او گفت قصد دارد با من ازدواج کند. قبول کردم. او با ماشین مدلبالا در یکی از مناطق غربی تهران با من قرار گذاشت. سر قرار حاضر شدم و وقتی سوار ماشین شدم. مقابل یک آبمیوهفروشی توقف کرد. او دو آبمیوه گرفت و بعد با تلفن صحبت کرد و به من گفت قرار است کسی به حسابش پول بریزد، اما کارت بانکیاش همراهش نیست، بعد از من خواست کارت بانکیام را به او بدهم تا پول به حساب من واریز شود و بعد گفت پول را از حساب من برداشت میکند. من هم کارتم و رمز آن را به او دادم. در حالی که داشتم در ماشین آبمیوه میخوردم، او پیاده شد و بعد هم من کاملا بیهوش شدم و وقتی بههوش آمدم، دیدم در شرایط مناسبی نیستم و لباسهایم نامرتب است و سه میلیون تومان هم از حساب بانکیام کسر شده است. من هیچ ردی از آن مرد جوان ندارم و فقط شماره تلفن او را میدانم.
با ردیابی انجامشده مشخص شد شماره تلفن همراه به نام یک مرد کشاورز در روستایی در شرق کشور است و آن فرد نیز شناختی از متهم ندارد. درحالیکه به نظر میرسید راهی برای پیداکردن متهم نیست، افسر اداره آگاهی از دختر شاکی خواست تا اگر عکس یا کوچکترین نشانی از متهم دارد، در اختیار مأموران قرار دهد. دختر جوان عکسی تار به مأموران داد و گفت: متهم بیشتر عکس ماشین در پروفایل اینستاگرامش میگذاشت و یکبار برای چند روز عکس تاری از خودش گذاشت که من آن عکس را ذخیره کردم.
وقتی افسر اداره آگاهی عکس را دید، بلافاصله متهم را شناخت و متوجه شد این متهم مدتی قبل به اتهام ربودن دختری دیگر و تعرض به او از سوی دادسرای ناحیه 27 بازداشت شده است. تحقیقات علمی مأموران نشان داد آنها با فردی روبهرو هستند که احتمالا دختران زیادی را طعمه کرده است.
پلیس متوجه شد متهم با اینکه پیش از این ادعا کرده بود سابقهای ندارد، اما تبهکار حرفهای است. او هربار که بازداشت میشد، نام و مشخصاتی جدید به مأموران میداد تا سوابقش معلوم نشود، اما بررسی عکس او در پروندههای مشابه نشان داد او 10 شکایت دارد که در هرکدام از پروندهها نیز نام و مشخصاتی جداگانه ارائه داده است.
با توجه به اینکه اتهام تعرض به دختر نخبه مطرح بود، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران شعبه 11 ارسال شد. دختر جوان به قضات گفت: من پدر و مادر ندارم و یتیم بزرگ شدم. یکی از اقوام دورم از من نگهداری کرد. هیچوقت سایه پدر و مادر بالای سرم نبود و احساس تنهایی شدیدی میکردم. وقتم را با درسخواندن پر میکردم تا اینکه در کنکور رتبه بسیار خوبی آوردم و در یکی از دانشگاههای ممتاز کشور قبول شدم. در خوابگاه زندگی میکردم و قصد داشتم درسم را ادامه بدهم تا بتوانم برای خودم زندگی خوبی درست کنم تا اینکه در اینستاگرام پسر جوان من را دنبال کرد و هربار که عکس یا مطلبی مینوشتم برایم لایک میگذاشت. بعد از مدتی به من پیشنهاد داد با هم در ارتباط باشیم، من هم قبول کردم و اولین قرار بین ما گذاشته شد. او در اولین قرار من را مورد آزار و اذیت قرار داد و سه میلیون تومان نیز از حسابم خارج کرد. این پول را کسی به من داده بود که در این سالها بزرگم کرده بود. او هر ماه مبلغی به حساب من واریز میکرد تا هزینه دانشگاهم را بدهم، البته من کار دانشجویی هم میکردم. من درخواست مجازات متهم را دارم.
دادگاه کیفری استان تهران در استعلاماتی که انجام داد، متوجه شد متهم علاوه بر شکایتی که در شعبه 11 مطرح است، یک پرونده آدمربایی و تعرض در دادسرای جنایی تهران دارد و پنج مورد دیگر تعرض داشته که آن هم به شعبه 11 ارجاع شد. بهجز این موارد، در چهار پرونده دیگر در شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران نیز متهم شناخته شده و پروندههای در حال رسیدگی دارد که در یکی از آنها مجرم شناخته و به شلاق و تبعید محکوم شده است.
پسر جوان در بازجوییها مدعی شد هیچ ارتباطی به زور با دختران نداشته است. او گفت: چون من فرد ثروتمند و خوشتیپی هستم، دخترها جذب من میشدند. من اصلا کاری با آنها نداشتم و بهخاطر ثروتم این دخترها برای من تله گذاشتهاند. او درباره آدمربایی که در دادسرای جنایی نیز در حال رسیدگی است، گفت: آن دختر خودش به من گفت جا و مکان ندارد و من هم به او جا دادم و ارتباطی با هم نداشتیم.
شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران در حال بررسی دقیق پرونده و مشخصشدن ابعاد دیگر اتهامات این مرد جوان است و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
حکمش فقط اعدام باید باشد
اعدامش کنید والسلام