کد خبر: ۶۴۱
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۸۳ - ۱۴:۴۱

جغرافياي هسته‌اي

NUCLEAR GEOGRAPHY
آفتاب‌‌نیوز : به مطالعه كره زمين و ويژگي‌هاي آن به عنوان آوردگاه‌هاي هسته‌اي بالقوه جغرافياي هسته‌اي گويند. جغرافياي هسته‌اي از اهميت نظامي والايي برخوردار است. در مطالعات نظامي به طور مشخص بر تقسيمات سياسي، ملاحظات نقشه‌بردارانه، منابع طبيعي عوامل اقليمي و تعيين‌كننده‌هاي اقتصادي، به عنوان معيارهاي قدرت و شاخص‌هايي براي (تدوين) استراتژي عطف توجه مي‌كنند. انديشه نظامي سنتي بر آن است كه علت اصلي بيشتر جنگ‌ها، ملاحظات جغرافيايي، در وسيع‌ترين معاني‌شان، هستند. بنابراين، نظاميان براساس تحليل‌هاي علمي‌شان از مؤلفه‌هاي جغرافيايي، همواره آماده‌اند در هر ناحيه‌اي از جهان به هر شكل جنگي دستي يازند. معهذا با توجه به قدرت ضربتي به غايت توانمند سلاح‌هاي هسته‌اي، وجود اتحاديه‌هاي نظامي كم و بيش دائمي و ماهيت پيروزي‌ناپذير يك جنگ هسته‌‌اي. به نظر مي‌رسد اين تحليل احتمالاً تا حدي با زمان ناسازگار باشد.
ويليام آركين و ريچارد فيلدهاوس (كارشناسان برجسته سلاح‌هاي هسته‌اي) سه ويژگي زيرين را براي سلاح‌هاي هسته‌اي قائل‌اند: 1ـ نظاميان هر چه بيشتر وقوف يافته‌اند، كه مي‌بايستي دقيقاً بر موقعيت (جغرافيايي)، ناحيه، خصوصيات فيزيكي نواحي زميني و آبي و هوا و فضاي بالاي آنها اشراف داشته باشند. 2ـ ماهيت جهاني مسابقه تسليحاتي بدين معني بوده است كه مناقشه ممكن است در هر نقطه‌اي درگيرد و اين واقعيت خبرگان را به تعريف و تبيين برجسته‌ترين و همچنين ناشناس‌ترين نقاط در گوشه و كنار جهان به عنوان «مناطقي كه از اهميت استراتژيكي، حياتي» برخوردارند رهنمون شده است. 3ـ مطالبات تازه براي (ايجاد) زيرساخت‌ها مستلزم آن است كه همه منابع جامعه به منظور پشتيباني از نقشه‌هاي جنگي در دسترس باشند و بدين ترتيب تمايز ميان آنچه كه نظامي است و آنچه كه غيرنظامي است يكسره رنگ باخته است. (نگاه كنيد به تصميم‌گيري هسته‌اي، جنگ هسته‌اي).
جغرافياي هسته‌اي، آنگونه كه به واقعيت‌هاي جهاني امروز ربط مي‌يابد، در درجه اول به معضلات روزمره دسترسي (به اين و يا آن ناحيه) و موقعيت نظر دارد ـ بدين معني كه دو قدرت هسته‌اي بزرگ (ايالات متحده و اتحاد شوروي) ـ اين حق را براي خويشتن قائل‌اند كه به هر نقطه‌اي كه در آنجا منافعشان را تهديد كرده‌اند دسترسي يابند. به طور كلي، منازعات ابرقدرت‌ها بر سر سرحدات ملي و يا فضاي بين‌المللي درنمي‌گيرد، اين منازعات بيشتر بر سر دسترسي به اين نواحي است حتي در چنين موردي هم، ملاحظات جغرافيايي قديمي چون اهميت يك كشور جزيره‌اي، نبودن مرزهاي طبيعي، و يا برخورداري از منابع كافي براي يك بسيج طولاني، همچنان در جنگ‌هاي غيرهسته‌اي مشخص، مناسبت‌شان را حفظ كرده‌اند. كارشناسان نظامي به خصوص به روابط ميان جغرافياي سنتي و برنامه‌ريزي كنوني (براي) زمان جنگ علاقه نشان مي‌دهند و همين علاقه است كه تا حد زيادي، دلايل اشتغال ذهني ايشان را در مورد هدف‌گيري هسته‌اي به ما مي‌نماياند. با وجود اين، جغرافيا الزاماً با مقتضيات سلاح‌هاي هسته‌اي همخواني ندارد. بدين دليل، تعريف خودسرانه سلاح‌ها به لحاظ بردشان و سپس تنظيم نقشه‌هاي جنگي براي آنها چندان موردي ندارد. مثلاً در سناريوهاي جنگي براي اروپا هزاران كلاهك اضافي را كه زيردريايي‌ها حمل مي‌كنند و يا در نيروهاي استراتژيكي ايالات متحده وجود دارند و مي‌توانند هر نقطه‌اي را كه سلاح‌هاي (هسته‌اي مستقر) در اروپا قادرند به آن حمله كنند، هدف گيرند اغلب به حساب نمي‌آورند، افزون بر اين، جغرافياي سنتي در يك جهان هسته‌اي ارزش محدودي دارد زيرا در مفهوم اين جغرافيا اغلب در باب اهميت وسعت يك كشور و همچنين توانايي ايالات متحده و اتحاد شوروي براي حراست از متحدان و منافعشان بزرگ‌نمايي مي‌شود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین