آفتابنیوز : آفتاب: مرضیه مرتاضی لنگرودی با بیان خاطراتی از سلوک آیتالله محمود طالقانی او را عالم اهل عمل و دارای شناخت عمیق از کلامالله مجید دانست.
وی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی آفتاب در آستانه سالروز درگذشت این عالم مبارز در خصوص موضوع گفتمان طالقانی در روزگار ما گفت: «گفتمان طالقانی گفتمانی همدلانه، مهربانانه و عدالتجویانه بود با مردمی که همواره با آنان زندگی میکرد. طالقانی همنشینی با مردم کوچه و بازار و دگراندیشان و جوانان و دانشجویان را به یکجانشینی و سکون در حجرهها ترجیح میداد و به همین دلیل توانست رابطه ویژهای با مردم برقرار کرده و خود را از خطر یکهبینی نجات دهد».
وی افزود: «از همین روست که حتی تفاسیر طالقانی در پرتوی از قرآن ادبیاتی مردمی و کلامی و روشن و قابل فهم داشت. مسجد و بازار و جمع دوستان جایگاه طالقانی به عنوان عالم اهل عمل بود. طالقانی به ما آموخت که قرآن را راهنمای عمل بدانیم نه فقط کتابی که بر سر قبرها قرائت میشود».
لنگرودی افزود: «تجربههای طالقانی در زندان او را با نوعی سوسیالیست عملی آشنا کرد که وی را ترغیب به دنبال کردن رگههای آن در مکتب و مرام خود نمود. هر چند او را ابوذر زمان لقب دادهاند چرا که او بیمحابا بر غارت و ثروت اندوزی میشورید اما شورش او از جنس شورش ابوذر صرفا از روی شور عدالتخواهی نبود بلکه براساس شناخت عمیق و تحقیق در قرآن و ایمان به آیات عدالتخواهانه قرآن بود. مالکیت از نظر طالقانی به معنی حق استفاده و فایده بردن و فایده رساندن بود و نه مصرفزدگی به هر قیمتی».
این فعال اجتماعی در ادامه با نقل خاطراتی از آيتالله طالقانی گفت: «از خردسالی به واسطه رابطه مرحوم پدرم با آیتالله طالقانی آشنا بودم. چهره گشاده و روی باز و منش شوخ وی ترس از همنشینی با بزرگمردی صاحب نام را از ذهن کودکانهام میزدود. در هنگام ازدواج از آیتالله خواستم که برای من استخاره کند و ایشان به شوخی گفتند: «به جای استخاره، استشاره کن!» و بعد به خنده فرمودند: «منظورم مشورت است». و بعد نکتهای را گفتند که من تا زنده هستم آن را به یاد خواهم داشت. آیتالله طالقانی به من فرمودند: «دخترم! در مشورت وحی حاکم است. دو نفر با هم مشورت میکنند. نظر سومی پیدا میشود که نه نظر این است و نه آن اما هم نظر این است و هم آن و این وحی است».
لنگرودی در پایان ادامه داد: «ایشان در نهایت به مزاح به من گفتند: «و اما پاسخ استخاره تو این است که ابتدای زندگی مشترک دشوار است، اواسط آن نیمه دشوار و پایان آن که خوب از نفس افتادید خوب است». و من در انتظار پایان خوش ماجرا از آیتالله طالقانی خواهش کردم که خطبه عقد مرا با شاگردش حبیبالله پیمان جاری سازد. یادش گرامی!»