لطفعلی بخشی - اقتصاددان - در ادامه یادداشت خود نوشت: لیکن در گوشه و کنار چندین عامل دیگر وجود دارد که کمتر مورد بازبینی و کندوکاو قرار گرفته است. من تلاش میکنم به برخی از این عوامل، که چندان مورد توجه نبوده است، اشاره کنم.
۱- بورس، پناهگاه مالیاتی پولهای بزرگ
در تابستان سال ۹۸ شایعه اخذ مالیات از سپردههای بزرگ و حسابهای بانکی پرگردش مطرح شد و پس از آن، اخبار احضار برخی از صاحبان سپردهها به سازمان مالیاتی و اخذ مالیات از آنها به گوش رسید. بنابراین دارندگان سپردههای بزرگ و حسابهای پرگردش بانکی متوجه شدند که دیگر بانک برای پولهای آنها محل امن و مناسبی نیست و سازمان مالیاتی با این نشانی به سراغ آنها خواهد آمد و این امر بهدلیل نیاز مالی دولت تداوم خواهد داشت. بنابراین بایستی برای در امان ماندن پولهای خود به جستوجوی جای امنی برمیآمدند. در همان زمان موضوع اخذ مالیات از دارندگان خریداران سکه از بانک مرکزی نیز مطرح و معلوم شد سکه نیز دیگر محل امنی برای آنان نیست. بازار ارز نیز بهدلیل نوسانات زیاد، محل چندان جذابی برای آنها نبود. بنابراین بورس امنترین و بهترین محل ممکنه برای پارککردن پولهای کلان شد بخصوص آنکه بهدلیل محدودیت تعداد شرکتها و سهام شناور، با افزایش قیمت سهام و سودآوری بسیار بیشتر از سودهای بانکی نیز مواجه شدند که این امر اقبال به بورس را افزایش داد و گروههای بیشتری را جذب کرد. بنابراین در حال حاضر بورس محل پارک بیخطر و کاملاً سودآور برای این افراد و پولهای آنهاست که بخصوص آنکه دولت با تمام توان در صدد حمایت و گسترش بورس است.
۲- خانهنشینی کرونایی
به دلیل شیوع کرونا و خانهنشینی انبوهی از مردم، رویآوری به شبکههای اجتماعی بسیار گسترش یافت و کانالهای تبلیغات و آموزش بورس مشتریان زیادی را جذب کردند که بهدلیل خانهنشینی، میتوانست وقت آنها را پر کرده و آموزش لازم را فرا گرفته و با اخذ کد بورسی وارد حیطه معاملات شوند. خانهنشینی کرونایی از عوامل بسیار مؤثر رویآوری گروههای کثیری از مردم به بورس است زیرا خرید و فروش ارز، سکه و اتومبیل نیازمند بیرون رفتن از خانه و مواجهه با دیگران است لیکن فعالیت در بورس از داخل منزل با یک کامپیوتر معمولی به سهولت امکانپذیر بود. افزایش مداوم شاخص و قیمت سهام به جذب بیشتر دارندگان پساندازهای بزرگ و کوچک به بورس کمک زیادی کرد.
۳- مالیات بر خریداران سکه
اعلام دریافت مالیات از خریداران سکه و اعدام سلطان سکه، برخی از سفتهبازان را متوجه ساخت که دولت ممکن است از قول خود عدول کند و سکه پناهگاه مطمئنی برای نگهداری و حفظ ارزش پول نباشد، بنابراین تبدیل سکه به سهام نیز در دستور کار بسیاری از آنان قرار گرفت و حجم پولهای ورودی به بورس را افزایش داد.
۴- نوسانات نرخ ارز
با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته ارز وضعیت نسبتاً آرامی داشت و از نوسانات بزرگ در آن خبری نبود بنابراین برای سفتهبازان جذابیت چندانی نداشت.
۵- سپردههای بانکی
نرخ سود سپردههای بانکی در ایران هیچگاه نتوانسته نقش واقعی خود را در اقتصاد ایران ایفا کند و دولتهای ما اغلب سیاستهای با نرخ بهره منفی را در پیش گرفتهاند که اثرات زیانباری در تخصیص منابع و فساد به همراه داشته است. همین نرخ بهره منفی نیز در ابتدای سال ۹۹ کاهش بیشتری یافت و سپردههای بانکی را به طرف بازارهای دیگر راند.
۶- سهولت کار با بورس
خرید اتومبیل، مسکن، سکه و ... هر یک نیازمند حداقل منابع مالی است که از توان مالی گروه کثیری از افراد جامعه خارج است حال آنکه ورود به بازار بورس حتی با پساندازهای خرد امکانپذیر است و به همین دلیل بسیاری از دارندگان پساندازهای کوچک نیز سریعاً جذب آن شدند.
عوامل فوق و پتانسیلها و گستردگی بورس در مقایسه با بازار ارز، طلا، مسکن، اتومبیل و ... موجب اقبال و رویآوری بیشتر سرمایهگذاران به آن شده است و در حقیقت باید آن را به فال نیک گرفت لیکن حفظ موقعیت بورس و تعادل آن با سایر بازارها کار دشواری است که نیازمند دانش و دوراندیشی بسیار است.