اگرچه «عادل کلاهکج» فقط یک فصل در پرسپولیس حضور داشت اما گل او به استقلال باعث شد نامش برای همیشه در تاریخ گلزنان شهرآورد به ثبت برسد.
کلاه کج در مصاحبهای از روزهایی حرف زد که بازیکن پرسپولیس بود.
چطور پرسپولیسی شدی؟
من بعد از دوران خوبی که در صبا داشتم مورد توجه پرسپولیس قرار گرفتم، البته پیش از آن و زمانی که در فولاد خوزستان عضویت داشتم آنها به دنبال من بودند اما به خاطر اینکه سرباز بود این انتقال با تاخیر صورت گرفت.
در آن زمان استقلال هم تو را میخواست؟
استقلال در ۲ بازه زمانی مختلف به من پیشنهاد داد، نخستین مرتبه «امیر قلعهنویی» مرا میخواست و بار دوم وقتی «صمد مرفاوی» سرمربی استقلال شد پیشنهاد آبیپوشان از سوی «امیررضا واعظی آشتیانی» (مدیرعامل وقت استقلال) به دست من رسید اما به این پیشنهادات پاسخ منفی دادم.
چرا؟
برای اینکه پرسپولیسی بودم، شاید باور نکنید اما از همان روزهایی که فوتبال را تازه شروع کردم چند آرزو داشتم که یکی از آنها حضور در پرسپولیس بود و دیگری بازی کردن در شهرآورد و گل زدن در این مسابقه که به آنها رسیدم. هر چند رویاهای دیگری در سر داشتم که نشد و اجازه آن را به من ندادند.
این رویاها چه بود؟
تداوم حضور در پرسپولیس و رفتن به یک تیم اروپایی و رسیدن به پیراهن تیم ملی، برای تک تک این رویاها برنامهریزی کرده بودم اما متاسفانه نشد که نشد.
چه کسانی نگذاشتند؟
صحبت کردن درباره آنها بی فایده است و نمیخواهم به بیان خاطراتی بپردازم که برایم تلخ و آزار دهنده است.
یعنی خودت در خراب کردن این رویاها نقش نداشتی؟
من آدمی هستم که زیر بار حرف زور نمیروم، اگر ایراد و اشکال فنی باشد با کمال میل قبول میکنم و میکوشم آنها را برطرف کنم اما جاهایی که مقصر نباشم و بخواهند سواستفاده کنند جلوی آن میایستم. من بدون دلیل به کسی چشم نمیگویم.
به چه کسی باید چشم میگفتی؟
من اگر چشم میگفتم سالهای سال در پرسپولیس میماندم، شاید اگر این واژه را برای برخی از دوستان بر زبان میآوردم دوران حضورم در پرسپولیس کم نبود.
چرا حضورت در پرسپولیس تداوم نداشت؟
زمانی که پرسپولیسی شدم کرانچار هدایت این تیم را بر عهده داشت، کارت بازی من صادر نشده بود، دلیل آن این بود که خدمتم در صبا به پایان رسیده بود و آنها دوست داشتند یک فصل دیگر بمانم اما من زیر بار نمیرفتم و برای همین کارت پایان خدمتم را دیر صادر کردند تا چهار هفته ابتدایی لیگ را از دست بدهم. کرانچار مربی خوبی بود و نتایج بدی نیز با این مربی کروات نگرفته بودیم. اگر اشتباه نکنم در جایگاه چهارم جدول قرار داشتیم که وی رفت و «علی دایی» هدایت پرسپولیس را عهدهدارشد. در پایان فصل من از پرسپولیس جدا شدم.
علی دایی تو را نخواست یا خودت این تیم را ترک کردی؟
جدایی من به همان صحبتهایی بر میگردد که بالا مطرح کردم. من بر خلاف میل باطنیام مجبور شدم پیران قرمز را از تنم در بیاورم.
یعنی «علی دایی» همان فردی است که باید به او چشم میگفتی؟
«علی دایی» میخواست افراد دیگری را پرسپولیس کند. البته اتفاقاتی افتاد که در این تصمیم بیتاثیر نبود.
چه اتفاقاتی؟
چند روز به فینال جام حذفی باقی مانده بود که در تمرین از ناحیه کشاله ران مصدوم شدم، دایی به من گفت مشکلت جدی است؟ و پاسخ دادم مساله مهمی نیست. پزشکان پرسپولیس حرفهایی را به وی منتقل کردند که باعث شد او نام مرا از فهرست ۱۸ نفره پرسپولیس کنار بگذارد.
این صحبتها چه بود؟
مثل اینکه گفته بودند «عادل کلاهکج» دوست ندارد همراه تیم به تبریز بیایید. نمیدانم «علی دایی» با آن همه تجربه چطور این حرفها را باور کرده بود؟ مگر یک فوتبالیست حاضر میشود از فینال جام حذفی بگذرد. از آن روز دایی با من بد شد. دو تا سه هفته به پایان مسابقات باقی مانده بود که دایی مرا در تمرین صدا کرد و گفت برای فصل آینده نفراتی را به خدمت خواهیم گرفت که بازی به تو کم میرسد.
با این جمله تو هم از پرسپولیس جدا شدی؟
نه. به دایی گفتم اگر من فوتبالیست خوبی باشم حقم را میگیرم و فرصت بازی کردن به من میرسد اما اگر ضعیف باشم حق دارید مرا بیرون بگذارید. این صحبتها میان ما رد و بدل شد تا اینکه او رفتاری را انجام داد که غیر قابل تحمل بود.
این رفتار چه بود؟
در تمرین او ۲ تیم را برای فوتبال انتخاب کرد و در کمال تعجب به من و «اشپیتیم آرفی» گفت دور زمین بدوید. من با برای این کار توضیح خواستم و جوابهایی که داد قانع کننده نبود. برای همین از کاری که خواسته بود امتناع ورزیدم و به رختکن رفتم. بعد هم به باشگاه رفتم تا رضایت نامه بگیرم.
بهترین خاطرهات از حضور در پرسپولیس؟
گل زدن در شهرآورد. اون گل خواست خدا بود، وقتی پنالتی به سود پرسپولیس اعلام شد «مهدی شیری» پشت توپ ایستاد و من در سمت چپ قرار داشتم و «سپهر حیدری» در سمت راست، ثانیههایی قبل از اینکه شیری به توپ ضربه بزند حیدری به من گفت جایمان را عوض کنیم و من این کار را انجام دادم. ضربه اول را «وحید طالبلو» گرفت اما در برگشت گل زدم. شاید برایتان جالب باشد بعد بازی در رختکن حیدری گفت اگر جایمان را عوض نمیکردیم من گل میزدم و در جواب گفتم تو هرگز به توپ نمیرسیدی.