آنها چنان مرا از حوادث و پدیدههای ماوراءالطبیعه ترسانده بودند که حتی جرئت نمیکردم این موضوعات را با نزدیکترین افراد خانواده ام مطرح کنم، فقط برای فرار از چنگ اجنه و باطل شدن طلسم جادو، میلیونها تومان پول پرداخت میکردم تا جایی که آن شیادان با سوءاستفاده از عواطف و احساسات مذهبی من بیشتر از ۳۰۰ میلیون تومان کلاهبرداری کردند و ...
اینها بخشی از اظهارات مرد ثروتمندی است که دل به دریا زد و راز کلاهبرداریهای میلیاردی با شگرد ادعای ارتباط با اجنه را برای پلیس فاش کرد. این مرد میان سال که در آخرین روزهای سال گذشته شکایتی را علیه دو جوان ۳۰ ساله مطرح کرده بود، درباره چگونگی ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: از سالهای دور به خاطر اعتقادات مذهبی ام در بسیاری از هیئتها شرکت میکردم تا این که بسیاری از تجار و بازاریان نیز با من همراه شدند و به همین دلیل جلسات دورهای خانگی و خانوادگی به راه انداختیم که در این جلسات معنوی از خواندن دعا و سخنرانی لذت میبردیم.
در این میان و از چند سال قبل، دو جوان تبعه خارجی با ظاهری موجه و صوت زیبایی که داشتند، طرح دوستی با من ریختند به طوری که من هم آنها را برای شرکت در این جلسات خانوادگی دعوت میکردم تا اشعاری را با صدای زیبایشان دکلمه کنند، ولی آرام آرام آنها وانمود کردند که با اجنه در ارتباط هستند و گاهی خوابهایی میبینند که به حقیقت میپیوندد، ولی حق ندارند این خوابها را بازگو کنند چرا که در آن صورت نه تنها ارتباط خودشان با ماوراءالطبیعه را از دست میدهند بلکه آثار منفی نیز به بار خواهد آورد.
خلاصه، کلام آنها طوری در وجودم مینشست که چشم و گوش بسته به همه حرف هایشان اعتماد داشتم و عمل میکردم. آنها حتی اعتماد بسیار دیگری از اعضای این دورهمی دوستانه خانوادگی را جلب کرده بودند به گونهای که مورد احترام همه اعضا بودند.
یک روز یکی از آن دو نفر با چهرهای گرفته و غمگین نزد من آمد و گفت: خواب دیده ام که همسر و فرزندت را اجنه طلسم کرده اند و من باید ۳۰ گوسفند قربانی کنم. آن زمان هر رأس گوسفند حدود یک میلیون تومان بود، من هم بدون تفکر ۳۰ میلیون تومان به او دادم تا این کار را برایم انجام بدهد. این تازه آغاز ماجرا بود. مدتی بعد، دوست آن جوان هم به محل کارم آمد و از خوابهای آشفته اش سخن گفت که روح پدرم به دلیل گناهانش در برزخ سرگردان است و چشم یاری به من دارد.
او آن روز مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان برای نذر و نیاز و قربانی کردن دهها رأس گوسفند از من گرفت تا با ذبح کردن آنها روح پدرم آزاد شود. من پولها را به او میدادم بدون آن که حتی ذرهای به ماجرای کلاهبرداری و ادعاهای دروغین آنها فکر کنم. آنها در حرف هایشان چنان مرا از حوادث و پدیدههای ماوراءالطبیعه ترسانده بودند که حتی جرئت تردید یا شک در گفته هایشان را نداشتم. آنها در طول این مدت با همین شگرد با اجنه و خوابهای گاه و بیگاهشان بیشتر از ۳۰۰ میلیون تومان از من کلاهبرداری کردند.
آنها با توسل به همین شیوه از دیگر اعضای جلسه که همه آنها از تاجران سرشناس و پولدار بودند، مبالغ زیادی راکلاهبرداری کرده بودند، اما با آن که همه یکدیگر را میشناختند هیچ گاه این ماجرا را برای همدیگر بازگو نمیکردند چرا که میترسیدند تاثیر این سحر و جادوها از بین برود و دوباره اجنه در روح آنها رسوخ کند.
خلاصه، ماجرای کلاهبرداری آنها را زمانی فهمیدم که یکی از همکارانم در کشاکش طلاق با همسرش بود، وقتی با او به گفت وگوی دوستانه نشستم، ناگهان حیرت زده شدم، او گفت: از آن جوان تبعه خارجی شنیدم که همسرم به من خیانت میکند و اکنون در آخرین مراحل طلاق توافقی هستیم. آن جا بود که فهمیدم همه ادعاهای آن دو جوان دروغ است و هرکدام از دوستان و همکارانم را به طریقی سرکیسه کرده اند، اماای کاش ...
شایان ذکر است، با کسب مجوزهای قضایی و صدور دستورات ویژهای از سوی سرهنگ احمد مجدی (رئیس کلانتری احمدآباد) دو متهم مذکور دستگیر شدند و اعتراف کردند که برای فرد دیگری به صورت درصدی کار میکنند. آنها در حالی با ۱۴ شاکی رو به رو شدند که تحقیقات با دستورات خاص قضایی توسط ماموران زبده دایره اطلاعات کلانتری ادامه دارد.