او فرزند سید محمدحسین و نماینده ادوار دوم، سوم و هفتم مجلس شورای اسلامی و از همفکران و یاران سیدنواب صفوی و گروه فداییان اسلام و از قدیمیترین شاگردان و یاران امام خمینی بود و ۲۷ اردیبهشتماه ۱۳۹۷ و در نخستین روز ماه مبارک رمضان، دارفانی را وداع گفت.
هرچند ایام انتخابات مجلس هفتم و قرار گرفتن در لیست اصولگرایان تهران در آن انتخابات موجب همکاری و نزدیکی مرحوم حسین شیخ الاسلام با آسیدمهدی طباطبایی شد اما آنطور که خودش میگوید این آشنایی و رفاقت قدمتی بیشتر از عمر مجلس هفتم داشته است.
وقتی صحبت از نقش حجتالاسلام طباطبایی میان اصولگرایان مجلس هفتم میشود شیخ الاسلام با تأکید خاصی میگوید «هرچند بعضی از مواضع مجلس هفتم خوشایند ایشان نبود اما ایشان نقش پدر معنوی را برای ما اصولگرایان ایفا میکردند.»
بخش هایی از این گفتگو که در زمان حیات آقای شیخ الاسلام تهیه گردیده در ادامه بخوانید:
*آقای شیخ الاسلام! اولین آشنایی شما با حاج آقا طباطبایی به چه دورهای بازمیگردد؟
دقیق خاطرم نیست که از چه سالی با ایشان آشنا شدم. من از زمان قدیم با خانوادهشان آشنا بودم و در مراسمهایی مانند حج با ایشان و خانواده بزرگوارشان همنشین بودم اما آشنایی واقعی و شناخت نزدیک زمانی شکل گرفت که هر دو نامزد انتخابات مجلس هفتم از تهران شدیم.
من افتخار داشتم در مجلس هفتم با ایشان در فهرست تهران قرار بگیرم. در آن زمان فرصتی مهیا شد تا بنده از فضلیت اخلاقی ایشان بهره ببرم. موضوع انتخابات یک قضیه پیچیدهای است. در رقابتها این نگرانی وجود دارد که افراد از عرصه اخلاق خارج و از موضوع از مسائل سیاسی دور شوند.حضور ایشان باعث شد که من اشتباهات کمتری در عرصه سیاست انجام بدهم و دید عاقبتنگر بر من چیره شود.
*از تعاملاتتان با ایشان در مجلس هفتم برایمان بگویید، با توجه به تجربیات سیاسی آسیدمهدی طباطبایی، ایشان چه نقشآفرینی و تأثیری در جمع اصولگرایان مجلس هفتم داشتند، خصوصاً که آن مجلس بعد از یک مجلس حاشیهای روی کار آمده بود؟
هرچند بعضی از مواضع خوشایندشان نبود اما چندین بار هم در جلسات رسمی هم جلسات خصوصی فقط براساس اخلاق نظرشان را میگفتند. هدایت ایشان بیشتر هدایت معنوی بود و نقش پدر معنوی را برای ما ایفا میکردند. در جلساتی که نمایندگان تهران داشتند، از نظرات ایشان بهره میبردیم.واقعاً دنیا در چشمان ایشان حقیر بود و باور جدی به آخرت داشت. در تمام موضعگیریهایشان لحظهای را بهخاطر ندارم که خدا را در نظر نگرفته باشند.
* یک مقدار در عرصه سیاست جلوتر بیاییم و به زمانی برسیم که آقای احمدینژاد بر مسند سیاست قرار گرفتند. مرحوم طباطبایی جزو اولین اصولگرایانی بودند که با شجاعت گفت "باید از مردم بهخاطر حمایت از احمدینژاد عذرخواهی کنیم و اشتباهمان را بپذیریم."، هرچند این نکته موجب زاویه گرفتن برخی اصولگرایان با ایشان شد اما آسیدمهدی از حرفشان برنگشتند، نگاهتان به این صراحت و ثابتقدمی ایشان در موضعگیریهای سیاسی چیست؟
ایشان روحیه آزادهای داشتند و با خود و دیگران صادق بودند. همین خصلت موجب نجات ایشان شد، مقام و شخصیت برایشان اولویت نداشت. این آزادمنشی موجب عزت ایشان شد. صداقتی که ایشان با مردم داشت موجب عزتشان شد و با همین عزت از دنیا وداع کردند. ایشان آنقدر دل از دنیا کنده بودند که حتی بعد از مجلس هفتم کاندیدا نشد، حتی صراحتاً به من گفت «این کار (نمایندگی مجلس) کار من نیست.»
*یعنی نمیتوانستند با آن فضا کنار بیایند؟
احساس میکرد که خیلی سخت است انسان دینش را حفظ کند، معتقد بودند که خارج از مجلس اثرگذاری بیشتری دارند. من نمیخواهم به خودم و دیگر افرادی که چنین سمتهایی دارند توهین کنم اما حاج آقا سیدمهدی طباطبایی به این نتیجه رسیده بود که این سمتها فتنهانگیز هستند. در قضیه احمدینژاد و اصولگراها دیدیم که چه فتنهای بهپا شد. ایشان تصمیم گرفت که زمانش را با توجه به تواناییهایی که داشت صرف مردم و خدا کند.
*بهنظرتان سختترین دوره فعالیتهای سیاسی حاج آقا مربوط به چه دورهای بود؟
بهنظر من قضیه سال ۸۸ و احمدینژاد برای ایشان خیلی نگرانکننده بود.
*حاجآقا در تمام دورانی که در منطقه غیاثی در جنوب تهران ساکن شدند، همچون ستونی برای مردم این منطقه نقشآفرینی کردند، بهنظر شما ایشان تا چهاندازه به جایگاه یک روحانی مردمی نزدیک شدند؟
مرور روزهای زندگی حاجآقا در میان اهالی آن منطقه، تصدیق این واقعیت است که مرحوم طباطبایی یک روحانی مردمی بود و نشان داد که یک روحانی واقعی و تمامعیار باید چگونه زندگی کند.