رسیدگی به این پرونده از تیرسال97 با فوت مشکوک زنی 37 ساله بهنام لیلا در بیمارستان لقمان تهران آغاز شد.
در حالی که نزدیکان این زن عنوان کرده بودند که لیلا با قرص خودکشی کرده اما کادر درمانی پس از معاینات اولیه اعلام کردند که او به سبب انسداد مجاری تنفسیاش فوت کرده است. این نظریه باعث شد تا پلیس تحقیقاتش را در خصوص شناسایی عامل قتل این زن پی بگیرد.
در مرحله بازجویی دختر این زن که هنوز فکر میکرد مادرش خودکشی کرده، به موضوعی اشاره کرد که به نوعی اولین سرنخ مأموران بود. او گفت: چند وقتی بود که پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند. مادرم با مردی بهنام یونس ارتباط پنهانی داشت. من و خواهرم در جریان این موضوع بودیم و بهخاطر اینکه زندگیمان خراب نشود به پدرمان نگفتیم اما مدام از مادرمان میخواستیم که ارتباطش را با یونس خاتمه دهد. اما آن مرد مادرم را تهدید میکرد که یا از پدرم جدا شود یا او پدرم را خواهد کشت و راه سومی هم برای مادرم گذاشته بود که اگر نمیتواند از پدرم جدا شود خودکشی کند.
پساز اظهارات دختر مقتول، یونس بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت اما تحقیقات نشان داد که او عامل قتل نبوده است.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه پدر لیلا با مراجعه به اداره پلیس اعلام کرد که او دخترش را کشته است و در توضیح آن هم گفت: چند روز پیش فردی بهنام یونس با من تماس گرفت و تهدیدم کرد که مانع طلاق لیلا از شوهرش نشوم. او تأکید کرد که دخترم را دوست دارد و پس از طلاق لیلا میخواهد با او ازدواج میکند. من از عصبانیت به خانه لیلا رفتم و از او خواستم تا ارتباطش را با یونس تمام کند اما او توجهی به حرفهایم نکرد و بین ما جر و بحث شدیدی درگرفت و من هم با دستم دهانش را گرفتم که خفه شد.
پس از اعتراف پدر مقتول وی بازداشت شد و همه اعضای خانواده نیز رضایت خود را اعلام کردند اما مأموران مدتی بعد دریافتند پدر لیلا دروغ گفته و در زمان فوت دخترش در خانه خودش بوده بنابراین دوباره بازجویی را از سر گرفتند تا اینکه مشخص شد قاتل لیلا برادرش حمید بوده است.
وی در اظهاراتش گفت: وقتی موضوع ارتباط خواهرم با مرد غریبه را متوجه شدم به خانهاش رفتم و از او خواستم یونس را فراموش کند اما خواهرم گفت که شوهرش را دوست ندارد و زندگیاش هم به هیچکس ارتباطی ندارد. من هم خواستم جلوی دهانش را بگیرم که خفه شد.
در ادامه پدر حمید در دفاع از پسرش گفت: پس از قتل بهخاطر اینکه پسرم در آستانه ازدواج بود و نمیخواستم دردسری برایش ایجاد شود قتل را گردن گرفتم. البته پسرم از ناموس و حیثیت و شرف خانوادگیمان دفاع کرده است.
این در حالی است که متهم دچار افسردگی شدید شده و باید تحت درمان قرار گیرد. با این حال رسیدگی به این پرونده به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد تا متهم محاکمه شود.