تلاش برای ردیابی عامل جنایت که به محل نامعلومی گریخته بود آغاز شد و مهدی پنج ماه بعد در باغی در غرب تهران ردیابی و بازداشت شد.
مهدی در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که پدر و مادر و دو دختر مقتول برای وی حکم قصاص خواستند. در آن جلسه برادر مقتول گفت: مهدی یک سوئیت غیرمجاز در پارکینگ ساخته بود و آن جا رفت و آمدهای مشکوک داشت و مشروب و مواد مخدر نیز مصرف میکرد. از آن جایی که برادرم، دو دختر نوجوان داشت این قضیه برایش مهم بود به همین دلیل بارها به او تذکر داده بود تا آن سوئیت را خراب کند. اما او توجهی نداشت تا این که برادرم از او شکایت کرد و روز حادثه متهم با دیدن برگه شکایت عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد.
وی ادامه داد: بعد از شروع دعوا برادرم بامن تماس گرفت و درخواست کمک کرد. وقتی خودم را به آن جا رساندم همسر برادرم حال خوبی نداشت که ما مجبور شدیم با اورژانس تماس بگیریم.
وی ادامه داد: در راه پله منتظر اورژانس بودیم که مهدی بار دیگر دعوا را شروع و با قمه حمله کرد. او یک ضربه به سرم زد و در حالی که روی زمین افتادهبودم برادر و برادرزادهاش نیز به طرفم آمدند و سه نفری مرا کتک زدند. برادرم مجید با دیدن این صحنه سراسیمه از پلهها پایین آمد ولی مهدی با دیدن او چاقویی را که در دستش بود در سینه برادرم فرو برد و با یک موتور فرار کرد.
سپس متهم به دفاع ایستاد و گفت: آن روز بعد از این که با مقتول درگیر شدم به سوئیتم رفتم و طبق عادت مشروب خوردم. بعد به مغازه برادرم رفتم و با کارگرش شیشه کشیدم. در همین حین مقتول تماس گرفت وتهدیدم کرد ماشین ۴۰میلیونیام را خرد میکند. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و بلافاصله به خانه برگشتم و با مقتول درگیر شدم. من با قمه زانتیای مجید را تخریب کردم اما قصد کشتن او را نداشتم که چاقو ناخواسته به سینه اش فرو رفت.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده مهدی را به قصاص ،پرداخت دیه و پنج سال زندان محکوم کردند.
جلب رضایت
با دیه میلیاردی این حکم در شعبه 2 دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود که وی توانست با پرداخت دیه میلیاردی رضایت اولیای دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد. وی دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. مهدی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت:از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.من واقعا پشیمانم و می دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده ام.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.