گفته میشود که این جشن از زمان ایران باستان برای نسلهای کنونی برجا مانده است اما بر اساس تحقیقات محققان و مورخان، قرار گرفتن این جشن در شب چهارشنبه آخر سال مربوط به دوران اسلامی و پس از ایران باستان است. چرا که در دوران پیش از اسلام ( دوران ایران باستان)، ایام هفته وجود نداشت و ماه به ۳۰ روز با نامهای متفاوت تقسیم میشد.
اعراب معتقد بودند که روز چهارشنبه، روز نحسی است و زرتشتیان نیز پنج روز پایانی سال را آتش روشن میکردند تا از پلیدیها رهایی یابند. از این رو بین ایرانیان مقرر شد تا شب چهارشنبه آخر سال را آتش روشن کنند تا پلیدیها و غم و ناراحتیهای سال کهنه و نحسی روز چهارشنبه از بین برود.
در خصوص چرایی آتش افروزی باید گفت که آتش در نزد ایرانیان، نماینده فروغ ایزدی و پاک کننده هر پلیدی است و میتوان با افروختن آتش در روزهای پایانی سال، تمامی پلیدیها و نحسیهای مربوط به سال کهنه را از میان برد و پاک کرد.
قابل ذکر است که نحسی روز چهارشنبه فقط برگرفته از عقاید و باورهای عامیانه است و هیچ پایه و اساس علمی ندارد.
مراسم آتش افروزی نه تنها در ایران رایج است بلکه در کشورها و مذاهب دیگر نیز این جشن برگزار میشود به طوریکه مسیحیان کاتولیک نیز چند روز زودتر از عید پاک در روزی که به "چهارشنبه خاکستر" معروف است آتش روشن میکنند.
در شب چهارشنبه آخر سال (غروب روز سه شنبه) تمامی مردم از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان و کودک، در صحن خانهها و در کوچه و معابد، در مناطق کویری و مناطق ساحلی آتش روشن میکنند و همگی از روی آن آتش میپرند و این جمله معروف را در هنگام پرش از روی آتش به زبان میآورند «زردی من از تو سرخی تو از من»
آداب و رسوم چهارشنبه سوری
افروختن آتش: مشهورترین رسم این شب در تمامی نقاط شهر و روستا و محلات، آتش زدن خرمنی از هیزم یا هر وسیله قابل احتراق دیگر و پریدن از روی آن با خواندن شعر «زردی من از تو سرخی تو از من/ غم برو شادی بیا محنت برو روزی بیا» است. خاکستر این آتش، نحس تلقی میشود زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن زردی و بیماری خود را به آتش انتقال میدهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل میکنند.
قاشق زنی: دختران دم بخت چادر به سر، کاسه و قاشقی به دست میگرفتند و همراه با کودکان و نوجوانان به درب منازل همسایگان میرفتند و از آنان درخواست هدیه یا آجیل میکردند. این دختران شامل یک گروه هفت نفره میشدند که به جهت شناخته نشدن از سوی اهالی، چادرهایشان را با یکدیگر عوض کرده و معمولا خوراکیهای شفا بخش از صاحب خانهها طلب میکردند.
فالگوش: یک شخص بر سر خیابان، کوچه یا محل گذر میایستاد و کلیدی زیر پایش میگذاشت و پس از تمیز کردن گوشهایش، نیت میکرد. سپس اولین کلماتی را که از گفتوگوی رهگذران میشنید را با نیت خود مطابقت میداد و پاسخ لازم و قانع کنندهاش را میگرفت. بدون شک نیت چنین فردی، آرزوی سعادت و بهزیستی و کامیابی و یا هر نیت متناسب با عقاید او بود.
خرید لوازم جشن: این امر بستگی به رسم هر منطقه تغییر میکرد اما به طور معمول جارو و اسپند خریداری میشد. جارو برای غبارروبی و اسپند برای دفع پلیدیها.
نقاره زدن: به طور رایج در تهران و مشهد مقدس، دهل، شیپور و کرنا نواخته میشد که عضدالدوله دیلمی، یکی از امرای خاندان آل بویه در ایران و عراق، در این مورد نقش مهمی دارد زیرا وی فرمان داد که در این روز، هنگام طلوع و غروب به وقت نماز نقاره بزنند.
عبور از زیر توپ مروارید: این رسم در تهران رایج بود. در زمان شاه عباس صفوی، توپهایی از پرتغالیها به غنیمت گرفته شده بود و زنان از زیر این توپ عبور کرده و یا دور آن جمع میشدند زیرا معتقد بودند که این امر موجب گشایش بخت آنان میشود.
نمک دادن: در شیراز، مردم سبدی محتوی بستههای نمک روی سر میگذاشتند و در کوچههای شهر میگشتند و به هر رهگذری که برخورد میکردند یک مشت نمک داده و در قبال آن پول میگرفتند و فردای آن روز، در روز چهارشنبه، آش پخته و برای دوستان خود میفرستادند.
آتش زدن پارچه و خرید اسپند: در اصفهان، مردم پارچههای آبی رنگی را آتش زده و از روی آن میپریدند و پس از عبور از مقابل هفت فروشگاه عطاری، در نهایت از یک مغازه اسپند خریده و در خانه آن را با بخور به نشانه تریکدن چشم حسود و بدخواه دود میکردند.
شکستن کوزه و تخم مرغ: بر اساس نقلی از گذشتگان، روزی کوزه گران از حضرت فاطمه (س) شکایت کردند که هیچکسی کوزه نمیخرد از این رو ایشان دستور دادند که در چهارشنبه آخر آن سال تمام کاسه و کوزههای کهنه را بشکنند و به جای آن کوزه نو خریداری کنند و از آن به بعد کوزه شکستن رایج شد. اگر کسی کوزه را نمیشکست و کوزه کهنه دوساله را در خانه نگه میداشت در نگاه مردم، فردی خسیس و منفور جلوه میکرد. در مراسم کوزه شکستن متداول بود که پولی را همراه با آب در کوزه میانداختند و از بام به زیر میافکندند.
آیین چهارشنبهسوری در تبریز
صبح روز سه شنبه، جوانان تبریزی از زمان طلوع آفتاب به کوچهها میرفتند و هفت بار از روی جوی آب یا چشمه آب میپریدند و در همان حال میخواندند: آتیل مانیل چَرشنبه، آینا تکین بختیم آچیل چَرشنبه.
در تبریز، آجیل و میوه خشک یا همان چَرشنبه یمیشی، از ضروریات این شب به شمار میرود. از رسوم دیگر این دیار، فرستادن "چهارشنبه لیخ" به خانه نوعروس و یا از طرف داماد به عروسی که هنوز به بخت نرفته و در خانه پدری است رایج بود. چهارشنبه لیخ بیشتر متشکل از پارچه برای عروس، پیراهن برای داماد و آجیل است.
از رسوم قدیمی این شب در تبریز، این است که مردم از بام خانهها بر سر عابران، آب و یا گلاب میریختند زیرا معتقد بودند که آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین میکند.
آیین چهارشنبه سوری در هر منطقه آداب و رسوم متفاوتی دارد اما در سالهای اخیر بر رسم و رسومات گذشتگان در این شب گردوخاک نشسته و ترقه بازی متداول شده است. ولی این امر که هنوز هم جشن چهارشنبهسوری در ایران برگزار میشود نشانه بقاء و همبستگی ملی ایرانیان است. جشنها و آیینهای میهنی و دینی در واقع حلقه اتصال ایرانیان در طول دوران تاریخ بوده است. جشن چهارشنبه سوری خبری خوشایند با خود دارد و آن حلول عید نوروز است.
گفتنی است؛ به دلیل شیوع ویروس کرونا و به تاکید وزارت بهداشت، در چهارشنبه سوری امسال از هر گونه تجمع باید خودداری کرده و این جشن را در داخل خانه و در کنار خانواده خود برگزار کنیم تا سلامتی مان حفظ شود.
منابع: کتاب جشنهای ملی ایرانیان از رضا دشتی _ کتاب جشنها و آیینهای شادمانی در ایران از ابوالقاسم آخته