فرشاد کاسنژاد در ادامه یادداشت خود نوشت: سکوت نامزدها اما گرههای کور فوتبال ایران را بیشتر عیان میکند. این یک واقعیت است که فدراسیون فوتبال دچار بحرانهای مالی است، بحرانهایی که البته بخشی از آن خودساخته است و بخش دیگری گرهخورده با آنچه در اقتصاد ایران میگذرد. فدراسیون فوتبال اگرچه نمیتواند به دلیل تحریمهای بانکی مطالبات خود را از فیفا دریافت کند اما با قراردادهای عجیب و شائبهبرانگیز بدهیهای بزرگی مثل بدهی ۶ میلیون یورویی احتمالی را برای خود ساخته؛ یک بدهی خانمانسوز برای فوتبال ایران که اگر ویلموتس در دادگاه موفق شود، آنگاه فدراسیون فوتبال دیگر نمیتواند خود را به بهانه مطالباتش از فیفا موفق در زمینه مالی جلوه دهد و مهدی تاج هم از منزل پاسخگو نخواهد شد که چرا چنین قرارداد گزاف و عجیبی را امضا کرده است و چرا هنگام فسخ نتوانست منافع فدراسیون فوتبال را تأمین کند.
این فقط بخشی از ماجرای اقتصادی فدراسیون فوتبال است و درباره عملکرد صادق درودگر و تیم اقتصادی سازمان لیگ و عجله آنها برای قراردادهای جدید پیش از انتخابات فدراسیون فوتبال سؤالات پرشماری مطرح است. سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال هرگز موفق نشدهاند از حقوق باشگاهها محافظت کنند و بگذریم از اینکه فدراسیون مهدی تاج هرگز نتوانست موضع شفافی درباره موضوع حق پخش تلویزیونی داشته باشد و قدرت انحصاری آن رسانه همیشه فدراسیونی پرخطا را به مراعات ناچار کرد.
نامزدهای انتخابات فدراسیون فوتبال این روزها حتی وارد چنین گفتوگوهایی نمیشوند و هیچ موضعی درباره این مسائل ندارند و برنامهای برای تغییر این روند ارائه نمیدهند. نه ایدهای تازه از نامزدها میشنویم، نه برنامهای مکتوب میبینیم. آنها شاید ترجیح میدهند در خفا و از طریق مذاکرات پشت پرده آرای لازم را در مجمع جلب کنند و راه ریاست در فدراسیون فوتبال را از مسیر طرح ایدهها و دیدگاههای خود نمیبینند. شاید بیراه هم فکر نکردهاند، چون برای اعضای مجمع فدراسیون فوتبال ایدههای نامزدها اهمیتی ندارد و آنچه در آرای آنها تأثیر خواهد گذاشت، چگونگی ارتباطشان با رئیس بعدی است.
نامزدها علاقهای به طرح مباحث و ایدهها و برنامههای خود در رسانهها ندارند، از نقد و بحث گریزان هستند و این دوری از رسانهها البته میتواند نشانه فقر ایده و نظر باشد. برنامهای در کار نیست که بتوان در دفاع از آن وارد بحث شد یا نقدش را منجر به اصلاح روند تلقی کرد. ما با چند اسم مواجهیم و پیشینههایی که نه تنها هیجانانگیز نیستند، بلکه نگرانیهایی را برای آینده پدید میآورند.
تا روز ۲۵ اسفندماه فرصت چندانی باقی نمانده. اعضای مجمع فدراسیون فوتبال باید تا روز انتخابات نامزدها را بررسی کرده باشند، به شناخت دقیق از انگیزهها و اهداف و برنامههای آنها رسیده باشند و بدانند فردا قرار است چه اتفاقاتی برای فدراسیون فوتبال رخ دهد. تنها نامزدی که سابقه شرکت در انتخابات ریاست فدراسیون را دارد، محمدحسین قریب است. او در انتخابات دو دوره پیش فدراسیون فوتبال که به عنوان نامزد مورد اعتماد وزارت ورزش و جوانان مطرح شده بود، شکست خورد و البته در همان مقطع برنامهای را ارائه کرده بود. بازخوانی یک پاراگراف از آن برنامه نشان میدهد که اغلب برنامهنویسیها برای انتخابات چه کیفیتی دارند و چقدر از توجه به موضوعات مهم دور هستند: «کارکردهای سیاسی / بسیاری از سیاستمداران معتقدند برای برقراری رابطه بین دو کشور، یکی از بهترین ابزار و وسیلهها فوتبال است. این امر نشان میدهد که این ورزش گروهی برای مقاصد سیاسی نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد، چرا که مسابقه بین دو تیم کشور در واقع مسابقه بین دو ملت است. دست دادن بازیکنان دو کشور با یکدیگر، لباس عوض کردن، دادن هدیه به یکدیگر و حضور مسئولین رده بالای کشور در بازی فوتبال میتواند زمینه ایجاد نوعی رابطه بین کشورها باشد.»
بله، احتمالاً در روزهای آینده برنامههایی با متنهایی شبیه این و با کلیگوییهای بیاهمیت از نامزدها خواهیم خواند و انتخابات بدون روشن شدن برنامههای کاربردی برای فدراسیون آغاز میشود و آرای اعضای مجمع بدون شناختی واقعی از نامزدها و بر اساس تصمیماتی که بر پایه مصلحتهای دیگری گرفته شده، به صندوق انتخابات ریخته میشود.