رسیدگی به این پرونده از سال 94 با گزارش وقوع یک قتل در ساختمانی نیمه کاره آغاز شد. مأموران پس از مراجعه به محل جنایت با جسد جوانی بهنام حسن مواجه شدند و در چند قدمی او هم علی برادرش را پیدا کردند که بشدت مجروح شده بود. علی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و در همان لحظات به مأموران گفت: چند مرد افغانستانی به آنها حمله کردهاند اما بعد به کما رفت و او هم جان سپرد. تحقیقات پلیس در خصوص یافتن عاملان قتل دو برادر ادامه داشت تا اینکه جسد دو قربانی دیگر که به همان شیوه جانشان را از دست داده بودند، پیدا شد که یکی از آنها فردی بهنام قاسم، دهیار یکی از شهرهای شمالی بود.
زنده شدن در سردخانه
پس از انتقال اجساد این دو نفر به سردخانه بیمارستان، مسئول سردخانه به مأموران گزارش داد که کاور روی جسد قاسم بخار کرده و این احتمال وجود دارد که او هنوز زنده باشد. پس از آن بلافاصله جسد از سوی پزشکان مورد بررسی قرار گرفت و قاسم به زندگی برگشت.
او پس از بهبودی به مأموران گفت: من علاوه بر دهیاری در کار ساخت وساز هم هستم از اینرو کارگرهای افغانستانی زیادی داشتم. چندی قبل یکی از آنها به من گفت که یکی از دوستانش در تهران هنگام کندن زمین یک کوزه پر از سکه عتیقه پیدا کرده و قصد دارد آن را با قیمت مناسبی بفروشد.
از آنجایی که من هم کمی پول داشتم به همراه دوستم که راننده لودر بود برای خرید سکههای عتیقه با هم به تهران آمدیم. در تهران چند مرد افغانستانی که سر قرار حاضر شده بودند به یکباره با چاقو و قمه به ما حمله کردند و همه پولهای ما را گرفتند. اما در حالت نیمه بیهوش شنیدم یکی از آنها میگفت با اره برقی قطعه قطعهشان کنیم. بعد از آن بیهوش شدم تا اینکه در سردخانه بهصورت معجزهآسایی نجات پیدا کردم.
با اظهارات مرد مالباخته پلیس احتمال داد که عاملان دو قتل دیگر و همچنین عامل قتل امید بازیکن تیم جوانان سایپا که سال ۹۲ ربوده شده و جسدش در یک چاه در کهریزک پیدا شد اعضای همین باند بودهاند. به این ترتیب مأموران با ردیابی تماسهای یکی از مردان مهاجم افغانستانی با دهیار، موفق شدند اعضای باند تبهکار را شناسایی کنند. اما وقتی 5 متهم خود را در حلقه محاصره پلیس دیدند تسلیم نشدند و تلاش کردند با درگیری از محاصره بگریزند که در این میان 2 متهم کشته و 3 نفر دیگر دستگیر شدند.
انکار قتلها از سوی متهمان
با دستگیری متهمان و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد، اولیای دم در جایگاه قرار گرفته و درخواست قصاص متهمان را مطرح کردند.
پساز آن اولین متهم در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام قتل عنوان کرد: من از هیچ چیز خبر نداشتم، وقتی به ساختمان نیمه کاره رفتم دوستانم مرا کتک زدند و مجبورم کردند تا دست و پای دو مردی را که برای خرید سکهها آمده بودند ببندم. من نمیخواستم این کار را انجام دهم اما برای حفظ جان خودم مجبور به انجام آن کار شدم.
متهم دیگر این پرونده هم گفت: دوستانم به من گفته بودند اگر کمکشان کنم پول خوبی میگیرم. من فقط آنجا حضور داشتم اما ضربهای به قربانیها نزدم. همدستانمان که در درگیری با پلیس کشته شدهاند، قتلها را انجام داده بودند.
متهم سوم هم با تأیید حرفهای دو متهم اول ادامه داد: همانطوری که دوستانم گفتند ما فقط در سرقتها نقش داشتیم و طراحان اصلی و رئیس باند آنها بودند و ما فقط اجراکننده بودیم. پول چندانی هم به ما نمیرسید و بیشتر پولها به آن دو نفر میرسید و آنها هم پساز سرقت سهمشان را به افغانستان میفرستادند.
بعد از پایان دفاعیات متهمان، هیأت قضات در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهمان را هر کدام به 10 سال حبس و پرداخت دیه محکوم کردند. پساز صدور رأی، اولیای دم اعتراض خود را مطرح کردند و احکام به دیوانعالی کشور رفت و قضات دیوانعالی پس از بررسی پرونده و درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص متهمان اعتراض اولیای دم را وارد دانسته و اظهار داشتند باید نقش متهمان بهصورت دقیق در قتلها مشخص شود. به این ترتیب رأی صادره نقض و پرونده برای رسیدگی دوباره در دادگاه کیفری استان تهران به شعبه همعرض فرستاده شد.
به این ترتیب متهمان یکبار دیگر پای میز محاکمه خواهند رفت.