قم قرنطینه نشد و کرونا به سراسر ایران رسید و بعدها که نقشه شیوع کرونا بر اساس "تردد" منتشر شد، همه دیدند که کانون انتشار این شهر بوده است و اگر آن را قرنطینه میکردند، دستکم ابعاد فاجعه به میزان کنونی نبود.
بی خردان تصور میکردند که قرنطینه قم، اقدامی غیر اسلامی است و وقتی از قرنطینه قم صحبت میشد، انگار کفر میگفتیم! حال آن که این کار اساساً ربطی به دین نداشت و صرفاً اقدامی پیشگیرانه برای جلوگیری از ابتلای شهروندان به کرونا بود.
اینکه چه کسانی مانع از قرنطینه قم شدند، دقیقاً برای مردم مشخص نیست، ولی اگر در این ماجرا نیز محاکمه نشوند، قطعاً در تاریخ این سرزمین، محکوم خواهند شد.
آقایان و خانمهای مسؤول!
آقای روحانی، رئیس جمهور محترم!
حرفهای دلسوزان مبنی بر قرنطینه قم را که به هیچ انگاشتید و فاجعه را رقم زدید. حالا لااقل برای بزرگتر نشدن ابعاد فاجعه، حرفهای دیگرشان را گوش کنید. این روزها نمایندگان بسیاری از شهرها، از شما میخواهند مقررات منع آمد و شد بین شهرها برقرار کنید، اما شما باز هم نمیشنوید. کار به جایی رسیده که مردم برخی شهرها، در ورودی شهرهایشان مستقر شده و با چوب و چماق هم که شده، جلوی ورود افراد غیر بومی را به شهرشان میگیرند. ادامه این روند، مشکلات عدیده اجتماعی و امنیتی ایجاد خواهد کرد. باور کنید مردم ایران یک ماه، در همان شهری که هستند بمانند، آسمان به زمین نمیآید. یعنی چه که وزیر بهداشت شما از مردم "خواهش" میکند که سفر نروید و به شمال لشکر کشی نکنید و بعد که مردم میروند، میگوید: من گله دارم! مگر با خواهش و گله میتوان جلوی کرونا را گرفت؟
وقتی عدهای یا هنوز عمق فاجعه را نفهمیده اند یا رفتاری مبتنی بر بی شعوری دارند و تعطیلات کرونایی را با تعطیلات عید یکی میدانند و ویروس را به سراسر کشور منتقل میکنند، آیا فقط باید خواهش و گله کرد؟ پس اقتدار دولت و حکومت برای حفظ سلامت مردم کجاست؟ گله و خواهش را که ما رسانهها هم میتوانیم بکنیم. پس در اولین گام، هر گونه سفر را ممنوع و برای کسانی که این ممنوعیت را نقض میکنند، ضمانت اجرایی تعیین کنید.
آقای روحانی!
شما در جلسات ستاد مبارزه با کرونا، با فاصله از همدیگر مینشینید و نزدیکترین فرد به شما در جلسات، دو متر با شما فاصله دارد؛ کار درست را هم شما میکنید. اما سوال این است که چرا ادارات دولتی و عمومی - به جز سازمانهای خدماتی ضروری - را تعطیل نمیکنید؟ آیا وضعیت اتوبوسهای شهری را دیده اید که کارمندان مظلوم دولت چگونه ماسک بر دهان و با ترس و اضطراب و در ازدحام جمعیت، به محل کار میروند و بر میگردند؟ همین الان هم که ادارات تعطیل نیست، به خاطر عدم مراجعه مردم، بسیاری از آنها راکد و معطلاند.
این ۱۰ روز باقی مانده به عید، ادارات را تعطیل کنید و برای کسانی که مهلت قانونی برای انجام کارهای اداری دارند، مهلت موسع تری را برای بعد از تعطیلات در نظر بگیرید. اگر کارهای اداری عقب بیفتد، بهتر از آن است که ملت بیمار شوند و بمیرند. در شهرها نیز رفت و آمدها را محدود کنید. در ووهان چین به مردم نگفتند "لطفا" از خانه بیرون نیایید، گفتند، "نباید" از خانه بیرون بیایید. به جز فروشگاههای عرضه مواد ضروری مانند سوپرمارکتها و داروخانه ها، بقیه صنوف را چند وقتی تعطیل کنید. همه میتوانند مایحتاج ضروری شان را از همان محل خود تامین کنند. آنگاه برای تردد خودروهای شخصی در سطح شهر، جریمه سنگین تعیین کنید تا اگر کسی واقعاً کار اضطراری داشت، با خودرو بیرون بیاید.
آقای روحانی! سایر مسوولان!
کرونا از انسان به انسان منتقل میشود. واکسن و دارو هم ندارد. تنها راهش این است که برای مدتی روابط انسانها با یکدیگر به حداقل برسد. این کار هم فقط با اقتدار حکومتی حاصل میشود و لاغیر. همان کاری که در ووهان چین انجام شده و الان کرونا در چین روند نزولی دارد و همان کاری که امروز در ایتالیا انجام شده و کل کشور به دستور نخست وزیر، در قرنطینه قرار گرفته است. بدانید که بسیاری از پزشکان و متخصصان از این که بدون قطع ارتباطات انسانی بتوانیم کرونا را مهار کنیم، قطع امید کرده اند؛ بنابراین راهی جز این نداریم؛ داریم؟!
بله! قرنطینه پیامد دارد، مشکلات دارد، بیکاری کارگران را دارد، پیامدهای اقتصادی دارد، بی حوصلگی مردم را دارد، عدهای نیز آن را نقض خواهند کرد و ...، اما، ما در شرایط عادی نیستیم، چارهای نداریم این طرح را با تمام باگها و نقص هایش اجرا کنیم. کرونا دارد پیشروی میکند و فقط با تصمیمات قاطع مسوولان و همکاری ناشی از استرس و آگاهی مردم سر جایش مینشیند.
آقای روحانی!
مسوولان ستاد ملی مبارزه با کرونا!
مسوولان قرارگاه پدافند غیر عامل!
قرنطینه شهری و منع ترددهای بین شهری و تعطیلی عمومی را همین الان اعلام کنید تا کار کرونا از دست تان در نرفته و پزشکان نیز در برابر تسلیم نشده اند. نگذارید مردم بمیرند....
من استاد دانشگاه هستم باز خوشحالم که شاگردانم که امانت مردم در دست من هستند تعطیل شده اند
ساعت کار ما شده تا دوازده و نیم
من ماشین ندارم و باید در اوج شلوغی برگردم خانه
با این که دیابت دارم از کرونا نمی ترسم اما من تنها زندگی نمی کنم
نمی دانید چه استرسی دارم و چقدر نگرانم که به این بیماری مبتلا شوم و کسی از عزیزانم را در خانه بیمار کنم
خنده دار است صبح ها که به سرکار می روم از وحشت قند خون من بالای سیصد می رود
نمی دانم کدام یکی من را می کشد سکته قلبی یا مغزی از قند بالا یا کرونا
ولی این کاری است که دولت دارد با من و امثال من می کند