آفتابنیوز : هادی خانیکی:9 سال پیش - در سی ام شهریورماه 1377 - مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخن سیدمحمد خاتمی را به درستی شنید و پیشنهاد او در باب گفت وگوی تمدن ها را با اجماعی کم سابقه تصویب کرد. خاتمی در آن نشست مهم از زبان انسانی شرقی سخن گفت که از خاستگاه تمدن های درخشان و از مهد پرورش پیامبران والامقام الهی ابراهیم و موسی و عیسی و محمد(ص) آمده است.
شاید نگاه واقعبین و زبان نرم او که تفسیری متفاوت از جهان و جامعه اش عرضه می داشت، کلام او را برای دیگران شنیدنی تر و مقبول تر ساخت و آن را تبدیل به «قطعنامه یی» لازم الاجرا در سطوح ملی، منطقه یی و بین المللی کرد. سخن آن روز خاتمی روایتی دیگر از «تجربه ایرانی» بود؛ «من از ایران سرفراز آمده ام، به نمایندگی از ملتی بزرگ و پرآوازه که ده ها قرن پیش، صاحب تمدن بوده و پس از پذیرش آیین اسلام در تاسیس و بسط تمدن اسلامی نقش ممتاز داشته است؛
ملتی که با تکیه بر غنای فرهنگی و انسانی خویش تندبادهای سخت خودکامگی و تحجر و نیز خودباختگی در برابر دیگران را از سر گذرانده و در دوران جدید تاریخش پیشتاز تاسیس جامعه مدنی و نظام مشروطیت در شرق جهان بوده، هر چند که اثر دخالت بیگانگان و نیز کم تجربگی، در این آزمون ناکامی هایی داشته است. ملتی که یکی از طلایه داران مبارزه با استعمار و منادی استقلال بوده، هر چند که نهضت ملی او با کودتای خارجی شکست خورده است، و ملتی که صاحب انقلابی مردمی است، انقلابی که نه با کودتا و زور اسلحه آتشین که با سلاح «کلام» و «ارشاد» بر رژیم کودتا پیروز شده است...
انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (قدس سره) انقلاب کلام در برابر زور و سرکوب بود و مطمئناً انقلابی که براندازی اش با کلام بوده است، در دوران ساختن و آباد کردن بیشتر و بهتر می تواند متکی بر کلام و منطق باشد و به همین جهت نیز به جای «جنگ تمدن ها» منادی «گفت وگو میان تمدن ها و فرهنگ ها» است.
... به نام جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد می کنم که به عنوان گام اول سال 2001 از سوی سازمان ملل سال گفت وگوی تمدن ها نامیده شود، با این امید که با این گفت وگو نخستین گام های ضروری برای تحقق عدالت و آزادی جهانی برداشته شود. از والاترین دستاوردهای این قرن پذیرش ضرورت و اهمیت گفت وگو و جلوگیری از کاربرد زور، توسعه، تعامل و تفاهم در زمینه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و تقویت مبانی آزادی و عدالت و حقوق انسانی است. استقرار و توسعه مدنیت چه در صحنه کشورها و چه در پهنه جهانی در گرو گفت وگو میان جوامع و تمدن ها با سلایق، آرا و نظرات متفاوت است. اگر بشریت در آستانه هزاره و قرن آتی تلاش و همت خود را بر نهادینه کردن گفت وگو و جایگزینی خصومت و ستیزه جویی با تفاهم و گفت وگو استوار سازد دستاورد ارزشمندی برای نسل آتی به ارمغان آورده است.»
قطعنامه شماره 22/53 پنجاه و سومین اجلاس مجمع عمومی صورت راهبردی و اجرایی پیشنهاد ایران در چهار بند آورده است؛ «با تاکید بر اینکه دستاوردهای تمدنی، میراث مشترک نوع بشر بوده و منبع الهام و پیشرفت کل بشریت است، با استقبال از تلاش مشترک جامعه بین الملل برای تقویت تفاهم از طریق گفت وگوی سازنده میان تمدن ها در آستانه هزاره سوم میلادی؛
1- عزم راسخ خود را برای تسهیل و ارتقای گفت وگوی تمدن ها اظهار می دارد.
2- سال 2001 را به عنوان سال ملل متحد برای گفت وگوی تمدن ها اعلام می نماید.
3- از دولت ها، سازمان های تابعه ملل متحد از جمله سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و دیگر سازمان های بین المللی و غیردولتی مربوطه دعوت می نماید که به منظور ارتقای مفهوم گفت وگوی تمدن ها، برنامه های مناسب فرهنگی، آموزشی و اجتماعی از قبیل برگزاری کنفرانس ها و سمینارها و نشر اطلاعات و مواد پژوهشی در خصوص این موضوع را تدوین و اجرا نموده و دبیرکل را از فعالیت های خود مطلع نمایند.
4- از دبیرکل درخواست می کند که گزارش اولیه در مورد فعالیت های انجام شده در این خصوص را به اجلاس 54 مجمع عمومی و گزارش نهایی را به اجلاس 55 مجمع عمومی ارائه نماید.»
از این به زمان به بعد ایده یی که ابتدا در بهار سال 1376 و در خلال انتخابات دور هفتم ریاست جمهوری ایران از سوی خاتمی مطرح شده بود، صورتی از یک متن حقوقی الزام آور بین المللی به خود گرفت. علاوه بر آن این مضمون به عنوان برابر نهاده یی در مقابل ایده «برخورد تمدن ها» که از سوی ساموئل هانتینگتون در قالب مقاله یی به همین نام در شماره تابستان 1993 مجله معروف «فارین افرز» امریکا ارائه شده بود نیز قلمداد شد و نه تنها مجامع و محافل سیاسی بلکه مراکز متعدد علمی، پژوهشی و فرهنگی را در دور و نزدیک جهان به خود متوجه ساخت.
کوفی عنان دبیرکل سابق سازمان ملل متحد در گزارش معروف خویش به اجلاس پنجاه و پنجم مجمع عمومی که در شرایط دشوار پس از 11 سپتامبر سال 2001 برگزار شد، ضرورت ها، آثار و چشم اندازهای گفت وگوی تمدن ها را به روشنی تبیین کرد. او گفت؛« اگر پیش از این کسانی بودند که به ضرورت گفت وگوی تمدن ها باور نداشتند اکنون دیگر جای هیچ گونه شک و شبهه یی باقی نمانده و رخداد 11 سپتامبر ضرورت چنین گفت وگویی را آشکار کرده است... گفت وگوی تمدن ها رکن اساسی واکنش جهانی به دیگری و خشونت از هر نوع است. به خصوص وقتی که این خشونت ها بر تعصب و تحجر و عدم تسامح مبتنی باشد. وقتی در هر نقطه جهان چنین گفت وگویی در جریان باشد، توسل به جنگ قطعاً با توسل به توافق و سازش جایگزین خواهد شد. تنفر قطعاً با تسامح و رواداری مواجه خواهد گشت، خشونت با عزم و پایداری روبه رو خواهد شد. گفت وگوی میان تمدن ها بهترین پاسخ بشریت به بدترین دشمنان بشریت است.
مایلم مراتب قدردانی خود را از آقای خاتمی رئیس جمهوری اسلامی ایران ابراز دارم که مبتکر گفت وگوی تمدن ها در سازمان ملل متحد بودند و نیز از سایر رهبران و دولت هایی که این گفت وگوها را در سال گذشته استمرار بخشیدند. جناب آقای خاتمی با این کار نه تنها یک محمل ضروری تفاهم را پیش بردند، بلکه به شریف ترین هدف های سازمان ملل متحد نیز خدمت کردند. در سال گذشته ایده گفت وگوی تمدن ها علاقه گسترده یی در نهادهای دانشگاهی و سازمان های غیر دولتی و تمامی مردم جویای تفاهم برانگیخت. از اتریش گرفته تا کاستاریکا و مصر و مالی و کره و بسیاری کشورهای دیگر دولت ها و جوامع مدنی برای پیشبرد این گفت وگو و رساندن پیام آن به هر فرهنگ و هر واژه به سازمان ملل متحد پیوسته اند.
... گفت وگوی تمدن ها بر این فرض استوار نیست که ما در مقام نوع بشر همگی با هم یکسانیم یا همیشه با هم توافق داریم، بلکه بر شناخت این واقعیت مبتنی است که ما مظهر تکثر فرهنگ ها هستیم...
گفت وگوی تمدن ها در این معنا نوعی بیان امید و آرزو نیست، بلکه بازتابی از جهان است، آنچنان که هست. تکثر پایه و مبنای گفت وگوی تمدن ها است. واقعیتی است که گفت وگو را ضروری می سازد. ما هیچ گاه مانند امروز در نیافته بودیم که هر قدر هم با یکدیگر متفاوت باشیم به طور کامل انسانیم و کاملاً سزاوار حرمت و احترامی هستیم که برای انسانیت مشترک ما ضرورت دارد... نمی خواهم بگویم که این گفت وگو آسان خواهد بود، ولی ما نباید اجازه دهیم دشواری هایی که با آنها روبه رو می شویم ما را از ادامه گفت وگو باز دارند. اطمینان دارم که این گفت وگو می تواند در زندگی مردان و زنان معمولی سرتاسر دنیا تغییری واقعی ایجاد کند.
همین نکته نهایتاً معیاری است که می توان گفت وگو را به کمک آن سنجید، یعنی توانایی آن در تسکین بخشیدن رنج های نسل های آینده و حمایت از حقوق اساسی آنان.»
«گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها» چنان که آمد در این قریب یک دهه دو سوی از دغدغه ها و علایق انسانی را دربرگرفت؛ سویه یی از نظرورزی و اهتمام به ابعاد فلسفی، جامعه شناختی، زبان شناختی، ارتباطی و روان شناختی «گفت وگو» و وجوه فرهنگی و تمدنی آن و سویه یی از کنشگری و اقدام سیاسی و اهتمام به جوانب کاربردی گفت وگو در قبال مسائل روزمره جهانی. سنگین شدن بار سویه نخست گاه «گفت وگوی تمدن ها» را به موضوعی دور از دسترس و در عداد علایق روشنفکرانه و نخبه گرایانه فرو می کاهد و توجه بیشتر به سویه دوم این سرمشق را از جمله مغلوبان ایده برخورد تمدن ها به حساب می آورد. واقعیت فراسوی این ارزیابی های شتابزده است.
«گفت وگوی فرهنگ ها و تمدنها» طرح یک سرمشق یا پارادایم جدید است که در هر دو سوی «نظر» و «کنش روزمره» هم زمینه دارد و هم نیازمند گشودن چشم اندازهای دیگر است.
گزارش دو سالانه دبیر کل سابق سازمان ملل را آن هم در موقعیت هراس انگیز پس از 11 سپتامبر دوباره بخوانیم. اینکه اصولاً عرف عقلایی حاکم بر فضای سیاسی بین المللی و فضای علمی و فرهنگی چنین اقبالی را به این «سرمشق» فراهم کرد و افکار عمومی را از نخبه ترین سطوح علمی تا عمومی ترین سطوح زندگی اجتماعی به تایید آن واداشت، حاکی از آن است که موضوع گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها شأنی واقعی دارد و اهمیتی که به آن نسبت داده می شود تخیلی و وصفی نیست.
در عصر اطلاعات و در دوران زندگی انسان ها در جهان شفاف و شیشهای و به هم پیوسته نمیتوان ایده و شعاری را بدون وجود یک زمینه واقعی از مشروعیت جهانی کرد و به مقبولیت عام رسانید. پس دوباره به رهیافتها و دستاوردهای گفت وگو بنگریم و از آن به عنوان سرمایهای معنوی بهرههای نو بگیریم.