علی دارابی با پرداختن به مسئله دیپلماسی رسانهای و تاثیر راهکارهای سلبی در این زمینه، این پرسشها را مطرح کرده است:
«با گسترش شبکههای اجتماعی CNNزدگی بیشتر و عمیقتر با مختصات جدید بر ذهن جوانان ما تاثیر میگذارد، برنامهریزان چقدر برای حل این مسئله فکر کردهاند؟ آیا مسئولان تصمیمگیر، خودشان در این شبکهها حضور فعالانه دارند؟ به جز موارد سلبی (که آن هم به دفعات با شکست مواجه شده از جمعآوری دستگاههای ویدئو در سالیان گذشته تا فیلترینگ) آیا برای آموزش سواد رسانهای به خانوادهها برنامهی جامعی در نظر گرفته شده است؟»
او در ابتدای این یادداشت با اشاره به راهاندازی نخستین شبکه خبری ۲۴ ساعته در دنیا آورده است: «یکم ژوئن ۱۹۸۰ برای نخستین بار در تاریخ جهان اتفاقی افتاد که بسیاری از ناظران رسانهای را به تفکر واداشت زیرا نخستین شبکه خبری ۲۴ ساعته متولد شد و برای مخاطبانش نه در مکانی خاص از جهان بلکه فریاد میزد «این سی ان ان است؛ از سراسر دنیا گزارش میکند». شبکه CNN توانست ادبیات جدیدی در دل ارتباطات و اندیشههای رسانهای خلق کند. ادبیاتی که با جنگ خلیج فارس و گزارشهای کریستین امانپور معنای دیگری به خود گرفت.»
عضو هیات علمی دانشگاه صداوسیما در ادامه به اصطلاح جنگ سی ان ان اشاره و تصریح کرده است: «تحلیلگران سیاسی و رسانهای در سراسر جهان معتقد بودند این جنگ در برابر سایر جنگهای نزدیک به آن، خسارات جانی و مالی نسبتا کمتری در برداشته اما با پوشش لحظه به لحظه و البته حرفهای که صورت گرفته، به مراتب بر افکار عمومی موثرتر واقع شده است.»
او در بخش دیگری از این یادداشت نظریه «CNNزدگی» یا «تاثیر CNN» را مورد بررسی قرار داده و خاطرنشان کرده است: «این در واقع همان چیزی است که درباره تاثیرات مخرب اخبار مختلف، پی در پی و شبانه روزی بر روح و جان مخاطبان میگذارد، بحث میکند. در این نظریه که با مطالعه مخاطبان این رسانه نضج یافته است، تاثیرات اخبار ۲۴ ساعته را حتی بر سیاستمداران و برنامهریزان تحلیل میکند که میتواند دیپلماسی کشورها را تحت تاثیر قرار دهد. چنین مطالعاتی باعث شد که در نسل های بعدی، اندیشمندان به دیپلماسی رسانهای به عنوان یک راهبرد اساسی در سیاستهای داخلی و خارجیشان بپردازند که در کتاب «درآمدی بر جامعه شناسی ارتباطات، فرهنگ و رسانه» به آن پرداختهام.»
علی دارابی در پی این توضیحات چند سوال اساسی را مطرح کرده است و مینویسد: «در کشور ما جایگاه دیپلماسی رسانهای یا جنگ روایتها کجاست؟ و آیا سیاستمداران ما به این مقوله از دیدگاه حرفهای نگاه میکنند؟ پیوست رسانهای اتفاقاتی مانند تصویب برجام، افزایش قیمت بنزین در سال گذشته، حمله به پایگاه آمریکایی عین الاسد، قضایای کرونا و اخیرا واگذاریهای شرکتهای دولتی در بورس با چه منطقی نوشته میشود و بهتر آن است که بپرسیم آیا اساساً این رویدادها پیوست رسانهای دارند؟»
وقتی حاضر نیستید لحظه ای دست از سر دیگران بردارید و مجالی هم به آنها بدهید، و همواره در جاده ای یکطرفه رانده اید، باز هم فیلسوفانه سخن گفتن و دیگران را متهم کردن، ای ول دارد!