جمعه هفته گذشته، محمدتقی فهیم در برنامه «هفت» بدون نام بردن از نوید محمدزاده با اشاره به حضور او در تبلیغات گفت که این روزها سلبریتیها فروشنده کالا شدهاند. مسعود فراستی نیز در ادامه صحبت او، در این باره گفت: «متأسفم برای بازیگری که ازش دفاع کرده بودم.» فراستی همچنین گفت که ممکن است با این کارها دفاعش را پس بگیرد! اظهارنظر این منتقد با تیترهایی درباره پشیمانی مسعود فراستی از تمجید از نوید محمدزاده در فضای مجازی دستبهدست شد. پاسخ نوید محمدزاده به انتقادات چند روز پس از چرخیدن نظر مسعود فراستی در فضای مجازی انجام شد؛ وقتی به صورت تلفنی در برنامه «کافه آپارات» گفتوگوی کوتاهی با فریدون جیرانی داشت و درباره فعالیت تبلیغاتی خود توضیح داد.
محمدزاده: از تصمیمم خوشحالم!
حضور تبلیغاتی نوید محمدزاده در بیلبوردهای شهر جنجال آفرید و بیشتر واکنشها به طور طبیعی منفی بود. نوید محمدزاده در دفاع از تصمیمش برای ورود به عرصه تبلیغات، خودش را با چهرههای خارجی مانند رابرت دنیرو، کریستیانو رونالدو و لیونل مسی مقایسه کرد و از اینکه چرا حضور آنها در تبلیغات، از سوی مردم ایران مورد استقبال و تحسین قرار میگیرد، اما درباره بازیگران ایرانی موضوع فرق میکند، گلایه کرد. او در صحبتهای خود راجع به تصمیمش برای حضور در تبلیغات ابراز اطمینان کرد و گفت: «ازتصمیمی که گرفتم خوشحالم و پایش ایستادهام، قطعاً آدمها من را با تبلیغاتم به یاد نمیآورند، چون میدانم دارم چه فیلمهایی را بازی میکنم.».
اما در این باره این تنها مسعود فراستی و محمدتقی فهیم نبودند که در برنامه «هفت» ابراز گلایه کردند. در دیگر سو این هوشنگ گلمکانی بود که البته با ادبیاتی ملایمتر ایرادات رفتار تجاری محمدزاده را گوشزد کرد: «پاسخ محمدزاده به انتقادها، اشارهای بود به رواج این کار در دنیا و حضور سلبریتیهای ورزش و سینما در عرصه تبلیغات، همراه این پرسش که چرا به آن موارد واکنش منفی نشان نمیدهید، اما به من ایراد میگیرید. پاسخ روشن است. آن سلبریتیها، هر چه هم در اینجا محبوب باشند، بیگانه هستند؛ متعلق به سرزمینی دیگر و تعصب جمعی در موردشان وجود ندارد. فارغ از این مقایسه، خوب میدانید که مقاومت در برابر پیشنهادهای میلیاردی آسان نیست، هر چه هم که شخص، بینیاز باشد، البته کسانی که در برابر چنین پیشنهادهایی مقاومت میکنند، خلوص هنرشان را بیشتر حفظ میکنند و شایسته تحسین هستند، اما کسانی که این پیشنهادها را میپذیرند گرچه اندکی از آن خلوص را از دست میدهند ولی سزاوار چنین ملامتهای سفت و سختی هم نیستند. با این حال، به عنوان تحسینکننده هنر بازیگری نوید محمدزاده، بدون ملامت او بابت حضورش در عرصه تبلیغات، میخواهم او را به خاطر نظارت نکردن و حساسیت نشان ندادن به کیفیت بصری و هنری این تبلیغات سرزنش کنم.»
تبلیغی که کیفیت پایینی داشت
گلمکانی در ادامه این نکته را یادآور میشود که «اطمینان دارم اگر این تبلیغ کیفیت خوبی میداشت میزان و شدت واکنشهای منفی این قدر نبود. کسانی، چون او که محبوبیت دارند (و به همین اندازه مورد نفرت و حسادت قرار میگیرند) بیش از دیگران باید درباره تصمیمهایشان حساسیت داشته باشند. اگر مدیر برنامه دارند، مدیر برنامههایشان باید در این زمینهها هم به آنها مشورت بدهند و فقط کارچاقکن و پورسانتبگیر نباشند. در قرارداد تبلیغاتیشان شرط نظارت بر کیفیت تبلیغ را بگنجانند و چه بهتر که مشاور هنری هم داشته باشند تا در این زمینهها کمکشان کنند، حتی توصیه میکنم چنین کسانی مشاور لباس هم داشته باشند (یادتان است که چند سال پیش لباسهای اجقوجق نوید در داخل و خارج چه واکنشهای بدی برانگیخت؟). بد یا خوب، درست یا نادرست، افکار عمومی پیچیده و مبهم سرزمین ما، برخی معیارهای آشنا و مشخص هم دارد که برای زندگی اجتماعی و محبوب بودن و زیر ذرهبین بودن باید به آنها هم توجه کرد، حتی اگر آن معیارها را قبول نداشته باشیم. نوید محمدزاده بازیگر خوبی است که باید حواسش به حواشی هم باشد و ضمناً بد نیست به کلاس زبان خارجی هم برود. این هم از ملزومات بازیگر خوبی است که حضورهای جهانی نیز دارد.»
وقتی یک بازیگر «دستمالی» میشود
اما محمدتقی فهیم که ابتدا به ساکن انتقاد از رفتار تجاری محمدزاده را او در برنامه هفت کلید زده بود، این بار دست به قلم شد و در فضای مجازی توضیحات بیشتری درباره اشتباه محمدزاده ارائه داد: «در هنر و سینما، کلمهای داریم تحت عنوان «دستمالی» شدن که در چنین وضعیتی یعنی کار هنرمند و بازیگر تمام است، یعنی وقتی دستمالی شد دیگر جای خوبی ندارد. به خارج کاری ندارم، اما در میان داخلیها توجه کنید، آنهایی که به دام چرب و شیرین تبلیغات افتادند یا کارشان در سینما تمام بود یا با دست خودشان، خود را نابود کردند. آیا کار نوید محمدزاده هم مانند خیلیها از پسیانی تا حیایی و آرمان و... تمام است؟ واقعاً دیگر چرا باید مردم بابت کسی که حالا تصویرش در حال نوشابهفروشی روی هر تیر چراغ برقی است، پول بدهند و به سینما بروند؟ اصلاً کدام تهیه کنندهای حاضر است دیگر منت بازیگری را بکشد که در کنار تاجران کلان قرار دارد؟ دیگر چه کنجکاوی مانده تا نوید را بر پرده ببینیم؟ اگر این دستمالی شدن نیست، پس چیست؟ دنیرو در دوره افتش (که در انبوه فیلمهای سطحی شرکت داشت) به دام افتاد، ولی نوید محمدزاده در اوجش از اسب افتاد و این یک فاجعه است. نوید توجه نکرد که امین حیایی در ایام داوری «عصر جدید»، سسفروش شده است و آتیلا پسیانی در زمانی که دیگر تلفنش زنگ نمیخورد باب چایفروشی را باز کرد و... بگذریم بحث در این باب مفصل و متنوع است، اما این چهرهها باید بدانند که توجیهاتشان فقط خودشان را راضی میکند؛ اینکه پول داشته باشم هر نقشی را قبول نمیکنم یا باید به فکر پیری باشم و. تبلیغ کالاهای مصرفی و غیرضروری زندگی مردم، فعالیتی غیرمفید و ضدارزش است، بنابراین هنرمندی که وارد این نوع دلالی میشود، سقف و میزان تفکر و اندیشه خود را به نمایش میگذارد، البته ممکن است اینان باز هم در آثار خوبی حضور یابند ولی مطمئناً خاطره بدی در اذهان صاحبان فکر و اندیشه و مردم فهیم برجای میگذارند.»
انتقاد و ابراز تعجب دو منتقد از حضور بازیگری که نه در دوران افول بلکه در دوره اوج تن به مدل شدن برای تبلیغات یک محصول تجاری داد، واکنشهای دیگری را نیز برانگیخت که نشان از تجاری شدن فضا و افکار در سینمای ایران دارد.