام خوانندگان در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان شرقی کنسرت می‌دهند؟

نمی‌خواهم از کسی نام ببرم اما به طور کلی آثار صرفا مردم‌پسند در زمینه برگزاری کنسرت وضعیت بهتری دارند. منظورم این نیست که سطح کار آن خوانندگان پایین است اما آثارشان مردم پسند است و فاقد جایگاه و منظر هنریست.

آیا می‌توان گفت در تبریز که فعالان عرصه موسیقی سنتی هیچ اجرا و کنسرتی ندارند؟

فعالیت‌های آنها بسیار کم است و می‌توان گفت این نوع موسیقی رونق خود را از دست داده است.

بخشی از موفقیت یک کنسرت استقبال مخاطب است که البته تولید بالای آثار سطحی و گاه سخیف، سلیقه او را تنزل می‌دهد.

بله درست است، ‌البته شما عده خاصی را جزو این آمار به حساب نیاورید. مثلا اگر کنسرت به متعلق به آقای همایون شجریان باشد داستان فرق می‌کند. در این زمینه نام آن هنرمند مطرح است و بحث سلیقه و سطح آگاهی مخاطب در میان نیست. بسیار دیده‌ایم آن مخاطبانی که حتی یک بار صدای آقای همایون شجریان را نشنیده‌اند به کنسرتش می‌روند! در حالی که حتی شاید آن نوع موسیقی را دوست نداشته باشند. به هرحال وضعیت موسیقی سنتی آنقدر در آذربایجان بغرنج است که تصور می‌کنم کمرش شکسته است.

مسئولان اداره ارشاد و دیگر نهاد‌های مرتبط نسبت به این وضعیت نامطلوب هیچ واکنشی ندارند؟

به هیج‌وجه، حتی می‌توان گفت از وضعیت فعلی بسیار خوشحال هستند. آنها تمایل دارند که افراد منتقدی چون من سراغی از آن اداره نگیریم و به آنجا مراجعه نکنیم. حتی چند سال پیش به نام صندوق فرهنگ و ادب مبالغی از کنسرت‌گذاران می‌گرفتند تا به آنها اجازه اجرا دهند و در نهایت کنسرتشان برگزار می‌شد.

در حال حاضر نیز این رویه وجود دارد؟

پس از مدتی آن رویه شکل و شمایلی غیرقانونی به خود گرفت و حال نیز به روش‌های دیگر کار می‌کنند. در حال حاضر آنها که به موسیقی پاپ و عامه‌پسند می‌پردازند با هیچ مشکلی مواجه نیستند.

شما بر خلاف اغلب فعالان موسیقی سنتی به رده سنی کودک و نوجوان توجه دارید و سال‌هاست با تشکیل ارکستر کودک و نوجوان «رودکی» به اجرای آثار مختلف پرداخته‌اید. در باره نحوه اداره گروه و همکاری‌تان با بچه‌ها بگویید.

یکی از دلایل مهمی که باعث شد به بچه‌ها توجه کنم و ارکستر کودک و نوجوان رودکی را تشکیل دهم این بود که طی سال‌های اخیر می‌دیدم بچه‌های علاقمند، اغلب به دنبال یادگیری سازهای غربی هستند. در این میان مشخص است که آنها به چه سازهایی علاقه نشان می‌‌دادند. اغلب آنها پیگیر یادگیری گیتار و سازهای الکتریکی بودند. ما مشکلی با این سازها نداریم اما زمانی که میزان توجه آنقدر زیاد می‌شود که سازهای خودمان فراموش می‌شود باید تمهیدی اندیشیده شود.

تعداد اعضای گروه در ابتدا چند نفر بود و بعدا چه تغییراتی در ارکستر «رودکی» ایجاد شد؟

هسته اولیه ارکستر با پنج‌، شش‌نفر شکل گرفت و حال 35 نفر عضو ارکستر هستند که رده سنی آنها زیر 18 سال است. تعداد اعضا 36 نفر است که رده سنی آنها زیر 18 است؛ یعنی از شش، هفت سال به بالا. می‌توان گفت میانگین سنی اعضا حدود یازده تا دوازده سال است.

آیا به تعصب در موسیقی اعتقاد دارید؟

به هیچ‌وجه تعصبی ندارم بلکه می‌خواهم اولویت بچه‌ها موسیقی ایرانی باشد نه زبان. یعنی زبان و گویش مبنای کارمان نیست. ما با موسیقی ایرانی کار داریم. اتفاقا به دلیل این نگرش چندین بار مورد نقدهای تند قرار گرفته‌ام.

آیا اجرای صحنه‌ای دارید؟

در نظر دارم طی کنسرتی که آخر امسال یا اوائل سال بعد روی صحنه می‌برم به موسیقی تمام نواحی ایران بپردازم. مثلأ قطعات شیرازی، بلوچی و کردی را هم اجرا کنم گرچه اولویت ما با موسیقی آذربایجان است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین