آیا بخشهای مولد در کشور توانایی لازم را برای اداره اقتصاد دارند؟ طرح این پرسش در شرایط فعلی اقتصاد ایران بسیار حائز اهمیت است؛ درست در زمانی که ادامهدار شدن رکود تولید از یک سو و ناتوانی بانکها برای تامین نقدینگی بنگاههای اقتصادی از سوی دیگر موجب شده اقتصاد از توسعه صنعتی جا بماند.
بسیاری از آگاهان اقتصادی بر این باورند که طی سالهای گذشته تاکنون، زور بازارهای دلالی به بخش تولید چربیده است. آمارها هم این اظهارنظر را تصدیق میکنند.
آمارها میگویند در سال ۹۷ حاشیه سود تولید، ۱۵ درصد زیر سود سپردههای بانکی بوده است. همچنین دیگر بر کسی پنهان نیست که در ایران همواره بازارهای طلا، ارز، سکه و مسکن بیشترین اقبال را از جانب سرمایهگذاران خرد و خانگی داشتهاند. اگرچه سرمایهگذاران کلان هم بیشتر بازار مسکن و ارز را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند.
هرچه هست، در این میان سر تولید از هدایت نقدینگی بیکلاه مانده است. حالا کار به جایی رسیده که واحدهای کوچک صنعتی برای ادامه بقا، نه حتی رونق، به رقمی در حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان سرمایه در گردش نیاز دارند. این در شرایطی است که بانکها فعلاً توان تامین این حجم از نقدینگی را ندارند زیرا خود رقمی در حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان مطالبات معوق از مردم و دولت دارند.
افزایش ۶۴ درصدی بدهی دولت به بانک مرکزی
بر اساس گزارش بانک مرکزی از آمارهای پولی و بانکی کشور، در پایان سهماهه نخست سال جاری بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی در خرداد امسال نسبت به خرداد سال گذشته بیش از ۶۴ درصد افزایش پیدا کرده که این روند بر فعالیت بانکهای خصوصی و دولتی نیز تاثیر گذاشته است.
بر اساس گزارش این بانک، بخش دولتی در خردادماه سال گذشته بیش از ۶۱ هزار میلیارد تومان بدهی به بانک مرکزی داشته که رقم این بدهی به بانک مرکزی طی خردادماه سال جاری به حدود ۱۰۱ هزار میلیارد تومان رسیده است.
کلاف سردرگم تولید
به نظر میرسد کلاف سردرگم تولید و نظام بانکی در کشور حالا چند گره کور هم خورده است. فاجعه زمانی عمق پیدا میکند که احمد حاتمییزد، مدیرعامل اسبق بانک صادرات میگوید: بانکهای کشور مرز ورشکستگی را هم رد کردهاند، اما دولت جسارت اعلام این ورشکستگی را ندارد.
حاتمییزد برای مصداقی شدن اظهارنظر خود توضیح داد: هیچکدام از بانکهای خصوصی و دولتی، یا بهتر بگویم بانکهای خصولتی، کفایت سرمایه لازم را ندارند و بر اساس قانون تجارت، باید اعلام ورشکستگی کنند.
این دستاندرکار بانکی معتقد است: مشکل از جایی شروع شد که اقتصاد ما به جای «رقابتی» به «رفاقتی» تبدیل شد.
این تحلیلگر اقتصادی توضیح داد: در حال حاضر همه بانکهای نظامی و خصوصی در کشور با بحران نقدینگی مواجه هستند؛ ادغام این بانکها بحران تازهتری به راه خواهد انداخت و این مصداق اقتصاد رفاقتی است.
اقتصاد ایران بانکمحور است
حاتمییزد ادامه داد: خوب یا بد، اقتصاد ایران بانکمحور است، چراکه طی سالهای گذشته نه توانست تولید را رونق دهد و نه فکری به حال توسعه صادرات کند.
او در خلال صحبتهای خود بارها تاکید کرد: بدهی بانکها به بانک مرکزی در حال حاضر از هزار میلیارد تومان به بالاست و در این شرایط به نظر نمیرسد بانک مرکزی جز سختگیری برای وصول مطالبات خود راه دیگری داشته باشد.
به گفته این آگاه اقتصادی، در همه جای دنیا اگر بدهکاری به مرحلهای برسد که بانک مجبور شود برای وصول طلب، سود و اصل پول را ببخشد، آن مشتری در لیست سیاه بانکی قرار خواهد گرفت و از آن به بعد امکان دریافت هیچ خدمتی (وام و تسهلات) از بانک ندارد، چرا که سوابق او به عنوان مشتری معتبر زیر سوال میرود؛ در ایران متاسفانه روند به این شکل نیست و در جریان اصلاح نظام بانکی در کشور باید به اصلاح این مورد توجه شود.
بیپولی، زخم کهنه نظام بانکی
بیپولی به زخم کهنه نظام بانکی در ایران تبدیل شده است. با هر بحران اقتصادی این زخم سر باز کرده و بیش از همه تولید را با خود درگیر کرده است. بحران نقدینگی بانکها به اندازهای پیش رفته که به اعتقاد بسیاری از دستاندرکاران اقتصادی، دستکم طی ۱۰ سال گذشته تاکنون نظام بانکی هیچ خاصیتی برای بخش تولید نداشته است. این در حالی است که طی همین سالهای اخیر به کرات شعار ایجاد رونق و حمایت از تولید داخل سر داده شده است. اما به نظر میرسد همچنان در روی پاشنه رکود میچرخد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
در بلاد كفر هم به اين موضوع پي برده اند كه ربا اقتصاد را ازبين مي برد و فقر را توسعه مي دهد ، اما ما در ايران همچنان در حال جنگ با خدا هستيم