«فیلمی از محمود احمدینژاد در شبکههای مجازی منتشر شده که هفت سال بعد از پایان ریاستجمهوریاش در اتومبیلی جلوی منزل در محله نارمک همچنان در حال پارافکردن نامههای مردم است؛ نامههایی که معلوم نیست به چه مقصدی فرستاده خواهند شد.
ماجرای نامهنگاری با احمدینژاد برای حل مشکل یا درخواست شغل، وام و ... اگر چه تازه نیست و در دوران ریاستش بر دولت مرسوم بود، اما گویا او هنوز باور نکرده که نه نقشی اجرایی در قدرت دارد و نه حتی نفوذی، شاید هم همه اینها هدفمند و عامدانه در راستای شایعه بازگشتش به قدرت صورت میگیرد؛ بازگشت به عرصه قدرت با انتخابات ۱۴۰۰. نزدیکانش هم تحرکات انتخاباتیشان را شروع کردهاند و خودش هم هر روز وزرای سابق را در دفتر ولنجکش به حضور میپذیرد.
چندی پیش یکی از کانالهای تلگرامی نزدیک به احمدینژاد در خبری نوشته بود که کتاب «ناگفتههای احمدینژاد» چاپ شده است که شامل مصاحبه بیپرده و مفصل محمدرضا تقویفرد با محمود احمدینژاد و بخشی از ناگفتههای دوران هشت سال ریاستجمهوری در سالهای ۸۴ تا ۹۲ است که برای نخستین بار منتشر میشود. پیشبینی میشود احمدینژادیها این کتاب را در سال جاری و پیش از انتخابات منتشر کنند.
علیاکبر جوانفکر، مشاور احمدینژاد، اخیرا در نوشتهای آمدن احمدینژاد را تلویحا تأیید کرده بود اما وقتی با واکنش تحلیلی رسانهها روبهرو شد، حرفش را پس گرفت. این در حالی است که نزدیکانش گفتهاند آحاد مردم خواهان بازگشت احمدینژاد هستند و در سفرهایش از او استقبال میکنند.
احمدینژاد با همراهی دو یار نزدیکش، یعنی «اسفندیار رحیممشایی» و «حمید بقایی» که اکنون با حکم قضایی در زندان به سر میبرند، بعد از پایان دوره ریاستش بر دولت تلاش کرد یک نفر از درون دولت خود را برای تصدی عنوان ریاستجمهوری معرفی کند؛ اما در نهایت هیچیک از یاران او با نظر شورای نگهبان صلاحیت حضور در انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ را پیدا نکردند. او سال ۹۶ بر خلاف انتخابات ۹۲ که رحیممشایی را برای کاندیداتوری در انتخابات مطرح کرد، این بار تصمیم به معرفی بقایی بهعنوان کاندیدا گرفت ولی باز هم دلش نیامد خودش را از کاندیداتوری محروم کند و بر همین اساس برای حضور در رقابتهای ریاستجمهوری بعد از یک دوره چهارساله دوری از پاستور، کاندیدا شد اما مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفت.
حضور او در انتخابات البته بر خلاف توصیه مقام معظم رهبری نیز بود. احمدینژاد که در چهار سال نخست دولت روحانی به شدت فعال بود، سفر میرفت، ویدئو منتشر میکرد و سخنان تندوتیزی علیه قوه مجریه و قضائیه بر زبان میراند و با حمایت از بقایی و مشایی بست مینشست، با دستگیری و زندانیشدن دو یار نزدیکش، کمی فتیله را پایین کشید و خود را در حاشیه قرار داد. او اما با نزدیکشدن به انتخابات مجلس یازدهم، دوباره به تحرکاتش شدت بخشید و سفرهایش را آغاز کرد. یکی از وجوه و شاخصههای مهم رفتاری احمدینژاد از همان ابتدا پوپولیسم بوده است. او در سفر اخیرش به گیلان، درباره مسئله مسکن و فقرا گفته بود: «۲۴۹ هزار ملک دولتی به ارزش هفت هزار هزار میلیارد تومان در اختیار دولت است، اگر اینها را بفروشند و پولش را بین مردم تقسیم کنند، فقیری در کشور نمیماند!»
گویا احمدینژاد هیچوقت یاد نخواهد گرفت که مشکلات مردم را بهانهای برای ارائه دوباره شعارهای پوپولیستی نکند؛ آنهم به بهانه انتخابات!
عباس سلیمینمین دیروز درباره احمدینژادیهای مجلس به خبرآنلاین گفت: تنها کسی که اعلام کرده بود ما همه نیروهای جبهه پایداری و متمایل به آقای احمدینژاد را دور هم جمع خواهیم کرد، آقای فریدون عباسی بود و دیدیم که مجموع آنها ۱۷ نفر بیشتر نشد؛ اینها کسانی هستند که بهشدت با آقای قالیباف موضع دارند، اما این افراد آن قدر فهم سیاسی ندارند که متوجه شوند آقای احمدینژاد دارای چه خصوصیاتی است، چقدر انسان خودمحوری است و تا چه حد برای کشور زیانبار و خطرناک است.»
شما هم بريد پاراف كنيد!