مأموران پلیسی ورامین وقتی در جریان یک درگیری و تصادف شدید قرار گرفتند، در محل حادثه حاضر شدند. با آغاز تحقیقات مشخص شد علت درگیری سرقت خودروی پرایدی است که تصادف کرده و متوقف شده است. با انتقال متهم و شاکی پرونده به کلانتری، تحقیقات در این زمینه آغاز شد.
زن شاکی به مأموران گفت: بهتازگی مادرم فوت کرده و وضعیت روحی بسیار بدی داشتم، اصلا حالم خوب نبود و شوهرم از من مراقبت میکرد. روز حادثه برای تهیه لوازم مراسم با همسرم بیرون بودیم. او از ماشین پیاده شد تا کاری انجام دهد. من هم بهدلیل اینکه خیلی حال روحیام بد بود و فشار خونم هم پایین بود، روی صندلی عقب دراز کشیدم تا کمی بهتر شوم، یکباره دیدم ماشین حرکت کرد. شوهرم معمولا وقتی سوار ماشین میشد من را صدا میزد تا از حالم باخبر شود، اما اینبار صدایی نیامد. ماشین با سرعت زیادی حرکت میکرد، من بلند شدم و دیدم مرد غریبهای پشت فرمان است، همان موقع جیغ کشیدم و کمک خواستم. آنقدر ترسیده بودم که نمیتوانستم ساکت شوم. مرد راننده با فحاشی سعی میکرد مرا آرام کند، اما من آنقدر ترسیده بودم که مرتب جیغ میکشیدم و بعد سعی کردم فرمان را از دست او بگیرم که در حین کشمکش او ماشین را به گاردریل کوبید و ماشین متوقف شد. او حتی من را پیاده نکرد؛ بلکه مرا ربود و کیلومترها با خودش برد.
بعد از شکایت این زن و شوهرش از سارق جوان به نام پدرام، این مرد به اتهام آدمربایی و سرقت خودرو بازداشت شد. متهم مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من قبول دارم سرقت کردم، اما متوجه زن جوان در ماشین نبودم.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت، او گفت: متهم حین سرقت، زنی جوان را هم ربوده و با توجه به بررسی سوابق او مشخص شده است که متهم سوابق متعدد دیگری هم دارد. با توجه به سوابق متهم درخواست صدور حکم قانونی در این زمینه را دارم. در ادامه زن جوان و شوهرش در جایگاه قرار گرفتند و درخواست مجازات متهم را مطرح کردند. زن جوان گفت: متهم وارد ماشین ما شد و بعد هم با اینکه بعد از چند لحظه متوجه شد من در ماشین هستم، اما خودرو را متوقف نکرد و من را ربود. او به فریادهای من توجهی نمیکرد و من که بهشدت ترسیده بودم، درخواست کمک میکردم، اما او به راه خودش ادامه میداد. اگر من با متهم گلاویز نمیشدم و فرمان ماشین را نمیچرخاندم، او ماشین را متوقف نمیکردم و معلوم نبود من را به کجا ببرد.
این زن گفت: متهم آنقدر با سرعت رانندگی میکرد که ماشین را به گاردریل کوبید. با این حال قصد داشت دوباره دندهعقب بگیرد و ماشین را حرکت دهد که مردم دورش را گرفتند و من را نجات دادند و آن مرد نتوانست کاری بکند. من صدمه روحی شدیدی به خاطر این کار دیدهام، در آن زمان هم حالم خیلی بد بود و مدتهاست حالم خوب نیست، بنابراین درخواست مجازات او را دارم. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام سرقت خودرو را قبول دارم. ماشین را دزدیدم، اما نمیدانستم کسی در ماشین است و خانم جوان را ندیدم، اگر میدیدم اصلا سرقت نمیکردم. من فکر کردم راننده اشتباه کرده و یادش رفته ماشین را خاموش کند و آن را روشن گذاشته است، به همین دلیل پیش خودم گفتم زرنگی کنم و ماشین را بدزدم.
متهم گفت: وقتی سرقت کردم متوجه شدم خانمی در ماشین است، او خیلی جیغ میکشید و من خیلی ترسیده بودم. از ترسم نمیتوانستم ماشین را کنترل کنم و هرچه به زن جوان میگفتم صبر کن تو را پیاده میکنم، توجه نمیکرد و فقط جیغ میکشید. من هول شدم و ماشین را به گاردریل کوبیدم. حالا هم حاضرم خسارت ماشین را بدهم، اما اتهام آدمربایی را قبول ندارم. از دادگاه درخواست دارم در این زمینه من را تبرئه کند.
بعد از گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه قرار گرفت و خواستار برائت متهم از اتهام آدمربایی شد و گفت: موکل من نه قصدی برای آدمربایی داشته و نه حتی متوجه خانم جوان در ماشین بوده است، بنابراین عمل او مصداق آدمربایی نیست. درباره سرقت هم اتهام را قبول دارد و من درخواست دارم با شاکی پرونده در این خصوص مصالحه شود و خسارت او را جبران کنیم تا رضایت بدهد. با پایان گفتههای متهم و وکیلمدافعش، قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.