به مناسبت حماسه تاریخی سوم خرداد ماه، پای صحبت رزمنده اهوازی که در عملیات بیت المقدس حضور داشت نشستیم. عبدالامیر خوانساری اظهار کرد: متولد سال ۱۳۴۲ هستم. از زمان تشکیل پایگاههای بسیج پس از فرمان امام (ره)، در پایگاه حضرت جواد الائمه پادادشهر به عضویت بسیج درآمدم و پس از آموزش نظامی در ۱۶ سالگی به جبهه رفتم و ۸۳ ماه و ۱۱ روز در جبهه ماندم و در مقابل دشمنان جنگیدیم.
وی افزود: در عملیاتهای مختلف از جمله ثامن الائمه، آزادسازی بستان، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر و کربلای ۵ حضور داشتم.
این رزمنده اهوازی با اشاره به انجام چهار مرحله عملیات بیت المقدس به منظور آزادسازی خرمشهر، گفت: عملیات بیت المقدس با رمز یا علی بن ابیطالب آغاز شد. نخستین مرحله ۱۰ اردیبهشت ماه، مرحله دوم ۱۸ اردیبهشت ماه، مرحله سوم ۲۳ یا ۲۴ اردیبهشت ماه و مرحله چهارم که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، دوم خردادماه بود.
خوانساری بیان کرد: در مرحله اول عملیات در مسیر جاده اهواز - خرمشهر از دب حردان به سمت خط دفاعی عراق حمله کردیم. مرحله بعدی عملیات بیت المقدس، منتهی به آزادسازی بخش وسیعی از جاده اهواز - خرمشهر شد.
وی ادامه داد: در مرحله آخر یعنی یکم و دوم خردادماه، به منظور جلوگیری از تجمع نیروی عراق، در برابر اعزام نیرو از خرمشهر و مناطق دیگر، در پاسگاه زید در قالب گردان کربلا مستقر شدیم و عملیات مستمری انجام دادیم. عملیات در پاسگاه زید باعث شد تمرکز عراق در دفاع از خرمشهر از بین برود.
این رزمنده افزود: در این شرایط، استراتژی جنگ بر این بود که از محورهای دیگر نیز خط دفاعی عراق را بزنیم تا فرماندهی جنگ عراق، نتواند از نیروهای خطوط دیگر خود برای دفاع از خرمشهر استفاده کند. در شب یکم و دوم خرداد ماه در منطقه پاسگاه زید ایران با بخشی از نیروهای زبده گردان کربلا و سایر نیروهای ارتش به خط دفاعی عراق حمله کردیم و این کار منجر به این شد، خطوط دفاعی عراق در مقابل پاسگاه زید بسیار شلوغ شود. عراقیها از غروب با منور، منطقه را روشن میکردند تا نیروهایشان تمرکز بیشتری به جلوی خود داشته باشند؛ باوجود اینکه هواپیماهای عراقی مرتب منورهایی میزدند ولی ما به خط مقابل پاسگاه زید حمله میکردیم.
خوانسازی بیان کرد: بزرگی هر کدام از این عملیات، شاید به اندازه عملیات ثامن الائمه بود. مجموع عملیات بیت المقدس منجر به آزادسازی حدود پنج هزار کیلومتر از اراضی اشغال شده، شد. ایران در تمام مراحل عملیات، هم گذشتن از رودخانه کارون و هم هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و بسیج کار بزرگی انجام داد.
وی گفت: در مرحله اول نیروها موفق شدند از روی رودخانه کارون عبور کنند و با گذشتن از کارون به جاده خرمشهر رسیدند. در این مرحله بخشی از جاده اهواز - خرمشهر آزاد شد و تعدادی از نیروهای عراق در محاصره مانند. در مراحل مختلف عملیات بیت المقدس بالغ بر ۱۹ هزار نفر اسیر گرفتیم که بیشترین تعداد اسرا در آخرین مرحله عملیات بود. در آخرین مرحله عملیات بیت المقدس تعداد زیادی نیروی عراقی در محاصره نیروهای ایرانی ماندند که تعدادی خود را به اروندرود انداختند و کشته شدند. بخشی نیز با قایق فرار کردند که مورد آماج حمله تکاورهای نیروی دریایی قرار گرفتند و بخشی ترجیح دادند اسیر شوند اما کشته نشوند.
این رزمنده تصریح کرد: حجم تجهیزاتی که در عملیات بیت المقدس به غنیمت نیروهای ایرانی درآمد، شاید به اندازهای باشد که شاکله سپاه از نظر لجستیک را تشکیل میدهد. همچنین تعداد هواپیماهایی عراقی که در عملیات بیت المقدس سقوط کردند بیشترین آمار را دارد و حدود ۳۶ هواپیمای عراقی در عملیات بیت المقدس سقوط کرد.
خوانساری بیان کرد: عراقیها سه تا چهار بار سعی داشتند از جاده شلمچه به خرمشهر نفوذ کنند اما نتوانستند حلقه محاصره و خطوط دفاعی ایران را بشکنند و تعداد زیادی عراقی در خرمشهر گرفتار شدند.
وی با اشاره به تاثیر عملیات هوانیروز در آزادسازی خرمشهر، عنوان کرد: در عملیات بیت المقدس از فداکاریهای نیروهای هوانیروز در پشتیبانی از نیروهای زمینی، نباید غافل شویم. بخش زیادی از آزادسازی خرمشهر مدیون نیروی هوا نیرو ایران است. یکی از خلبانهای رشید ایران موفق به انهدام پل شناور عراق روی اروند شد. انهدام این پل، عامل شکست خط ارتباطی عراق و آزادسازی خرمشهر بود.
این رزمنده با اشاره به خاطره ای از حضور در مرحله نخست عملیات بیت المقدس، گفت: در دب حردان عراق دژ بزرگی با گونی خاکی به ارتفاع سه متر توسط نیروهای عراقی احداث شده بود؛ در این قسمت، میدان مین جلویمان و تیربارها روی سرمان بود. تخریبچیها باید مسیر باز میکردند. از سمت راست هم نهر بزرگی بود. زمانی که به ما گفتند به خط دفاعی حمله کنیم، باید از روی شهدای خودمان رد میشدیم و میرفتیم.
وی افزود: در این شرایط یک تیربارچی به نام مسعود عباسی داشتیم و چند آرپی جی زن خود را آماده کرده بودند که فرماندهی گروهان دستور داد حمله را شروع کنیم. تیربارچی ما بسیار هیکلی بود به گونهای که لباسهایی که برای رزمندگان میآوردند اندازه او نبود و باید برای او لباس مخصوصی میدوختیم. او بلند شد و تیربار را به سمت نیروهای عراقی گرفت و در این فاصله آرپی جی زنها جرات پیدا کردند و چندین گلوله به سمت سنگر تیربارچی عراقی زدند.
خوانسازی ادامه داد: در این شرایط نیروها بلند شدند و از روی پلی که روی نهر بود عبور و وارد خط دفاعی عراق شدند؛ وقتی وارد خط دفاعی عراق شدیم اسلحه یک افسر عراقی تیر نداشت و با بوکس به نیروهایمان حمله کرده بود. مانده بودیم این افراد با خود چه فکر میکنند که کشوری را اشغال کردند و بی پروا با دست به بچهها حمله کردند.
این رزمنده گفت: شجاعت تیربارچی ما باعث شد آرپی جی زنها به عراقی ها حمله کنند و از خط دفاعی عراق بگذریم و وارد دیگر خطوط دفاعی شدیم؛ شجاعت و تهور آقای عباسی که از بچههای منطقه حصیرآباد بود، در ذهن همه بچههای گردان کربلای اهواز مانده است.
وی عنوان کرد: در مرحله اول به عنوان نیروی عمل کننده بودیم؛ یعنی به خط عراق حمله کردیم اما در مراحل بعدی، از مناطق آزاد شده نگهداری میکردیم. در مرحله چهارم برای اینکه تمرکز نیروهای عراقی را در سایر جبهههای جنوب از بین ببریم و از کمک سایر نیروهای عراقی در حفظ خرمشهر جلوگیری کنیم، در سایر منطقههایی که نیروهای عراقی حضور داشتند، عملیات انجام میدادیم. در منطقه پاسگاه زید با گروههای مشترک در سایر محورهای منتهی به خرمشهر عملیات انجام میدادیم زیرا اگر فقط بر خرمشهر تمرکز میکردیم ممکن بود از سایر جبههها نیرو بفرستند.
خوانساری ادامه داد: همه رادیو بغل گوشمان بود و مانند کبوترهایی بودیم که در قفس گیر افتادهاند. روزی که خرمشهر آزاد شد در خطوط دفاعیمان بودیم و آزادسازی خرمشهر را از رادیو گوش دادیم. ما از آزادسازی خرمشهر خوشحال شدیم اما از اینکه نمیتوانستیم در خرمشهر باشیم ناراحت بودیم و اکنون نیز وقتی این خاطرات را مرور میکنیم چنین حسی داریم.
این رزمنده درمورد وضعیت جانبازیاش، گفت: در طول جنگ چهار بار مجروح شدم که در ابتدا جانباز ۶۰ درصد بودم و تقریبا ۲۰ سال پیش وضعیت جانبازیام تغییر و ۴۰ درصد تعیین شد. اکنون وضعیت جانبازیام توسط بنیاد جانبازان زیر سوال رفته است. با گذشت حدود ۳۶ سال بعد از جنگ بنیاد جانبازان از من گواهی بستری در بیمارستان را میخواهد که این مساله فاجعه است. بنیاد جانبازان که متولی امور جانبازان است پس از این همه سال چنین چیزی از ما میخواهد تا احراز جانبازی را انجام دهد.
خوانسازی گفت: ما هفته جنگ، روز جانباز و ... داریم اما متولیان جنگ آیا پس از جنگ سراغ کسانی که سالها در جنگ بودند آمدند یا یک نفر به سراغ آنها آمد تا بگوید دست مریزاد؟
این رزمنده اهوازی تصریح کرد: سختیهای جنگ و بدبختیهای ناشی از جنگ را دیدم و امیدوارم هیچ وقت دوباره دچار جنگ نشویم و کشورمان از وضعیت کنونی پیشروتر باشد وضع اقتصادی مردم از این وضعیتی که درگیرش شدند، به بهبودی برود. جنگ بهترین جوانان را که پتانسیل یک کشور هستند را میگیرد و باعث می شود از نیروهای جوان که مولد اقتصادی هستند، محروم شویم.
خوانساری بیان کرد: شهدا کسانی بودند که بهترین موهبت زندگی خود را فدا کردند و نبود آنها برای ما بسیار سخت است. همچنین تعداد زیادی از رزمندهها سلامتیشان را از دست دادند و با عوارض جنگ دست و پنجه نرم میکنند اما متاسفانه در روزگاری گیر افتادیم که مسئولان به توصیههای رهبرمان عمل نمیکنند. احساس میکنم دوستان ما فداکاری افرادی که در جنگ بودند را فراموش کردند.