محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گفت و گویی به بایدها و نبایدهای جریان اصلاحات پرداخت به گفته او یکی از اشتباهات این جریان این بود که به خرده کاری پرداخت. سلامتی معتقد است اصلاحطلبان باید با شورای نگهبان وارد گفت و گو شوند. آنچه در ادامه میخوانید خلاصهای از این مصاحبه است:
*جریان اصلاحات طی سالهای گذشته چه کارهایی را نباید میکردند و اشتباهاتشان کجا بود؟
واقعیت این است که اصلاحطلبان در مقاطعی مقداری به جای اینکه دنبال مسائل مهمتر بروند خردهکاری کردند. خردهکاری هم کار را پیش نمیبرد و هم گاهی ممکن است ضرر بزند. برخی از اصلاحطلبان به جای اینکه دنبال کارهای اساسی بروند کارهای خرد را مورد توجه قرار داده و روی آن مانور دادند.
**به صورت مصداقی میتوانید کاری که نباید انجام میشد یا به شکل دیگری باید انجام میشد را مثال بزنید؟
یکی از خردهکاریهای مهمی که پیشتر بهآن اشاره کردم، لوایح دوقلو بود، این لوایح موضوعیت نداشت یا اگر موضوعیت داشت، لازم نبود آن زمان مطرح شود یا اگر لازم به مطرح شدن بود میبایست با یک شیوه کاملا سیاستمدارانه عمل میشد و نمیبایست جبهه اصلاحطلبان را در مقابل حاکمیت قرار میداد. جبهه اصلاح طلبان باید با کمک حاکمیت کارها را راست و ریست میکرد؛ اگر در این وادی قرار میگرفت میتوانست کارهای خیلی بزرگی انجام دهد.
**یعنی به جای اینکه مقابل حاکمیت و قدرت بایستد در کنار آن قرار میگرفتند؟
بله میبایست قدرت را جذب و با خود هماهنگ و همکار کنند یعنی کل مجموعه ارکان مملکتی را میبایست متحد کنند که نکردند. اتحاد همه ارکان مملکتی یکی از شعارهای اصلاحطلبی بود که اصلاحطلبان آن را انجام ندادند و این اتحاد برای این بود که بتوانند کل پتانسیل جامعه را به سمت اصلاحات، بارآوری اقتصاد، سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی بکشانند.
باید از همه ظرفیت ها برای اعتلای کشور استفاده میکردند و این یکی از کارهایی است که یک اصلاحطلب میتواند انجام دهد اما انسان متعصب نمیتواند؛ کسی که در شیوه کارش متعصب است و دیگران را نفی میکند نمیتواند این کار را بکند اما در اصلاحطلبی تعصب بر روی این است که همه را برای حل مشکلات جامعه متحد و هماهنگ کند، در نهایت اصلاحات باید این کار را میکرد که نکرد.
**آیا جریان اصلاحطلبی باید با توجه به عملکرد افرادی از جمله آقای عارف که نتوانسته منویات جریان را انجام دهد تجدید نظر کند و افراد دیگری را جایگزین کند؟
وقتی کاری بخواهد به لحاظ سیاسی به خوبی انجام شود، الزامات و لوازمی دارد مثلا وقتی تعدادی نماینده از طرف اصلاحطلبان وارد مجلس میشوند برای اینکه کارشان را به خوبی انجام دهند میبایست کار آنها رصد، پشتیبانی و پیگیری شود.یعنی از طرف شورای عالی اصلاحطلبان ۱۰۰ نفر به مجلس راه یافتهاند، اینها باید در مجلس طبق برنامهای که شورای عالی سیاستگذاری قبلا تهیه تدوین و تصویب کرده کارشان را انجام دهند.
برای اینکه بتوانند برنامهها را به خوبی مدیریت و پیگیری کنند باید فراکسیون خوبی در مجلس تشکیل دهند یعنی فراکسیون باید یک هیات رئیسه با برنامه و انگیزه داشته باشد که هر چه شورای عالی تصویب کرده آنها پیگیری کنند. اگر این کار را نکنند کمیتش میلنگد و به خرابی کشیده میشود.
از طرفی همین هیات رئیسه باید از شورای سیاستگذاری بازخواست شود و درست یا درست نبودن کارش پیگری و نظارت شود. این موجب میشود که نماینده به هیات رئیسه فراکسیون پاسخگو باشد و هیات رئیسه به شورای عالی حساب پس بدهد و همین موجب می شود که انسجام اصلاحطلبی به لحاظ فکری، تشکیلاتی و اجرایی انجام شود.
متاسفانه در جبهه اصلاحات این موضوع تحقق پیدا نکرد و معمولا این کار زمانی میتواند به خوبی انجام شود که افراد تشکیلاتی در راس آنها قرار بگیرند؛ کسانی که در تشکیلات بوده و حسابکشی شده، حساب پس دادهاند و از آنها حسابکشی کردهاند و کار تشکیلاتی برای آنها ملکه شده باشد. اینجاست که اهمیت تشکیلات و تحزب برملا میشود. طبیعتا کسانی که این کار را نکردهاند عادت به کار تشکیلاتی نمیتوانند اشته باشند.
یکی از اشکالات مهمی که در ساختار اصلاحطلبی و حتی اصولگرایی وجود دارد این است که تشکلها، تشکلهای فراحزبی و افراد تشکیلاتی در راس آنها نبوده و نیست که این باز به مشکل تحزب در ایران بر میگردد. چون تحزب در ایران زمینه و اجازه رشد پیدا نکرده، افراد سیاسی عمدتا تشکیلاتی نبوده به لحاظ فکری و اجرایی فردی عمل میکنند؛ وقتی فردی عمل میکنند عمدتا مدیر نیستند مگر اینکه در تشکیلات غیرحزبی مثل سپاه و ارتش بوده باشند، که در آنجا این افراد را باید به لحاظ تشکیلاتی آماده کرده باشند وگرنه نمیتوانند اداره کننده خوبی باشند و این مشکلی است که باید آن را به همه مسئولان گوشزد کرد.
نباید زیر پای دولت را خالی کنیم
**با توجه به اینکه اصلاحطلبان مهمترین جریان حامی دولت بودهاند اکنون بخشی از آنها معتقد باید از دولت فاصله گرفت و برخی معتقدند که همچنان باید از دولت حمایت کرد؛ چه باید بکنند؟
ممکن است گفته شود که دولت روحانی تمام تلاش خودش را میکند اما متاسفانه ضعف مدیریتی دارد و این یک واقعیت است؛ این ضعف مدیریتی موجب میشود که حتی اگر تلاش زیادی هم کند، نتیجه خوبی ندهد.
اما اصلاحطلبان وقتی از دولت روحانی حمایت کردند، نمیتوانند حمایت خودشان را بردارند این کار نه اخلاقی و نه به لحاظ سیاسی درست است؛ یعنی بیاعتمادی را به نسبت به خود اصلاحطلبان به وجود میآورد. علاوه بر این در این شرایط و اوضاع و احوال کشور، نه فقط اصلاحطلبان بلکه همه ارکان حکومت باید به دولت برای انجام کارها کمک کنند و نباید زیر پایش را خالی کنند.
وقتی که دولت روحانی با این تحریمها و برخوردهای دشمن خارجی مواجه است، باید به آن کمک و از آن حمایت کرد که این حمایت و کمک از سوی اصلاحطلبان باید حتمی باشد؛ چرا که همین حمایتها، ارزشی که اصلاحطلبان دنبالش هستند را بیشتر نشان میدهد و اصلاحطلبان را به عنوان کسانی که میشود روی حرف آنها حساب باز کرد مطرح و معرفی میکند.
اصلاحطلبان اگر دستشان باز بود میتوانستند یک دولت صد درصد اصلاحطلب درست کنند
**آیا اصلاحطلبان باید مسئولیت انفعال و ناکارآمدی دولت را برعهده بگیرند؟ به طور کل چه برخوردی باید با دولت داشته باشند؟
درست است که اصلاحطلبان از دولت حمایت کرده و میکنند، اما به این معنی نیست که دولت فعلی یک دولت اصلاحطلب است، آقای روحانی و دولت یک اصولگرای معتدل است و دولتشان را هم بر اساس این اندیشه و تفکر درست کرده و چینش انجام دادهاند؛ بنابراین مردم باید به این موضوع که اصلاحطلبان از یک دولت اصولگرای معتدل حمایت کرده که این حمایت نیز بنا به اقتضای ضرورتها بوده است، آگاه باشند.
اصلاحطلبان اگر دستشان باز بود میتوانستند یک دولت صد درصد اصلاحطلب درست کنند منتها دستشان باز نبود و شرایط دیگری حاکم بود. بنابراین اصلاحطلبان آمدند و از آقای روحانی حمایت کرده و کمک و حمایتشان نیز ادامه خواهد داشت در عین حال به عملکرد و ضعفهای دولت انتقاد دارند و حتی بارها تذکر داده و راه حل پیش پای دولت گذاشته اند اما چون دولت اصولگرای معتدل است خودش تشخیص میدهد که به کدام عمل کرده و به کدام عمل نکند.
مردم به این موضوع را توجه داشته باشند و اینگونه تلقی نکنند که این دولت صد در صد دولت اصلاحطلب است و در نتیجه همه بیلان کارش به اصلاحطلبان مربوط میشود.
باید با شورای نگهبان گفتوگو کرد
**به نظر شما اصلاحطلبان باید کدام راهکار را برای انتخابات پیشروی مجلس در پیش بگیرند؟ انتخابات مشروط یا انتخابات بدون هیچ قید و شرطی؟ راهکار طیفی مثل عارف و موسوی لاری یا راهکار تاجزاده؟
معمولا اصلاحطلبان و به طور اخص بعضی از تشکلهایی مثل سازمان مجاهدین انقلاب برای هر انتخاباتی یک هدف را در نظر میگیرند و بر اساس آن هدف در انتخابات شرکت کرده یا شرکت نمیکنند؛ اما آنچه که در حال حاضر در کشور و جامعه مهم است مساله مقاومت در مقابل تحریمهای آمریکا و دیگر کشورها است، آنها دنبال این هستند که در داخل شکافی ایجاد و آن تشدید کنند که میخواهند در آستانه انتخابات و در انتخابات شاهدش باشند، بنابراین شرایط فعلی اقتضا میکند که ما از این قضیه جلوگیری کنیم.
بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنیم
یعنی با هدف اینکه مقاومت ایران در مقابل تحریمها تقویت شود، میبایست بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنیم و تلاش کنیم که حضور گسترده مردم به وجود بیاید و همه افکار و ایدهها برای تامین حضور حداکثری بیایند، ما اگر این هدف را داشته باشیم نباید هیچ قید و شرطی در انتخابات داشته باشیم.
اینکه حضور گسترده و بدون قید و شرط داشته باشیم مانع این نمیشود که ما با برخی ارکان از جمله شورای نگهبان صحبت نکنیم و قضایا را به آنها توضیح ندهیم؛ این لازم و ضروری است، هر چند که ممکن است که افاقه نکند.
باید با شورای نگهبان گفتوگو کرد، گفتوگو جزء خصلتهای اصلاح طلبان است اما وقتی که از الان برای آنها شرط بگذاریم، میدانیم که آنها اهل شرط و شروط نیستند و معنی ندارد ما دنبال چیزی باشیم که مطمئن هستیم بیفایده است و فقط باعث ایجاد بحث بیمورد در جامعه میشود.
ضرورت حضور گسترده حضور مردم در انتخابات آتی و به دنبال آن ضرورت حضور گسترده همه افکار و اندیشههای حتی متضاد و همه احزاب و گروهها کمک به توسعه مشارکت را تحقق میبخشد.
هنوز اصلاحطلبان محبوبیت بیشتری نسبت به سایر گروهها دارند
**وضعیت اصلاحطلبان برای انتخابات آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟
هیچ وقت چند ماه قبل از انتخابات نمیشود آن را ارزیابی کرد وقتی به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم در تمام انتخاباتها در این فاصله مانده تا برگزاری انتخابات درصد آنهایی که میگویند در انتخابات شرکت میکنند پایین و درصد بیتفاوتها بیشتر است. اگر در حال حاضر انفعال وجود دارد طبیعی است و یک مقدار مسائل اقتصادی و سیاسی باعث ایجاد چنین شرایطی شده است.اما در آستانه انتخابات وقتی که ضرورتها مطرح میشود و حساسیت مردم نسبت به انتخابات تشدید میشود آنموقع هست که به دنبال تصمصمگیری میروند.
**موفقیت اصلاحطلبان را مانند آنچه که در مجلس دهم اتفاق افتاد پیش بینی میکنید؟
هنوز که هنوز است اصلاحطلبان از محبوبیت بیشتری نسبت به سایر گروهها برخوردار هستند، و از طرفی وقتی به مردم توضیح داده شود که همه کار دولت را نباید به پای اصلاحطلبان گذاشت و اصلاحطلبان یا در کار اجرایی دولت نبوده یا خیلی کم بودهاند مردم مجددا نسبت به اصلاح طلبان اقبال نشان میدهند. .
اصول گرایان هرگز به وحدت نمیرسند
**اصولگرایان تلاش میکنند که به اتحاد برسند، آیا خواست آنها برای رسیدن به وحدت محقق میشود؟
اصولگرایان به دلیل شیوه تفکرشان دیگر امکان وحدت مجدد ندارند و همان شیوه تفکر موجب شد که برخی از آنها معتدل شده و عدهای از آنها به اصلاحطلبی بیشتر گرایش پیدا کنند و حتی بین همان کسانی که تعصبات گذشته را دارند هماهنگی فکری و عملی و اجرایی وجود ندارد.