فتحالله آملی در ادامه یادداشت خود نوشت: ۱۹ دی ۵۶ سالروز خروش مردم قم علیه اهانت به مرجعیت شیعه بود که نقطه آغازی شد بر خشم مردم از استبداد و فساد و دیکتاتوری و اوجگیری نهضت بزرگ ملت که برای دستیابی به آزادی و کرامت انسانی و پایان دادن به تحقیر و ظلم و وابستگی به پاخاستند، یکپارچه شدند و خون دادند و پای قیامشان به پیروی از رهبر خداترسشان ایستادند و یک نظام وابسته را سرنگون کردند تا نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی به آنها استقلال، آزادی، عدالت و کرامت و پیشرفت مادی و معنوی هدیه دهد.
باگذشت ۴۲ سال از ۱۹ دی ۵۶ و حتی با وجود گذشت یک دهه از ۹ دی ۸۸ که به ماهها درگیری و خشونت و اغتشاش و تعطیل کسب و کار پایان داد، روز گذشته شاهد تجمعات مردمی در استانهای مختلف کشور در بزرگداشت آن حماسه بودهایم. به نشانه آنکه هنوز پیوند مردم با اسلام و انقلاب نگسسته و با وجود همه دلخوریها و گرفتاریها و سرخوردگیها، آنقدر آگاهی و شناخت دارند که در زمین بازی دشمنان این آب و خاک بازی نکنند و نیز آنقدر هوشیار هستند که نتیجه اقدامات براندازانه و اغتشاش و هرج و مرج مهندسیشده توسط جبهه امپریالیسم و صهیونیسم جهانی و آنچه که نتیجه آن خواهد بود را ندانند. اما آیا همه کارگزاران و مسئولان و متولیان اداره کشور هم همین بلوغ و آگاهی را دارند که این حمایتها را به خود نگیرند و از صبر و شعور و درایت ملت سوءاستفاده نکنند؟
در طول یک دههای که از ۹ دی ۸۸ گذشت دو جریان، یکی با پرچم آشکار دشمن، به مخالفت برخاسته و از حوادث و جریانات سال ۸۸ علیه نظام اسلامی و حمله به آن بهرهبرداری کرده و حداکثر فشار و تنگناها را بر آن وارد آورده تا از هستی ساقطش کند. اما متاسفانه برخی هم در لباس دولت و با پرچم ولایتمداری باکلیدواژه فتنه، خواسته یا ناخواسته با مصادره حماسه ۹ دی، به جای توجه به رهنمود گویای رهبری، به جای حذف حداقلی و جذب حداکثری، با سوءاستفاده از حوادث تلخ و اغتشاشات آن سال، در مسیر حذف حداکثری قدم برداشتند و بسیاری از دوستداران نظام و انقلاب را به حاشیه راندند و آن را به حساب خدمت به انقلاب و رهبری گذاردند. نتیجه این رویکرد، غفلت از عملکرد سالهای آخر دولت قبل و بسترسازی فساد گسترده در آن دوران فراموشی نظارت بر او و رویکرد سختگیرانه و سلبی شورای نگهبان در انتخابات پارلمانی اسفند ۹۰ و اشتباهات عجیب و غریب و نتایج عجیب و غریبتری بود که بحرانهای اقتصادی و سیاسی آغاز دهه ۹۰ را برای کشور رقم زد.
گرچه بخش قابل توجهی از این مشکلات ناشی از تخریب چهره کشور توسط ضدانقلاب و عوامل اصلی فتنه و نفاق یعنی آمریکا و اسرائیل و تحریمهای سخت بینالمللی بود اما درست در سالهایی که ما به دلیل همین مشکلات پیش روی نیاز به استفاده از تمامی ظرفیت سیاسی و نخبگانی کشور داشتیم از بخشی از آن به دلیل همین مصادرههای نابجا محروم شدیم. بیآنکه بدانیم با حرکتهای سلبی و حذف حداکثری رقبا به بهانه فتنه تا چه حد و میزان آستانه تحمل انقلاب را در تحمل منتقد و مخالف پایین نشان دادیم که این خود جفایی بزرگ در حق نظام و رهبری به حساب آمده و میآید.
درسی که اکنون ما پس از گذشت یک دهه باید آن را تجربه آینده خویش کنیم اینکه حال بیش از هر زمان دیگری به جلب اعتماد و حمایت مردم نیازمندیم. اگر حمایت مردم نباشد هر اعتراضی با تحریک دشمنان میتواند فتنهای بسازد. اگر اعتماد عمومی را بازسازی نکنیم و با پای کارآوردن و استفاده از تمامی ظرفیتهای مادی و معنوی، انسانی و نخبگانی، سیاسی و مدیریتی کشور و با پرهیز از هرگونه انحصار طلبی و افراطگرایی و بیاخلاقی و تسویه حسابهای حزبی و جناحی در مسیر حلّ مشکلات کشور و ملّت گام برنداریم و به انقلاب و نظام و مردمی که در عرصهها و صحنههای مختلف وفاداری و صبوری و بزرگواری خود را به نمایش گذاردند خیانت کردهایم.
بپذیریم که حال مردم از اوضاع کشور و در چنبره مشکلات و گرفتاریهای ریز و درشت چندان خوب نیست و از وضع موجود ناراضیاند. گناه آن را به گردن این و آن نیندازیم. همه مسئولیم و همه مسئولند که به قدر نقش و سهم خود در اداره کشور به سامان امور بپردازند و از دامنه مشکلات کم کنند. بپذیریم که با از دست رفتن سرمایه اجتماعی و با روی گرداندن ملت از دولت و حکومت، هیچ نظامی دوام نخواهد آورد. پس قدر این مردم را بدانیم و این وفاداری و صبوری را غنیمت بشمریم.