آفتاب: «سید محمدرضا خاتمی» دبیركل سابق جبهه مشاركت ایران اسلامی در مراسم افتتاحیه سومین نشست شورای عمومی شاخه جوانان این حزب گفت: اگر مردمسالاری دینی ترجمه دیگری از جمهوری اسلامی كه محور اساسی آن قانون اساسی است، باشد، در آن حرفی وجود ندارد و تصور میشود كه در این موضوع بنیانی وجود دارد كه با گفتوگو میتوان راهی را پیش گرفت و براساس آن مشكلات جامعه را حل كرد ولی در صورتی كه نیات دیگری در این رابطه وجود داشته باشد باید مردمسالاری دینی تعریف شود.
وی ادامه داد: افرادی میگفتند كه اصلاحات تعریف مشخصی ندارد و تدوین نشده است ولی امروز بحث مردم سالاری دینی نیز به طریق اولی دچار این مشكل است و هیچ تعریفی از آن وجود ندارد و مشخصات آن تعیین نشده است از این رو عدهای كه مردمسالاری دینی را قبول ندارند، بر اساس مقتضیات زمان و ضرورت مكان آن را قبول میكنند و آن را بر اساس تفسیری از بخشی از دین عنوان میكنند و هدفشان نیز پیاده شدن دین در سطح ظواهر آن یعنی تنظیم روابط بین انسانها براساس آنچه آنها میفهمند، است.
خاتمی اضافه كرد: این افراد بر این باورند كه با پیادهشدن ظواهر دین به تدریج میتوان با استفاده از ابزارهایی به اصطلاح فطرت مردم را بیدار كرد و مدینه فاضلهای را ساخت كه نظر آنها به دلیل نتایجش جای بحث بسیاری دارد. عده دیگر به مردم سالاری حداكثر به عنوان یك نیاز رسیدهاند و معتقدند كه بدون رعایت بخشهایی از مردمسالاری امكان حكومت وجود ندارد، ولی آنها به هیچ وجه نتوانستهاند تضاد بین مردمسالاری و دین را حل كنند و فقط بخشی از دموكراسی را كه مبین دین بوده و آنرا میشناسند و یا بر اساس هویتشان است، پذیرفتهاند.
خاتمی با بیان اینکه در صورتی كه مسالهای را میپذیریم باید در تمام شرایط از آن تبعیت كنیم افزود: ما نمیتوانیم در شرایطی به دموكراسی اعتقاد داشته باشیم و بگوییم مردم حق دارند به جمهوری اسلامی رای دهند و در صورتی كه به آن "نه" بگویند، ما كنار میرویم، ولی در صورتی كه "بله" بگویند دیگر نمیتوان كاری كرد و هر چه كه ما تشخیص میدهیم اسلام است و مردم دراین بین هیچ حقی ندارند. متاسفانه این گروه با عقیدهشان و مردمسالاری دینی ضربه بیشتری را به مردم زده و از اعتمادشان سوءاستفاده میكنند چرا كه گروه اول تكلیفشان مشخص و مواضعشان روشن است و مردم تكلیفشان را با آنها میدانند ولی گروه دوم به نام دین با مردم رفتار میكنند كه نتیجه كار آنها تنها ریا و تزویر است و با خرابكردن اعتماد مردم، اعتمادشان را به دین از بین میبرند. در صورتی كه از عنصر صداقت استفاده نشود، مردمسالاری به چه مفهومی است؟
خاتمی تندروی را حركتی دانست كه جامعه قدرت همراهی با آن را ندارد و افزود: البته این موضوع بدین معنا نیست كه آرمانها و اهداف موجود غلط است و در استراتژیها تغییر نظر انجام شود بلكه بدین معناست که آن چنانكه میخواهی سریع به هدف برسی، البته متوسط جامعه قدرت همراهی با آن را ندارد گرچه این موضوع آفت رایجی در كشور نیست، بلكه آفت بزرگ آن است كه كندتر از ظرفیتهای جامعه حركت كرده و این موضوعی است كه میتواند برخی جریانهای سیاسی و اجتماعی جامعه را برای همیشه از فعالیتهای اجتماعی خارج كند.
خاتمی تاكید كرد: یكی از معیارهای پیش رو و به روز بودن جریان سیاسی این است كه بررسی شود این جریان به چه اندازه قدرت انعطاف برای همگامی با جامعه را دارد؟ این موضوع بدین معنا نیست كه رهبران و پیشروان جامعه همان حرف و كاری را كه تودههای مردم خوششان میآید، بزنند و عمل كنند. متاسفانه این موضوع به غلط با عنوان مردمی بودن تفسیر میشود، پس معنی این مساله آن است كه باید با شناخت از ظرفیتهای جامعه و طراحی برنامههای لازم برای آن، كاری كرد كه مردم بتوانند بر اساس ظرفیتهایشان از این برنامهها استفاده كنند.
خاتمی در بخش دیگر سخنانش با بیان اینكه در بحث هستهای از دولت نهم تشكر میكنیم كه برخی تهدیدها را عقب میاندازد، گفت: ولی باید این بحث را با دولت گذشته مقایسه كنیم و این كه چقدر با اندیشه و احساسات مردم بازی و در رسانهها تبلیغ میكنند كه «خائنینی در اصلاحات پروتكل هستهی را پذیرفته و به آن عمل كردهاند». ما از آنها میخواهیم عنوان كنند چه توافقاتی با آژانس انجام دادهاند كه مردم بدانند و مقایسه كنند تا بر این اساس صداقت معلوم میشود.