محمود میرخلیلی در ارتباط با ماجرای قتل رومینا اشرفی و انواع جرایم، گفت: تقسیمبندی جرایم از ابتدا در جرمشناسی مطرح بوده است و در واقع یکی از انواع مجرمان را، مجرمان احساسی یا هیجانی میدانند.
وی با بیان اینکه «اگر بخواهیم ریشهای وارد بحث شویم و موضوع را علت شناسی کنیم از اولین موضوعاتی که در جرم شناسی و علتشناسی علمی پدیده بزهکاری مطرح است بحث حالت خطرناک است» گفت: در واقع حالت خطرناک یعنی چه افرادی برای جامعه خطرناکند و خطرناک بودن به این معنا است که انتظار وقوع جرم از این افراد به چه میزان است.
این حقوقدان افزود: اشخاصی مثل پدر رومینا و کسانی که مرتکب قتلهای ناموسی میشوند، کسانی هستند که ممکن است ۵۰ یا ۶۰ سال از سنشان گذشته باشد اما یک جرم کوچک هم مرتکب نشده باشند و هیچ سابقه مجرمانهای ندارند اما به دلیل هیجان و فوران احساسات مرتکب جرم فجیعی میشوند و جامعه تصور میکند که این شخص مجرم بسیار خطرناکی است در حالی که از نگاه جرمشناسی، آنها مجرم اتفاقی، احساساتی یا هیجانی تلقی میشوند و این شرایط خاص باعث شده است که این فرد دست به چنین کاری بزند.
میرخلیلی گفت: مهمترین عاملی که باید برای وقوع این قتل روی آن تاکید کنیم، عوامل اجتماعی است که در جامعه وجود دارد و آداب و رسومی که در سطح جامعه به شکل فرهنگ درآمده است. مثلا اگر دختر یک شخص با پسری دوست شود یا قصد ازدواج داشته باشند با نگاه غیرتی و حساسیت زیاد به آن نگاه میشود ولی اگر پسر همان شخص چنین کاری را انجام دهد این نگاه وجود ندارد.
وی با بیان اینکه «فرهنگ و آداب و رسومی که ما داریم مبتنی بر آموزهها و دیدگاههای اسلامی نیست» گفت: ما در روایات بسیاری داریم که وقتی فردی دربارهی ارتباط همسر یا مادرش با دیگران خدمت پیامبر میآمدند و سوال میکردند، حتی یک مورد وجود ندارد که پیامبر توصیه به خشونت کرده باشند بلکه نهایت پیامبر فرمودند که فرد را در خانه حبس کن تا امکان رابطه نامشروع نداشته باشد، اما متاسفانه فرهنگی که ما داریم تعصباتی است که فراتر و متفاوت از آموزههای دینی است که باید به آن معتقد باشیم.
وی افزود: متاسفانه در صداوسیما، رسانهها، مساجد و مراکزی که وظیفه دارند فرهنگ اسلامی را ترویج دهند، فرهنگسازی نمیشود که اگر یک چنین چیزی اتفاق افتاد شخص احساس نکند از هستی ساقط شده و باید در واقع به یک عملیات انتحاری و امری که به منزله خودکشی است دست بزند چون در مقایسه قتل فرزند و خودکشی، کشتن فرزند به مراتب سختتر از خودکشی است، اما به هرحال شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه به سمتی رفته است که این اتفاق میوفتد.
قصاص پدر؟ چرا باید در جوزدگی کیفری قرار بگیریم؟
این حقوقدان با بیان اینکه «نکته مهم دیگر ساختار قانونی ما است که اشکالات اساسی در آن وجود دارد» گفت: بعضی از حقوقدانان علی رغم اینکه اجماع فقها این است که پدر قصاص نمیشود و روایات متعددی وجود دارد که صراحت دارد بر اینکه پدر قصاص نمیشود، با استناد به یکی از فرق اهل سنت خواستند توجیه کنند پدر قصاص میشود اما چرا باید در این جوزدگی کیفری قرار بگیریم که احکام مسلمی که توجیه عقلایی دارد را زیر سوال ببریم و کار جدیدی کنیم و بگوییم پدر را قصاص کنید.
اگر کسی با پدر رومینا همدلی و همراهی میکرد شاید اینگونه نمیشد
میرخلیلی همچنین گفت: ما باید ساختار قوانین خودمان را در موارد دیگری اصلاح کنیم. مثلا وظایفی را برای دستگاه قضا، قاضی، بازپرس و پلیس تعیین کنیم و ساز و کارهای مشاورهای را پیشبینی کنیم که برای فرار از منزل و آسیبهای اجتماعی که پیش میآید، افراد را راهنمایی کند. مثلا در مورد قضیه رومینا، اگر کسی با پدر همدلی و همراهی و او را توجیه میکرد که آبرو و حیثیتی از تو برده نشده و آنها قصد ازدواج دارند و حالا که شما این پسر را مناسب نمیبینید ما این راهها را جلوی پای تو میگذاریم و کمک میکنیم تا مشکلی برایت پیش نیاید، شاید اینگونه نمیشد.
وی با بیان اینکه «اگر چنین سازوکارهایی را پیشبینی کنیم و در موارد فرار از منزل خانوادهها را توجیه کنیم کار بسیار مهمی انجام میشود» ادامه داد: موثرترین راه پیشگیریهایی است که قبل از وقوع جرم یعنی در مرحله گذار از اندیشه به عمل رخ میدهد و ما باید جلوی وقوع اینگونه جرایم را از اینجا بگیریم.
پروندههای قتلهای متعدد ناموسی در اختیار پژوهشگران قرار نمیگیرد
این حقوقدان با بیان اینکه «علل روانشناختی نیز در وقوع اینگونه جرایم بسیار موثرند» تصریح کرد: متاسفانه در کشور ما رویکرد علمی حاکم نیست، یعنی پروندههای قتلهای متعدد ناموسی که در کشور اتفاق افتاده در اختیار پژوهشگران و محققان قرار نمیگیرد تا پرونده شخصیت مرتکبان و بزهدیدگان را مطالعه کنند و عزم حاکمیتی برای چنین رویکردی وجود ندارد و این در واقع بزرگترین چالش سیاست جنایی ما است که سیاست جنایی ما سنتی و کلاسیک است که بجای اینکه علتشناسی مورد توجه قرار گیرد، جرم انگاری و مجازات میکنیم.
میرخلیلی، در ارتباط با تاثیر قصاص نشدن پدر یا جد پدری در وقوع این گونه قتلها گفت: جدا از سیاست جنایی اسلام و اگر از نگاه جرمشناسی به موضوع نگاه کنیم، اینگونه قتلها، قتلهای هیجانی است. یعنی زمانی که شخص تصمیم به ارتکاب جرم میگیرد اصلا به مجازاتش فکر نمیکند. به لحاظ فقهی، مسئله عدم قصاص پدر یا جد پدری مسئلهای اجماعی است و موضوعی نیست که با استناد به یک روایت خاصی به آن رسیده باشیم. اساتید بزرگی هم که خواستند قصاص را در این مورد توجیه کنند، توجیهشان موجه نبود که بیایند و راهکاری ارائه دهند تا قصاص را پیشبینی کنیم.
وی افزود: از نظر جرمشناسی هم فکر میکنم قصاص راهکار این قضیه نباشد و ما باید به سراغ راهکارهای دیگری برویم. البته من معتقدم این جرم بسیار سنگینی است که احساسات جامعه را هم به شدت جریحهدار میکند و باید مجازات متناسبی برایش درنظر گرفته شود. مجازاتی که الان برایش داریم، یعنی ۳ تا ۱۰ سال حبس، از خیلی از سرقتها کمتر است در حالی که یک قتل اتفاق افتاده و قتل، سنگینترین جرمی است که میتواند اتفاق بیوفتد.
میر خلیلی همچنین گفت: اگرچه این افراد، آدمهای خطرناکی به معنای اینکه احتمال داده میشود که دوباره دست به قتل میزنند، از نگاه جرمشناسی نیستند اما به هرحال هم واکنشهای کیفری در مورد آنها نیاز به تجدیدنظر دارد هم راهبردهای غیرکیفری و مهمتر از همه مرحله گذار از اندیشه به عمل است تا اجازه ندهند چنین حوادثی رخ بدهد.
رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله اهل روستای سفید سنگان لمیر استان گیلان بود که در خواب توسط پدرش کشته شد.