بردیا صدرنوری در یادداشتی در ارتباط با تک آهنگ "ژرفا" نوشت: ویروس کووید-19 یا کرونا، در روند زندگی پرسرعت و پیچیده انسان امروزی به مثابه ترمزی شدید و میخکوب کننده عمل نمود و به راحتی، انسان غره به خود و مسحور و مسخ شده در دست ساختههای بشری و تکنولوژی را زمینگیر کرد و تا آدمها و دولتها به خود بجنبند، جان بسیاری را گرفت؛ عده فراوانی را به بستر بیماری برد؛ کسب و کارها را به تعطیلی کشاند؛ مردم را خانه نشین کرد؛ غم و ترس را بر جوامع حاکم نمود؛ دولتها و زمامداران را در تمام جهان در چالشی جدی گرفتار کرد و در کل هزینههای اجتماعی و اقتصادی بسیاری را تحمیل نمود. ویژگی بزرگ ویروس این بود که تمام کشورهای جهان با هر قدرت و جایگاه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی را درگیر نمود. آنگونه نبود که مانند بمبها و موشکهای ویرانگر قدرتمداران، فقط بر سر انسانهای مظلوم و بی دفاع فرود آید و یا مانند برخی ویروسهای دیگر، فقط مردمان کشوری ضعیف را درگیر بیماری نماید و بقیه دنیا در امان بمانند؛ برای همین، همه صدایش را شنیدند و آثارش را با تمام وجود درک کردند؛ به ویژه آنان که سرمست از قدرت و ثروت، با سرعت تمام میتاختند و بسیاری از ارزشهای انسانی، اخلاقی و زیست محیطی را به نابودی میکشاندند. در کل کرونا، یک شوک جدی به جهان وارد کرد و پنداری با صدای بلند و تحکم آمیز بانگ برآورد که "آهای انسان! به کجا چنین شتابان؟! اگر به خود نیایی و روند زندگی و رفتارت را اصلاح نکنی، طبیعت به روش خود و با تحکم، تو را مجبور به اصلاح خواهد کرد!"
این شوک خیلی زود اثر کرد و اتفاقات مثبت بسیاری هم افتاد که هر چند ریشه در تحمیل و تحکم داشت اما انسانهای بسیاری را مجبور به تفکر و بازنگری در روند زندگی شان نمود؛ مهمتر از همه اینکه، آسیب پذیر بودن انسان از هر طبقه و جایگاه اجتماعی را به رخش کشید؛ با خانه نشینی و فرصتی که ایجاد نمود انسانها وقت اندیشیدن به کارهای خود و زندگی پیچیده ای که برای خود ساخته بودند را یافتند و از خود پرسیدند که آیا واقعا جور دیگر نمیتوان زیست؟؛ با هم مهربان تر شدند؛ خانواده دوباره معنی یافت و پدران و مادران و فرزندان پس از مدتها یا شاید سالیان سال، در کنار هم بودن و لحظات مشترک با هم را تجربه کردند؛ همه فهمیدند که بسیاری از کارهایی که حسب عادت انجام میشود را می توان انجام نداد؛ فهمیدند که نمیتوانند و نباید در همه جا حسابشان را از دیگران به ویژه طبقات ضعیف تر جدا کنند و چشمشان را بر روی خیلی چیزها ببندند؛ متخصصین و جامعه پزشکی، پرستاری و درمانی کشورها جایگاه والا و انسانی خود را بازیافتند؛ و ...
اینگونه شد که طبیعت از دست کارهای مخرب انسانی نفس راحتی کشید و تا حدودی خود را بازسازی نمود. در این میان هنرمندان بسیاری تلاش نمودند تا با خلق و اجرای آثار هنری، در امیدوار نگهداشتن مردم و نیز واداشتن آنان به تفکر و نگاه عمیقتر به زندگی، رسالت خویش را به انجام برسانند.
"ژرفا – Profundity"اثر موسیقایی است که تحت تاثیر نگرش مذکور و به صورت بداههنوازی خلق شده است و تلاش دارد شنوندگان را به سوی تفکر بیشتر، ژرفاندیشی و سفری عمیقتر به درون زندگی و عملکردشان سوق دهد. این اثر در فضای امبینت و در ژانر موسیقی تلفیقی خلق شده و در آن از ملودیهای ایرانی با نوازدگی پیانو نیز بهره بردهاست. همچنین این آهنگ در راستای پروژه بزرگ موسیقی تلفیقی طراحی شده توسط اینجانب است که در آن پیانونوازی من نقش و نمایندگی موسیقی غنی ایرانی را در همراهی با سازها و موسیقی سایر فرهنگها بر عهده دارد. در این اثر، پسرم "سپاس صدرنوری" با ملودیسازی و نواختن پیانو همراه با گیتار الکتریک "صالح حدیدی"، فضاسازی موسیقایی را برای بداههنوازی پیانو ایرانی فراهم نمودهاست. همچنین مهرناز کرمی به عنوان مشاور هنری و پرهام عرب به عنوان طراح و گرافیست این پروژه را همراهی نمودهاند. این اثر از به صورت تک آهنگ و سوی موسسه فرهنگی و هنری رادنواندیش به مدیریت موسیقی ناصر ایزدی منتشر شده است.