کد خبر: ۶۵۵۶۴۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۲
به مناسبت سالروز یازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲

چرا اصلاح‌طلبان از روحانی حمایت کردند؟

در چنین روزی در سال ۹۲ حسن روحانی توانست با اخذ بیش از ۱۸ میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علی‌اکبر ولایتی و محمد غرضی به‌عنوان رئیس‌جمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاح‌طلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمی‌شد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال ۹۲ به دست آورد، از سبد رأی اصلاح‌طلبان بود.
آفتاب‌‌نیوز :

نیرو‌های اصلاح‌طلب در سال ۹۲ در ابتدا یک‌سره بر حمایت از اکبر هاشمی‌رفسنجانی سرمایه‌گذاری کرده بودند تا آنکه در اتفاقی عجیب او که هم‌زمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، ازسوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد. پس از آن اصلاح‌طلبان بر دو گزینه متمرکز شدند؛ نخست محمدرضا عارف که روزگاری معاون اول خاتمی بود و یک نیروی کاملا اصلاح‌طلب محسوب می‌شد و دوم حسن روحانی که گرچه اصلاح‌طلب نبود، اما رویکردی متعادل در حوزه سیاسی داشت.

درنهایت نیرو‌های اصلاح‌طلب با حمایت شخص سیدمحمد خاتمی از حسن روحانی حمایت کردند و عارف از حضور در انتخابات انصراف داد. این حمایت در سال ۹۶ هم با «تَکرار» خاتمی تکرار شد، اما شرایط در دولت دوم روحانی قدری متفاوت به نظر می‌رسید، زیرا از یک‌سو با خروج آمریکا از برجام شرایط داخلی بسیار سخت شد و فشار بر مردم فزونی یافت و از سوی دیگر روحانی هم سعی کرد که خود را از اصلاح‌طلبان جدا کند تا حدی که محمود واعظی، رئیس‌دفتر او، یک‌بار گفت که رأی روحانی مربوط به سبد رأی خود بود و نه حمایت اصلاح‌طلبان.

چرا اصلاح‌طلبان از روحانی حمایت کردند؟

همه این‌ها در کنار نارضایتی عمومی فشار را بر اصلاح‌طلبان هم زیاد می‌کرد، زیرا مردم تصور می‌کردند مشکلات موجود نتیجه حمایت اصلاح‌طلبان از دولت بوده است و همین موضوع باعث شد که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان اکنون ریزش قابل توجهی پیدا کند. اما آیا همه این گزاره‌ها را می‌توانیم دلایلی بر نادرست‌بودن حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی در سال ۹۲ بدانیم؟ و آیا می‌توان شرایط سال ۹۲ را با شرایطی که پس از آن پدید آمد گره زد یا هر موضوعی را باید در ظرف زمانی خودش سنجید؟

میرلوحی: شاید فراموش شده کشور در چه وضعیتی بود

محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، در پاسخ به این پرسش که آیا اگر اکنون زمان به عقب بازگردد، باز هم قائل به حمایت از حسن روحانی هستید یا خیر، گفت: «حمایت از آقای روحانی در شرایطی رخ داد که کشور هشت سال درگیر دولت محمود احمدی‌نژاد بود و وضعیت اقتصادی، بین‌المللی و سیاست داخلی کشور در بدترین وضعیت خود قرار داشت. با یادآوری این موضوعات می‌توان به قطعیت گفت که تصمیم اصلاح‌طلبان در سال ۹۲ در حمایت از آقای روحانی تصمیمی کاملا عقلانی و منطقی بود. اصلاح‌طلبان با حمایت از روحانی کشور را از افتادن به اعماق دره نجات دادند و کشور را روی ریل امید و عقلانیت قرار دادند. شاید اکنون که زمان گذشته است، قدری فراموش شده باشد که کشور در آن زمان از حیث امید و تدبیر در چه وضعیتی قرار داشت. شاید فراموشمان شده باشد که آمریکا، اروپا و اسرائیل هر روز چه تهدیداتی را علیه ایران انجام می‌دادند. در آن شرایط روحانی آمد و گفت که می‌خواهم هم سانتریفیوژ‌ها بچرخند و هم تحریم‌ها از سر زندگی مردم رفع شوند. طبیعتا این سخن جاذبه بسیاری داشت و همه مردم احساس کردند که با رأی به روحانی شرایط سختی که دولت‌های هشتم و نهم ایجاد کرده بود، تغییر می‌کند. مردم از دولت اول روحانی هم راضی بودند و دیدیم که بار دیگر در سال ۹۴ همه آمدند و به جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس رأی مثبت دادند و حتی بار دیگر روحانی را در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ تأیید کردند. دولت اول روحانی واقعا بد عمل نکرد و تحقق برجام خود حکایت از کارآمدبودن آن دولت دارد که تأثیرات مثبت برجام تا زمان خروج آمریکا از آن به وضوح در زندگی مردم دیده می‌شد».

او در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی‌بر اینکه آیا تصمیم اصلاح‌طلبان در حمایت از روحانی از حیث درون‌اصلاحاتی سنجیده بود، تصریح کرد: «از یاد نبریم که برخی اصولگرایان در سال ۹۲ مدام می‌گفتند که اصلاحات دیگر مرده است. از یاد نبریم که بعد از رخداد‌های سال ۸۸ چه فشار‌هایی بر جبهه اصلاحات وارد شد و انواع محدودیت‌ها اعمال شد. در آن زمان شرایط بسیار سخت و پیچیده بود و شرایط اصلا طوری نبود که اصلاح‌طلبان بگویند باید با هویت کاملا اصلاح‌طلبی وارد انتخابات شویم. ما در آن مقطع دو سیاست را پیگیری کردیم؛ نخست آنکه با دورکردن کشور از تندروی‌ها منافع ملی تأمین شود و دوم آنکه اصلاح‌طلبان باز هم بتوانند در عالم سیاست و به صورت قانونی نقش‌آفرینی کنند که هر دو این خواسته‌ها محقق شد. اصلاح‌طلبان بعد از آن توانستند جریان غالب در مجلس دهم را در دست بگیرند و این توفیق بزرگی بود، زیرا بسیاری تصور می‌کردند جبهه اصلاحات بعد از ۸۸ دیگر نمی‌تواند سر برآورد، اما قبول داریم که آقای روحانی در دوره دوم خود نتوانست نماینده واقعی رأی‌دهندگانش باشد و شخصا دو سال پیش به او گفتم که آقای روحانی اگر از رأی‌دهندگانت جدا شوی، نیرو‌های مقابل به تو ارج نمی‌گذارند که متأسفانه همین هم شد».

میرلوحی درباره درست‌بودن یا نبودن ادامه سیاست ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرایان میانه‌رو در انتخابات ۱۴۰۰ هم گفت: «ما یک دوره هزینه عبور از تک‌صدایی را پرداختیم. واقعیت این است که دیگر کشور ظرفیت تک‌صدایی را ندارد و مردم باید بین تمام جریان‌های سیاسی انتخاب کنند. اگر اصولگرایان می‌توانند ۶۰-۷۰ درصد مردم را پای صندوق بکشند و تضمین انتخابات حداکثری کنند، ما از آن‌ها عذرخواهی هم می‌کنیم و کنار می‌نشینیم، اما اگر نمی‌توانند، کمااینکه در انتخابات اخیر مجلس دیدیم که نمایندگان تهران با ۲۰ درصد وارد مجلس شدند، باید اجازه داده شود که همه جریانات به‌صورت آزادانه در انتخابات حضور داشته باشند؛ در غیر این صورت، حضور اصلاح‌طلبان بدون هویت اصلاح‌طلبی در هیچ شرایطی درست نیست و دیگر رخ نخواهد داد».

قوامی: بعد از ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی، بهترین گزینه روحانی بود

ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، هم باور دارد که تصمیم سال ۹۲ یک تصمیم درست و بجا بود. او درباره این موضوع گفت: «ما در سال ۹۲ نمی‌توانستیم پیش‌گویی کنیم که در آینده چه می‌شود، اما توانستیم یک تصمیم مهم برای زمان حال بگیریم. در آن دوره وضعیت کشور بسیار بغرنج بود و انواع تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی بر مردم تحمیل شده بود؛ در چنین شرایطی نیرو‌های اصلاح‌طلب تصمیم گرفتند که با حمایت از یک نیروی معتدل شرایط را قدری بهبود ببخشند و انصافا هم در دوره اول آقای روحانی با انعقاد برجام، لغو تحریم‌ها و کناررفتن سایه جنگ از سر کشور اوضاع کشور مناسب شد. واقعیت این است که در سال ۹۲ چاره‌ای وجود نداشت جز حمایت از روحانی؛ به‌خصوص بعد از ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی، اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیدند که بهترین گزینه آقای روحانی است؛ ولو اینکه می‌دانستیم روحانی اصلاح‌طلب نیست؛ بنابراین تصمیم اصلاح‌طلبان در سال ۹۲ درست بود، اما اینکه در بعد از آن از سوی آقای روحانی اتفاقاتی رخ داد و به انحای مختلف گفته شد که رأی روحانی ارتباطی به حمایت اصلاح‌طلبان نداشت، بحث دیگری است که ربطی به تصمیم اصلاح‌طلبان در سال ۹۲ ندارد».

او ادامه داد: «یکی از ایراداتی که به آقای خاتمی و دیگر اصلاح‌طلبان وارد است، نگذاشتن شرط برای حمایت بود؛ اینکه چرا شرطی مقرر نشد که فلان قدر سهم از دولت برای اصلاح‌طلبان باشد. آقای خاتمی در آن زمان گفت که ما هیچ توقعی نداریم و صرفا می‌خواهیم که روحانی رئیس‌جمهور بشود که کشور بیش از این دچار مشکل نشود». قوامی در پاسخ به این پرسش که آیا در مقطع کنونی هنوز هم سیاست ائتلافی پاسخ‌گو است یا خیر، گفت: «در میان اصلاح‌طلبان دو نظر وجود دارد؛ برخی تمایل دارند که رویه‌ای مانند آنچه در انتخابات مجلس مشاهده شد، در پیش گرفته شود. وقتی عده زیادی از اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ردصلاحیت شدند، تصمیم بر این شد حالا که نامزد رأی‌آوری وجود ندارد اصلا لیستی داده نشود. نظریه دیگر در آن زمان این بود که اصلاح‌طلبان پیش از انتخابات لیستی تنظیم کنند و اگر همه آن لیست ردصلاحیت شد به مردم بگویند که ما می‌خواستیم شرکت کنیم، اما شرایط چنین اجازه‌ای را نداد. اکنون هم در چنین وضعیتی قرار داریم و من تصور می‌کنم که باید از حالا اعلام شود که این افراد نامزد‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری خواهند بود و اگر آن‌ها ردصلاحیت شدند اصلاح‌طلبان اعلام کنند که اجازه مشارکت در انتخابات داده نشد، زیرا قرار نیست اصلاح‌طلبان پشت‌سر افرادی قرار بگیرند که در نهایت ریاست با آن‌ها باشد، اما هزینه‌اش را اصلاح‌طلبان بپردازند. ما باید از همین حالا افرادی را معرفی کنیم که همه‌جوره اصلاح‌طلب هستند و توانایی ایستادگی در برابر مشکلات و تبعیض‌ها را دارند. حال تصور کنیم که همه آن‌ها ردصلاحیت شوند؛ در آن صورت حجت بر ما تمام می‌شود و دیگر انتظاری از اصلاح‌طلبان وجود نخواهد داشت. آن‌هایی که می‌گویند تحت هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کنیم، چندان به فکر هویت و سرمایه اجتماعی جبهه اصلاحات نیستند».

منبع: شرق
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۲
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
0
1
چه تحلیل های بیخودی می کنند .....
ناشناس
|
Germany
|
۲۰:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
0
0
اصلاح طلب ، اصول گرا . بي طرف ها . اينها القاب و عناويني هستند كه افراد پشت آنها مخفي مي شوند . هيچ هزينه و خرجي براي كسي ندارد . بررسي عملكرد هم پشتش نيست . فعاليت سياسي شفاف آن فعاليتي است كه صفر تا صد آن اساس داشته باشد . فقط احزاب سياسي هستند كه چنين اساسي را ايجاد مي كنند . مثلا كسي نمي تواند عضو حزبي باشد و حزب ديگري را به حزب خود ترجيه دهد . حتي اگر ادعا كند مردم نمي پذيرند ولي در شرايط فعلي يك اصول گرا براحتي مي تواند خودرا اصلاح طلب جا بزند و مردم را دچار سردر گمي كند يا بر عكس . بازنگري به قانون احزاب ، آزادي احزاب در معرفي كانديداتورها و عدم رد صلاحيت هاي مبتني بر سلايق شخصي لازمه يك جامعه پويا است . احزاب قبل از فعاليت انتخاباتي برنامه ارائه مي دهند و پس از پيروزي در انتخابات موظف و مكلف به اجراي برنامه مي شوند . و در صورت عدم اجراي برنامه ارائه شد ه در دوره هاي بعدي از طرف مردم ترد خواهند شد ولي در شرايط كنوني ما ، كه انتخابات حزبي نيست و برنامه و وابسته گي هاي اشخاص مشخص نيست هيچ پاسخگويي وجود نخواهد داشت و وقتي پاسخگويي نباشد زمينه براي رشد فساد بوجود مي آيد . پس داشتن مجلس و دولت حزبي نشانه رشد و بلوغ سياسي و اولين مطالبه هر ملتي است . ( يادمان نرود كه ميزان راي ملت است ).
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین