ازدواج به خاطر پول درست است یا خیر؟
مقاصد ازدواج بسیار معلوم و واضح است. اهدافی مانند حس خشنودی و رسیدن به ارامش درونی، لمس احساس خوشبختی و همینطور ارامش حس جنسی به ميزان متداول و از این دست هدف‌ها میباشد و اهدافی مانند به پول رسیدن و یا تنها ارضاء میل جنسی و فرار از خانواده اهدافی است که سرانجامی خوش را در پی ندارد.
ازدواج به خاطر پول زن
سایت بیتوته در ادامه نوشته است: ازدواج بـه خـاطر پـول بـدون در نظر گـرفتن سـایر معیارهای منطقی در انتخاب هـمسر مـی تواند یـکی از علل عدم موفقیت در زندگی مشترک باشد.
یکی از مقاصدی که امروزه بسياري از اشخاص به دنبال آن هستند ازدواج بخاطر مال و ثروت شخص مقابل است که حال بخاطر پدرش و خانواده اش بوده و یا چه بخاطر خودش.
هنگامی که ازدواج برای پول را مطرح می کنیم درواقع دختر و پسر هم نمیشناسد، آنان با پول طرف مقابل ازدواج کرده و هیچگاه عشق و علاقه ای بین آن ها نبوده و نخواهد بود و با کوچکترین تزلزلی که برای ثروت شخص پول دار اتفاق می افتد، مقدار دوست داشتن و زندگی زناشویی آنان هم دچار اختلال می شود. بنابراین این طور اشخاص اصلا متعهد نبوده و نمی توانند طرف مقابل را خوشبخت نمایند.
برای این که دچار این چنین مشکلات نشویم باید با توجه بسیار انتخاب نموده و در مورد شخص مقابل تحقیق کنیم و حساسیت را در تحقیق خود به خرج جداده و آنگاه مشاوره و مشورت کنیم تا با اطمینان کامل گام برداشته و ازدواج خوبی را داشته باشیم. تفکر کردن به این که ازدواج با شخصی متمول میتواند سبب شود که ره صد ساله یک شبه پیموده شود، اساسا زندگی را تهدید میکند. شاید مواردی بطور استثنا دیده شده باشد که ازدواجی که بر پایه مادیات شکل گرفته است به ارتباط محکم و عاشقانه ختم شود، ولی بطور غالب چنين ازدواج هایی ماندگاری چندانی ندارد، برای این که شالوده این ازدواج های ها بر اساس معیار و آشنایی صحیح پایدار نگشته است.
در بسياري از این ازدواج ها تفاوت سنی مشهودی بین زوجین وجود دارد و سن بالاتر یکی از طرفین میتواند نشاط و توازن اولیه زندگی را کاهش دهد. و از سویی ديگر امکان دارد ثروت طرف مقابل به ابزار برای فخر فروشی و تحقیر شریک زندگی و به استثمار کشیدن وی بدل شود، و نکته ديگر آنکه پول و ماديات میتواند یک شبه بر باد رود و زندگی بنا شده بر این معیار هم همراه با ثروت بر باد خواهد رفت.
داشتن شباهت های فرهنگی و اقتصادی در درهنگام ازدواج نقش مهمی در موفقیت آن دارد. زن و شوهر باید دارای تناسب اخلاقی، ایمانی، فرهنگی و مالی باشند. در سال هایی نه خیلی دور این هم کفوی امری بسیار مهم در انتخاب همسر بود ولی این روزها بنظر میرسد یک اصل مهمترین معیار زندگی جوانان شده است که آن هم پول و ماديات است.
تناسب دختر و پسر از نظر معیارهای زندگی به مفهوم آن نیست که آن ها از همه لحاظ مثل یکدیگر باشند بلکه به این معنی است که دو جوان به چه ميزان میتوانند در برابر تفاوت های موجود از خویش انعطاف نشان دهند.
تفاوت سنی
در خيلي از مواقع ازدواج بخاطر پول سبب می شود اختلاف سنی در ازدواج نادیده گرفته شود و زن و شوهر با تفاوت سنی زیاد باهم ازدواج کنند. سن بالاتر یکی از دو طرف میتواند خوشحالی و تعادل ابتدایی زندگی را کاهش دهد. و از سویی ديگر امکان دارد ثروت طرف مقابل به وسیله ای برای فخر فروختن و تحقیر شریک زندگی و سلطه جویی شود.
مستقل نبودن داماد
خانواده های متمول و ثروتمند همه امکانات مالی و رفاهی مانند خانه لوکس در بهترین منطقه از شهر، اتومبیل مدل بالا، حساب بانکی و ديگر امکانات را در فهرست خویش قرار میدهند و اطمینان کامل هم دارند که به خواستگاری هر دختری بروند پاسخ رد نخواهند شنید. کم تر جوانی است که با درآمدهای اندک بتواند امکانات ابتدایی زندگی را آن هم در سطح عالی آماده کنند. این طور زندگی های مرفه صرفا به پشتیبانی خانواده های ثروتمند وابسته است.
