محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفتگویی تفصیلی به بیان نکاتی پیرامون کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، ترکیب مجلس یازدهم، رئیس جمهور آینده و ... پرداخته است. بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید.
یکی از بحثهایی که درباره مجلس یازدهم گفته میشود این است که به قدری مجلس دهم ضعیف عمل کرد که موجب شد ترکیب مجلس یازدهم به طور زیاد تغییر کند. یا اینکه گفته میشود مجلس دهم به قدری در بحث شفافیت ضعیف عمل کرد که توقعات از مجلس یازدهم در حوزه تحقق شفافیت را در افکار عمومی بالا برد؟ شما چقدر این گزاره را درست میدانید؟
به طور متوسط معمولا ۹۵ درصد نمایندهها در دوره بعدی انتخابات نیز ثبت نام میکنند که از این ۹۵ درصد ۶۰ درصد آنها رای نمیآورند. یعنی حداکثر ۳۰ درصد از نمایندههای یک دوره از مجلس در دوره بعد نیز میتوانند نمایندگی خود در مجلس را استمرار ببخشند و عموماً مردم به دنبال تغییر هستند.
اما در این دوره یک اتفاقات دیگری هم افتاد که قصد ورود به آنها را ندارم ولی به هر حال صلاحیت نزدیک به ۸۰ نفر از نمایندگان مجلس دهم مورد تایید قرار نگرفت. علاوه بر این در شرایطی که عرض کردم معمولاً ۹۵ درصد از نمایندگان یک دوره از مجلس برای انتخابات دوره بعدی نیز ثبت نام میکردند، در انتخابات اخیر مجلس حدود ۵۰ درصد از نمایندگانِ وقت حتی ثبت نام نیز نکردند. مضاف بر این برخی دیگر از نمایندگانی که بسیار هم لایق بودند و ما نیز اصرار فراوانی کردیم که برای نامزدی در انتخابات ثبت نام کنند، از آنجا که معتقد بودند میدان مجلس میدانی نیست که بتوان در آن به مردم خدمت کرد، از ثبت نام برای انتخابات صرف نظر کردند.
منظور شما آقای لاریجانی است؟
خیر، قصد اسم بردن از شخص خاصی را ندارم.
شما قبلاً گفته بودید که اصرار فراوانی به آقای لاریجانی کرده بودید که برای شرکت در انتخابات ثبت نام کند.
آقای لاریجانی یک مورد خاص است و بحث ایشان متفاوت است. برای مثال آقای فولادگر که سابقه ۴ دوره نمایندگی مردم اصفهان را داشت یا آقای دکتر شهریاری نماینده بوشهر که علی رغم تخصص و توانایی های قابل توجه و بهرغم اصرار شخص بنده، ولی تصریح کردند که موقعیتهای دیگری وجود دارد که بتوان بهتر از نمایندگی در مجلس به مردم خدمت کرد.
بنابراین با در نظر گرفتن شرایطی که بیان شد، عملاً یک سوم نمایندگان مجلس دهم به میل خودشان از حضور در انتخابات مجلس یازدهم انصراف دادند. البته نکته جالب این است که نزدیک به دو سوم از نمایندگان این دوره اصلاً سابقه نمایندگی ندارند. در حالی که در برخی دورهها، پیش میآمد که افرادی موفق به ورود به مجلس میشدند که علی رغم این که در دوره گذشته نماینده نبودند ولی سابقه نمایندگی در دورههای گذشته را در کارنامه داشتهاند و به اصطلاح معروف، نماینده ادوار مجلس بودهاند.
باید تعدادی از کاندیدای ریاست جمهوری را به کشورهای تازه استقلال یافته صادر کنیم
برخی کارشناسان و فعالان سیاسی در راستای همین گفتههای شما معتقدند که همراستا بودن دولت آینده با مجلس فعلی میتواند نقش موثری در هم افزایی قوا با یکدیگر داشته باشد؟ با توجه به فرصت چند ماهه که به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و نفرات زیادی نیز به عنوان گزینههای بالقوه برای ریاست جمهوری مطرح میشود، نظر شما درباره اینکه بهتر است گزینه نهایی ریاست جمهوری فردی باشد که از نظر مشی سیاسی نزدیک به مجلس یازدهم باشد، چیست؟
پاسخ به این سوال را ابتدا با یک شوخی میدهم. واقع امر این است که با توجه به تعداد زیاد اشخاصی که برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ مطرح می شوند، ما باید تعدادی از این اشخاص را به کشورهای تازه استقلال یافته، صادر کنیم! از طرف دیگر اینکه عدهای می گویند رئیسجمهور آینده باید از نظر سیاسی هم راستا با مجلس باشد، مسئلهای صددرصد تبلیغاتی است.
همواره زمان انتخابات مجلس عدهای میگویند که مجلسی باید روی کار بیاید که از نظر سیاسی همراستا با دولت باشد و متقابلاً زمان انتخابات ریاست جمهوری نیز عدهای میگویند که باید دولتی روی کار بیاید که همراستا با مجلس باشد. اینها سخنان صرفاً تبلیغاتی است که در هر دوره بیان می شود. زمان دولت آقای خاتمی دولت اصلاح طلب و مجلس اصلاح طلب بارها با یکدیگر وارد درگیری شدند. به طوری که چند وزیر دولت آقای خاتمی توسط مجلس ششم استیضاح شد. به همین ترتیب علی رغم اینکه دولت و مجلس در دوره آقای احمدی نژاد از نظر مشی سیاسی به هم نزدیک بودند ولی در همین دوره نیز مجلس و دولت اختلافات زیادی با یکدیگر داشتند. بنابراین اصلاً این گزاره دقیق نیست.
ما رئیسجمهوری میخواهیم...
متاسفانه دولتهای ما اینطوری هستند که دوره اول آنها صرف خنثی کردن اقدامات دولت قبل میشود و در دوره دوم نیز کارهایی میکند که دولت آینده باید به خنثی کردن آن اقدامات بپردازد. همین رویه در مجلس نیز حاکم است. به عبارت دقیقتر مجلس و دولتهای ما از یکدیگر منفصل هستند. بنابراین ساختار حکمرانی ما باید به گونهای اصلاح شود که دولتها و مجالس مختلف در انفصال از یکدیگر نباشند.
ما رئیس جمهوری میخواهیم که علاوه بر علم به اختیارات و ظرفیتهای موجود کشور، حکمرانی خوب را نیز بلد باشد. اینطور نمیشود که رؤسای جمهور ما بلااستثنا در دوره دوم خود بگویند که اختیارات کافی برای اداره کشور را ندارند. اولین مسئله برای شخصی که رئیس جمهور میشود این است که بداند در تعیین سیاست خارجی مطلق العنان نیست. مشخص است که رئیس جمهور تنها فردی نیست که در حوزه سیاست خارجی نظر می دهد. بله، قطعا رئیس جمهور یکی از اشخاص تصمیم ساز در عرصه سیاست خارجی است ولی اینطور نیست که حرف اول و آخر را در این حوزه بزند.
بر اساس قانون اساسی، شورای عالی امنیت ملی که شامل سران سه قوه، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و فرماندهان نظامی و نمایندگان رهبری است درباره سیاست خارجی کشور تصمیم نهایی را می گیرد. البته تصمیمات نهایی اتخاذی این شورا نیز باید به تأیید رهبر انقلاب برسد. اینکه رئیس جمهور پس از هفت سال ریاست جمهوری بگوید که من به دلیل اختیارات محدودی که داشتم موفق به تحقق وعده هایم نشدم، اصلاً قابل قبول نیست.
کاندیداهای ریاستجمهوری به جای سخنان حاشیهای باید به تشریح برنامههایشان بپردازند
مضاف بر این یکی دیگر از ویژگیهای رئیسجمهور باید این باشد که دست بر روی مسائلی که حساسیت برانگیز است، نگذارد و کشور را با حاشیههای بیفایده مواجه نکند. این طور نباید که یکی بیاید بگوید "بگم یا نگم" و دیگری بگوید "لولهاش میکنم" و از این طریق رای مردم را جلب کند.
با وجود اینکه مناظرات انتخاباتی یکی از وجوه مثبت رقابتهای انتخاباتی است، ولی در دورههای گذشته به دلیل فراگیری مناظرات، نامزدهای انتخابات به جای تشریح برنامههای خود، به دنبال به کار بردن عبارات حاشیهای هستند تا با تحت تاثیر قرار دادن احساسات عمومی میلیونها رای را به سبد خود بریزند.
اطلاع دقیقی از برنامه لاریجانی برای کاندیداتوری ندارم
شما از برنامه آقای لاریجانی برای انتخابات ۱۴۰۰ خبر دارید؟
خیر، بنده اطلاع دقیقی از برنامه ایشان ندارم. مضاف بر اینکه هنوز خیلی زود است که درباره انتخابات ریاست جمهوری بخواهیم به شکل مصداقی سخن بگوییم. البته این هم یکی از مشکلات ساختار انتخاباتی ما است که رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری محدود به دو سه ماه آخر منتهی به انتخابات میشود و کاندیداهای ریاست جمهوری در ماههای پایانی منتهی به انتخابات اصطلاحاً گُر میگیرند. بنابراین درباره آقای لاریجانی نیز نمیتوان از هم اکنون اظهارنظری کرد.
قصدی برای کاندیداتوری در ۱۴۰۰ ندارم
درباره شخص شما نیز برخی گمانه زنیها برای کاندیداتوری شنیده میشود.
یکی از رسانهها شایعهای در این رابطه منتشر کرده بود که بنده همین جا قویاً تکذیب میکنم و برنامهای برای حضور در رقابتهای انتخاباتی برای ۱۴۰۰ ندارم.