کد خبر: ۶۳۵۹۶
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۸۶ - ۲۲:۵۱
تحلیلی از مرکز مطالعات «النخبة مصر»

حمله به ایران یا جنگ روانی؟!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: دور تازه تحرکات یکجانبه آمریکا و لفاظی‌های مقامات غربی علیه جمهوری اسلامی در شرایطی ادامه دارد که بار دیگر گمانه‌زنی رسانه‌های آمریکایی، اروپایی و عرب درباره احتمال حمله نظامی ایالات متحده به ایران تشدید شده است. این گمانه‌زنی‌ها البته در ایران به عنوان بخشی از «جنگ روانی» جهان غرب علیه تهران شناخته می‌شود هر چند که بسیاری از رسانه‌های خارج از محدوده جغرافیایی جمهوری اسلامی دیدگاهی دیگر دارند.

مرکز مطالعات «النخبة مصر» به ریاست «احمد فوده» روز گذشته تحلیلی در همین رابطه منتشر کرد. این تحلیل که توسط شبکه «العالم» به صورت کامل بازتاب پیدا کرده‌ است، موضوع تهدیدات نظامی واشنگتن علیه ایران را از نگاهی دیگر مورد بررسی قرار داده است. بخوانید:


روند اظهارات درباره حمله نظامی قریب الوقوع آمریکا به ایران در روزهای اخیر شدت گرفته است و این مساله پس از انتشار گزارش‌هایی در رسانه‌های گروهی غربی مبنی بر اینکه احتمال توسل به گزینه جنگ علیه ایران به منظور نابودی برنامه هسته‌ای این کشور که به زعم آنها نگرانی روز افزون ایجاد می‌کند، تشدید شده است.

در این گزارش‌ها تاکید شده است جناحی که دیک چنی معاون رییس جمهوری آمریکا آن را رهبری می‌کند بیشتر بر لزوم توسل به گزینه نظامی قبل از پایان دوره دوم ریاست جمهوری جرج بوش تاکید دارد. درستی و صحت این ادعاها با افزایش آمادگی‌های آمریکا برای جنگ قوی ترشود به طوری که سومین ناو هواپیمابر آمریکا به دو ناو دیگر این کشور در منطقه پیوست و تعداد کشتی‌های جنگی آمریکا در این منطقه به بیش از 170 کشتی رسید. 

کارشناسان نظامی که حرکت کشتی‌های نظامی آمریکا به منطقه را زیر نظر دارند احتمال می‌دهند که واشنگتن به حملات هوایی گسترده‌ای برای بمباران اهداف نظامی و اقتصادی ایران و همچنین تاسیسات هسته‌ای اقدام کند. 

همزمان با این اقدامات، دولت کنونی آمریکا با توجه به شکست و ناکامی‌های متعدد در طرح‌های خود در منطقه خاورمیانه سردر گم شده است به طوری که راهبرد جدید این کشور در عراق که بر اساس اعزام نیروهای بیشتر استوار است تاکنون نه تنها بی نتیجه بوده بلکه کاملا نتیجه معکوس داشته و افزایش تلفات نظامیان آمریکایی را سبب شده است و دولت نوری مالکی در تحقق اهدافی از جمله آشتی ملی، خلع سلاح شبه نظامیان و برقراری امنیت ناتوان بوده است.
 
طرح‌های آمریکا برای کودتا علیه جنبش حماس در فلسطین و از بین بردن آن نیز با شکست مواجه شده است و این در حالی است که هم پیمانان آمریکا نیز نتوانستند حزب الله را نابود و خلع سلاح کنند اما آیا این دستاوردها برای اطمینان یافتن از تمایل دولت آمریکا به حمله نظامی به ایران کافی است؟ دولت آمریکا هیچ وقت تصمیم خود برای حمله به ایران را رد نکرده است اما این تصمیم برای عملی شدن به ابزارهای دیگری نیاز دارد که مهم ترین این ابزارها بررسی واکنش ایران و همچنین آماده کردن شرایط داخلی آمریکا و جامعه بین المللی، بویژه هم پیمانان واشنگتن در قاره اروپا برای همراهی با این اقدام است. 

با توجه به این ابزارها می‌توان دریافت که در رابطه با فراهم کردن شرایط داخلی، دولت آمریکا نمی تواند جناح‌های سیاسی مخالف خود از حزب دمکرات را که بر قوه مقننه سیطره دارد به لزوم حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران متقاعد کند بویژه اینکه طرح‌های دولت آمریکا در عراق با شکست مواجه شده است و دموکرات‌ها خروج از باتلاق عراق را خواستارند. 

این مساله به مخالفت دمکرات‌ها با حمله نظامی به ایران ختم نشد بلکه دمکرات‌ها برای جلوگیری از اجرای نقشه دولت آمریکا اقدامات دیگری اتخاذ کردند که از مهم ترین آنها ارایه پیش نویس قانونی بود که حمله نظامی آمریکا به ایران را بدون موافقت کنگره ممنوع می‌کند. دمکرات‌ها همچنین اقدام دیگری برای تعطیلی زودهنگام جلسه‌های کنگره به مناسبت تعطیلات تابستانی بدون تصویب بودجه نیروهای مسلح اتخاذ کردند. 

در زمینه فراهم کردن شرایط بین المللی نیز مشاهده می‌شود که دیدگاه مخالف با توسل به گزینه نظامی علیه ایران بویژه از سوی اروپایی‌ها، روسیه و چین رو به افزایش است به طوری که اروپایی‌ها با تلاش بی وقفه اتحادیه اروپا برای باز نگه داشتن باب مذاکره با ایران، موضعی مخالف جنگ علیه ایران اتخاذ کرده اند. هرچند اروپایی‌ها با خواسته‌های واشنگتن برای اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه ایران موافقت کرده‌اند اما آنها می‌دانستند که تاثیر چندانی در تصمیم ایران درباره ادامه مذاکره با اروپایی‌ها نخواهد داشت اما چین و روسیه از آغاز این بحران مخالف به کار گیری گزینه نظامی بودند به طوری که حتی روسیه با درخواست‌های آمریکا برای تشدید تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران مخالفت کرد. 

اما در رابطه با واکنش ایران که آمریکا و اروپایی‌ها بارها آنرا بررسی کرده‌اند و اروپایی‌ها می‌دانند که استفاده از گزینه نظامی علیه تهران، دیوانگی است، می‌توان گفت که این عامل، تاثیری سرنوشت ساز بر استفاده واشنگتن از گزینه نظامی علیه تهران دارد. 

در این چارچوب می‌توان گفت که موضع ایران درباره این بحران، ایمان کامل به حق خود در استفاده از فن آوری هسته‌ای و رد هر گونه درخواست چشم پوشی از این حق و تاکید بر استفاده از همه شیوه‌ها برای دفاع از این حق است. این دو عامل و عوامل دیگر باعث تشدید در موضع ایران در مقابله با غرب از آغاز سال 2005 شد و ایران قبل از آن سیاست ملایم تری دنبال می‌کرد. 

قبل از سال 2005 و پس از اینکه شورای مقاومت ملی ایران گروهک تروریستی مجاهدین خلق که یک گروه ایرانی مخالف دولت در خارج از کشور است، اعلام کرد تاسیسات غنی سازی اورانیوم بزرگی در نطنز وجود دارد و نیروگاه هسته‌ای با آب سنگین در اراک کار می‌کند، ایران سیاست انعطاف پذیری را دنبال کرد و این مساله باعث شد نو محافظه کاران که زمام امور را در واشنگتن در دست دارند برای تکمیل طرح خود به منظور سیطره بر خاورمیانه از طریق گشودن کانون‌های نزاع جدید در پرونده هسته‌ای ایران تلاش کنند. 

ایران در آن زمان در چارچوب سیاست انعطاف پذیری چند اقدام انجام داد تا هرگونه بهانه‌ای را از آمریکا بگیرد. در اکتبر 2003 به اطلاع وزیران امور خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان رساند که همه فعالیت‌های مربوط به غنی سازی را به حال تعلیق در خواهد آورد همچنین در دسامبر سال 2003 پروتکلی را امضا کرد که اجازه می‌دهد از تاسیسات هسته‌ای این کشور به طور سرزده بازرسی شود. در نوامبر سال 2004 نیز به کشورهای تروئیکا وعده داد عملیات فرآوری سوخت هسته‌ای و بازفرآوری را به حال تعلیق در می‌آورد. 

اما با آغاز سال 2005 میلادی ایران در پی تغییر شرایط منطقه‌ای و بین المللی که به نفع این کشور رقم خورد سیاست‌های جدیدی را در پیش گرفت. در این روند ایران برگ‌های برنده زیادی برای مقابله با غرب نه فقط برای متوقف ساختن فشارهای روز افزون آن بلکه برای وادار ساختن کشورهای غربی در به رسمیت شناختن ایران اتمی و تسلیم شدن در برابر این واقعیت به دست آورد. به عقیده بسیاری از تحلیلگران سیاسی، تحولات منطقه‌ای و بین المللی در سال‌های گذشته سهم به سزایی در دستیابی ایران به این برگ‌های برنده داشت.

1-تحولات عراق و افغانستان
حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان امتیاز راهبردی بسیار مهمی در هر گونه نبرد احتمالی با ایالات متحده آمریکا به ایران بخشید. زیرا بیش از 200 هزار سرباز آمریکایی در این دو کشور به صورت گروگان ایران در آمده‌اند به گونه‌ای که در صورت بروز هر گونه درگیری، ایران هر کاری که بخواهد می‌تواند با این سربازان انجام دهد. همچنین هم پیمانان ایران در عراق می‌توانند هزاران سرباز آمریکایی را در بربایند و یا به قتل برسانند. تهران سال گذشته از طریق اروپایی‌ها به واشنگتن پیام داده بود که می‌تواند روزانه هزار سرباز آمریکایی را برباید.

2- تحولات در نبرد عربی اسراییلی
روابط قوی ایران با طرف‌های نبرد اعراب و اسراییل مانند جنبش‌های حماس، جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان باعث می‌شود ایران بتواند نقش موثری در جهت تحقق اهداف خود در منطقه و تهدید برنامه‌های آمریکا در این زمینه ایفا نماید. جنگ تابستان گذشته در لبنان که حزب الله به عنوان هم پیمان ایران، توانست ابهت اسراییل و آمریکا را در هم بشکند برگ‌های برنده بیشتری به دست ایران در زمینه مقابله با آمریکایی‌ها که به خاطر شکست نظامی در برابر حزب الله احساس یاس می‌کردند، داد و باعث شد پس از ظهور ایران به عنوان یک قدرت نظامی این کشور در محاسبات خود تجدید نظر کند. حزب الله به عنوان یک گروه کوچک توانست با دانش نظامی و حمایت ایران، اسراییل را شکست دهد.

3- قدرت نظامی ایران
ایران دارای ارتشی قوی و مسلح به پیشرفته ترین سلاح‌ها به ویژه موشک شهاب سه است که به وسیله آن می‌تواند نه فقط نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان بلکه اسراییل و پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را هدف قرار دهد. علاوه بر آن ایران از دو نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج برخوردار است.

4- سلاح نفت و گاز
این سلاح شریان حیاتی آمریکا، اروپا و ژاپن است و ایران می‌تواند از آن در هر گونه نبرد با غرب در آینده استفاده کند. بدین صورت که می‌تواند روند ارسال آن به غرب را متوقف کند مساله‌ای که به افزایش تنش در بازار جهانی نفت منجر خواهد شد و بهای یک بشکه نفت به بیش از صد دلار خواهد رساند و اقتصاد کشورهای غربی تحمل آن را ندارد.

5- موضع روسیه و چین
ایران از حمایت قوی روسیه و چین به سبب روابط اقتصادی و بازرگانی با آنها برخوردار است و این دو کشور می‌کوشند همزمان مانع از گسترش نفوذ آمریکا در آسیا شوند مساله‌ای که در ایستادگی پکن و مسکو در کنار تهران تحقق پذیر است. اما این امر صددرصد نیست و احتمال دارد روسیه و چین در مرحله‌ای خاص از حمایت از تهران شانه خالی کنند. به ویژه اگر آمریکا بتواند پیشنهاداتی ارایه دهد که به وسیله آن روابط با ایران را برای آنان زیان بار کند. ( مساله‌ای که در مرحله قبل و موافقت مسکو و پکن با اعمال مجازات‌های غرب علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد نمود یافت.)

سناریوی فاجعه آمیز
کارشناسان نظامی معتقدند در صورت آغاز درگیری نظامی بین ایران و آمریکا، این امر برای آمریکا هزینه سنگینی خواهد داشت زیرا حمله به ایران از سوی آمریکا و اسراییل به علت تعداد زیاد تاسیسات اتمی و امکانات دفاعی قوی و پیشرفته ایران، نیازمند امکانات بسیار زیادی از جمله بیش از 300 فروند هواپیمای جنگی بمب افکن و بیش از 250 فروند موشک توماهوک است. 

بر این اساس، حتی اگر آمریکا و اسراییل بتوانند چنین کاری را انجام دهند قابل تصور است که فقط 10 دقیقه بعد از آغاز حمله، ایران نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان و همچنین پایگاه‌های نظامی آمریکا در خلیج فارس و خاک اسراییل را با سلاح‌های مختلف حتی کلاهک‌های شیمیایی که بر روی موشک شهاب سه نصب می‌شود، هدف قرار دهد. 

مطابق سناریوی جنگ، فرض بر این است که اسراییل نیز بالطبع با سلاح‌های اتمی تاکتیکی تهران را هدف قرار می‌دهد و ایران به شدت اسراییل را مورد حمله قرار خواهد داد به گونه‌ای که شهرهای اسراییل محو خواهد شد. علاوه بر آن نیروهای سپاه و بسیج برای هجوم به نیروهای آمریکایی مستقر در عراق اقدام می‌کنند و از آن گذشته منابع نفت در خلیج فارس را هدف قرار داده و تنگه هرمز که شریان عبور 65 درصد از نفت به سوی بازارهای جهانی است را می‌بندند.
این سناریو عاملی است که باعث می‌شود باب گفت و گوی مسالمت آمیز همچنان باز بماند. غرب فقط یک راه دارد و آن پذیرش واقعیت ایران به عنوان یک کشور اتمی جدید در نقشه جهان است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین