مصائب جنگلهای شمال، تمامی ندارد، یک روز صدای ارههای قاچاقچیان چوب از دل جنگل شنیده میشود و روزی دیگر، خاک آن را به تاراج میبرند. این ایام هم که دیگر مدل قاچاق از شکل سنتی آن کاملا تغییر کرده است، دیگر، کمتر نیسان یا کامیونی خواهید دید که الوارهای چوبهای بینظیر و گرانقیمت در پشت آن وجود داشته باشد و از ایستگاههای نگهبانی به آسانی بگذرد بلکه تفریح خانوادگی دلیلی شده تا جنگلهای هیرکانی از درون تهی شود.
بر این اساس و به گفته یکی از قاچاقچیان خاک، مدل قاچاق از چوب به چوب و خاک تغییر پیدا کرده است.
این قاچاقچی معتقد بود که خاک اطراف درختان موجود در جنگل هیرکانی، به شدت خریدار دارد و به همین منظور، هر فردی به هر نحوی میخواهد این خاک را جمعآوری کرده و به فروش برساند.
وی به این نکته اشاره میکند که خاک جنگل برای مصارف مختلفی به ویژه در حیاط منازل و استفاده در باغها و باغچهها کاربرد دارد اما باید مواظب بود که به دلیل هوموس بالا، بیش از حد استفاده نشود.
این قاچاقچی به این نکته اشاره میکند که خاک پای درختان، به دلیل نزدیکی به ریشه و مواد مغذی در آن، برای رشد گیاه بهتر است، به همین دلیل این بخش از خاک گرانتر است البته مشتری نمیداند که چه خاکی به آنها میدهیم اما همینکه نام خاک جنگلی بر روی آن است، کافی است!
وی در ادامه با بیان اینکه برخی از فروشندگان خاکهای جنگلی، نامردی میکنند و خاک اعماق جنگل که از نظر هوموس و موادآلی در کمترین میزان ممکن است را به خریدار میدهند و تنها چند برگ درخت بر روی آن میریزند که این تصور را ایجاد کنند که خاک سطح زمین اراضی جنگلی است.
این قاچاقچی به این نکته اشاره کرد که برخی از فروشندگان هم، به اندازه یک فرقون خاک جنگل، یک نیسان گل و شن رودخانه به آن اضافه میکنند تا برایشان در فروش، به صرفه باشد.
وی میگوید این مشتری است که قیمت خاک را تغییر میدهد، به عنوان مثال مشتری به دنبال خاک بسیار تیره اراضی جنگلی است که این خاک برای هر ۱۰ کیلوگرم تا ۴۰ هزار تومان به فروش میرسد اما اگر مشتری خاک جنگل بدون هیچ شرایط خاصی را بخواهد، میتواند تا هر ۱۰ کیلوگرم ۲۰ هزار تومان نیز خریداری کند.
این فروشنده غیرمجاز خاکهای جنگلی به این نکته اشاره کرد که بیشتر ایستگاههای نگهبانی بر روی چوب حساس هستند و خاک برای بسیاری از آنها اهمیتی ندارد، گفت: خرید و فروش خاکهای جنگلی در چند ماه اخیر رونق مناسبی پید کرده است، البته این موضوع در بهار و تابستان هر سال بهتر از نیمه دوم سال است.
مصائب جنگلهای هیرکانی فقط مربوط به خاک آن نیست، قاچاقچی چوب به راحتی از نیمه های شب به جنگل زده و هنوز پس از ۲۰ ساعت برنگشته، انگار دل ندارد ببیند در جنگلهای هیرکانی درختی سرپا باقی مانده، باید مطمئن شود همه درختان ۱۰۰ ساله تا یک میلیون ساله قطع شده اند.
قاچاقچیهای چوب آنقدر خیالشان راحت است که درختان کنار جاده را قطع میکنند و جاده جنگلی مسدود میشود؛ چوب راش با قطر ۷۰ سانتیمتری را وسط جاده جنگلی منتهی به معدن زغال سنگ که در بالاترین نقطه قلب جنگلهای شمال، قرار دارد، رها می کنند و جلوی عبور ماشین های سنگین حمل زغال سنگ را میگیرند و در مواردی حتی با وقاحت از رانندگان حمل مواد معدنی میخواهند که کمکشان کنند تا چوبها را سریعتر از وسط جاده جمع کنند.
کسی ناراحت هم نمی شود.
کسی هم احساس مسئولیت نمی کند.
کوه های کشور را به بهانه استخراج سنگ های تزیینی و معدنی می شکافیم و نابود می کنیم و زیستگاه حیوانات نادر را از بین می بریم. در جنگل و کنار ساحل تا دلتان بخواهد آشغال می ریزیم. الان پیش خود می گویید حکومت و دولت مقصر است که نظارت نمی کند یا اینکه خودشان هم در این کارها دست دارند. واقعیت این است پس وظیفه انسانی ما چیست آیا به فکر فرزندان و آینده این کشور نیستیم کمی تامل کنیم و با خدای خودمان رو راست باشیم ما هم در نابودی منابع طبیعی کشور سهم زیادی داریم برای احترام به انسانیت و آینده فرزندانمان و به دور از سیاست زدگی امروز از خودمان شروع کنیم که فردا دیر است. یاعلی
مدیران، مسئولان، تصمیم گیران باید متعهد، متخصص و باهوش باشند تا عدالت ظهور پیدا کند. مبتکرین، نخبگان و افراد باهوش باید جهت خدمت به جامعه بکارگیری شوند و گرنه خدمتگزاران حریف انها نمیشوند.
قانونگذاران باید به روشنی روز قانون بنویسند تا مجریان بتوانند در تاریکی مثل شب ان را اجرا کنند.