در حالی که صداوسیما یکریز از مردم میخواهد سفر نروند و وزیر بهداشت از شلوغی جادهها شکایت دارد، خبر میرسد راههای استانهای شمالی باز شده است. اما مردم آمل به خیابان میآیند و راه شهرشان را به روی مسافران میبندند؛ مسافرانی که اغلب از تهران و قم راهی شمال شدند و میخواهند از موج کرونا فرار کنند.
خیال باطلی است. چون ممکن است از کرونا فرار کنید اما از مدیریت ضعیف بحران هیچ جا در امان نخواهید بود. مسوولان ستاد بحران و دولتیها از روز اول شیوع کرونا قرنطینه را تصمیمی قرون وسطایی دانستند و اعلام کردند قرار نیست هیچ شهری قرنطینه شود- این در حالی است که شهر ووهان چین به عنوان مرکز پیدایش این بیماری از همان روزهای اول قرنطینه شد یا دولت ایتالیا تصمیم گرفته میلان و رم و ونیز را قرنطینه کند- اما بعد از چند روز و هجوم کرونا به تمامی استانهای کشور نظرها برگشت. حرفی از قرنطینه زده نشد اما مسوولان استانی اعلام کردند دیگر نمیتوانند پذیرای شهروندان دیگر استانها باشند.
از طرف دیگر مردم ناراضی استانهای شمالی و بعضا جنوبی که خیال میکردند مسافران تازهوارد همراهشان کرونا میآورند آتش به اختیار به خیابان آمدند و جلوی خودروهای ورودی را گرفتند. وقتی مسوولان حکومت و در راس آنها مدیران بحران نمیتوانند تصمیمی قاطع برای بهبود اوضاع بگیرند، مردم به جان هم میافتند. وقتی کار به تلاش برای بقا و نجات جان خود و خانواده میرسد نمیتوان انتظار داشت همه ازخودگذشتگی کنند. در بدبینانهترین حالت مسوولان از وضع به وجود آمده زیاد هم ناراضی نیستند. چون وقتی مردم به جان هم بیفتند ممکن است قدری بیکفایتی آنها فراموش شود.
کشور ما، کشور بلاخیزی است. از سیل و زلزله گرفته تا خشکسالی و آلودگی هوا و هجوم گردوغبار و … زمانی هم که طبیعت دست از سر ما برمیدارد مسوولان با تصمیمهای خلقالساعه مثل گرانی بنزین یا با اشتباهات نابخشودنی مانند شلیک به هواپیمای مسافربری ملت را عزادار میکنند.
در برابر حوادث نوع دوم باید جدا بحث کرد و به نتیجهای قانعکننده رسید. اما در برابر حوادث نوع اول چطور؟ محال است سالی بگذرد و در کشور ما زلزلهای اتفاق نیفتد. تغییرات اقلیمی در کنار نابودی منابع طبیعی باعث شده در یکی دو سال گذشته کشور دچار سیلهای ویرانکننده شود. هنوز تصویر خودروهای درهمشکسته در ورودی شهر شیراز از خاطرمان نرفته است یا هنوز داغ دل زلزلهزدگان کرمانشاه تازه است و بسیاری سر خانه و زندگیشان نرفتهاند. اما با وجود تعدد بلاهای طبیعی آیا در کشور برنامهای مدون برای مدیریت بحران وجود دارد؟ جواب مشخص است.
نبود برنامه باعث میشود روزی دست به دامان به اصطلاح سلبریتیها شوند و روزی آنها را برانند. نبود برنامه و آمادگی باعث میشود در بحرانی مانند همهگیری ویروسی سمج بازار سیاه اقلام بهداشتی زودتر از ستاد مدیریت بحران تشکیل شود و خون مردم را در شیشه کند. نبود برنامه و پروتکلی مشخص برای مواجهه با بحران باعث میشود در روزهای یأس و ناامیدی مردم به جان هم بیفتند و درمانگاه آتش بزنند.
ایران تنها کشوری در میان کشورهای درگیر کروناست که تعداد زیادی از مسوولانش هم طعم این بیماری را چشیدهاند. حتی از میان آنها چند تن هم فوت کردهاند. پس بیبرنامگی و عدم توانایی مدیریت بحران اینبار دامان خودیها را هم گرفته است. در آشفتهبازاری که روزی راهها بسته میشود و روزی دیگر باز، روزی ساعات کار ادارات کم میشود و روزی به روال عادی برمیگردد، روزی رییسجمهور با لبخند از عادی شدن اوضاع میگوید و روزی دیگر وزیر بهداشت از روزهای خطرناک پیشرو، امیدی به بهبود شرایط هست؟
نه آنکه زمان از دست رفته باشد و نشود اوضاع را مدیریت کرد اما باید اعتراف کرد وضعیت قرمز است. تمام استانها به این ویروس آلوده شدهاند و مراکز بهداشتی در مضیقهاند. اما نباید فراموش کرد قبل از آلودگی به ویروس کرونا، مردم ما به ویروس مدیران نالایق آلوده شدهاند؛ بیماریای صد برابر مهلکتر از کرونا. مدیرانی که نه میدانند اوضاع را چطور آرام کنند و نه اجازه میدهند کسانی که توانایی دارند وضعیت را به ثبات برسانند.
مسوولان فعلا پشت سر کادر پزشکی و ازخودگذشتگی آنها پنهان شدهاند. در بخشهای مختلف خبری صداوسیما روزی نیست که گزارشی از خط مقدم مبارزه با کرونا و فرشتگان سفیدپوش پخش نشود. اما مگر با دستان خالی میتوان در برابر دشمنی مانند کرونا ایستاد؟ تا همین امروز تعداد زیادی پرستار و دکتر به این بیماری مبتلا شدهاند و تعدادی هم جان خود را از دست دادهاند.
باید تعارف را کنار بگذاریم. بحرانی که دامان همه را گرفته دیگر تلاطمهای گاه و بیگاه سیاسی و نارضایتی قشری خاص به دلیل عملکرد ضعیف ارگان و حزبی سیاسی نیست. پای جان همه مردم در میان است. باید از مسوولان بخواهیم تصمیمی واحد بگیرند. نمیشود هر کس در هر استان و ادارهای ساز خودش را بزند. اگر قرار است کسی از خانه بیرون نرود و قرنطینه اجرا شود و این کار ضروری است پس دست به کار شوید و پای تصمیمتان بایستید. اگر قرار است جاده منتهی به شهری بسته شود، با تمام توان آن را اجرا کنید و اگر هم قرار نیست این اتفاق بیفتد مردم را قانع کنید. ادامه وضع موجود در صورت بدتر شدن شرایط باز هم مردم را به جان هم میاندازد.
چنددستگی شهروندان ممکن است در شرایط خاص موجب رضایت عدهای در حاکمیت شود اما بغض و کینه مردم نسبت به هم سرآخر همه چیز را به هم میریزد.مدیرانی که در مواجهه با آلودگی هوا چشم به آسمان دارند و باریدن باران و وزیدن باد، اینبار هم منتظرند هوا گرم شود تا ویروس خود به خود شرش را از سر کشور کم کند. اما هنوز هیچ منبع متخصصی اثبات نکرده که این ویروس در هوای گرم و با آمدن تابستان مانند آنفلوآنزاهای فصلی گورش را گم میکند. اگر تیر و مرداد هم آمد و در خرماپزان تابستان باز هم کرونا قربانی گرفت چه؟ چند وقتی است که عادت کردهایم داغ اتفاقی هولناک را با داغ اتفاق هولناک بعدی پاک کنیم اما اینبار چه؟
اگر نمیتوانید تصمیم درست بگیرید مسوولیت را رها کنید تا تکلیف مردم روشن شود. در وضعیت فعلی ضروریتر از قرنطینه شهرها، قرنطینه مدیرانی است که شجاعت اتخاذ تصمیم درست را ندارند؛ مدیرانی که به سبب به اصطلاح مصلحت این و آن در برابر نظر متخصصان میایستند و سر زیر برف میکنند.
چون جون مون به خطر افتاده .
هر وقت تونستید از مقصر اصلی به ذکر نام و مسئولیت حرف بزنید . اون موقع من حرف تون ارزش شنیدن داره.