محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور در گفتگویی تفصیلی به بیان نکاتی پیرامون شکست آمریکا در شورای امنیت، مکانیسم ماشه و ... پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه می خوانید.
بهنظر میرسد برجام سازوکار یا توافقی است که هنوز هم دارد کار میکند و نتیجه میدهد. علاوه بر شکست امریکا در شورای امنیت برای تداوم تحریم تسلیحاتی ایران، امروز این کشور در فعالسازی آنچه مکانیسم ماشه میخواند هم منزوی شده است. با توجه به آنکه برخی مخالفان داخلی این توافق را مرده میخوانند، ارزیابی شما از برجام تا امروز چیست و بهنظر شما تلاش آخر امریکا برای شکست برجام به چه نتیجهای ختم میشود؟
برای بررسی کارکرد برجام و فرآیندی که تا امروز درباره آن طی شد، باید به روزهای نخست آغاز مذاکرات بازگشت. از همان ابتدا، رژیم صهیونیستی، تعدادی از کشورهای عرب منطقه و تندروهای داخل امریکا، نه با برجام، بلکه با شکلگیری هرگونه توافقی مخالف بودند، آن هم در شرایطی که هنوز مشخص نبود که این توافق چیست، چه بخشها و چه چارچوبی خواهد داشت. بنابراین از روز اول برجام در خارج از کشور مخالفانی داشت. مخالفان داخلی برجام هم دو دسته بودند؛ یک دسته کارشناسان و متخصصان دلسوز که مثلاً، نظرشان بر این بود که اگر این طور بشود بهتر است، یعنی تیم مذاکرهکننده دولت، اگر به جای این تصمیم، این اقدام یا فراز یا نکته دیگری در سند برجام، به نکات و فراز دیگری میرسیدند، بهتر بود. درباره این دسته از منتقدان، میتوان گفت وقتی یک دیپلمات خود درگیر مذاکره است، براساس شرایطی که درون مذاکره وجود دارد، یا براساس شرایط داخلی و خارجی کشور یا راهبردهای تعیین شده و به طور کلی براساس اموری که در ذهن او اصلی و فرعی است، مذاکره میکند و به نتیجهای میرسد.
براین اساس، از روز اول، چه در دوران شکلگیری برجام و چه پس از آن، همواره به این گونه منتقدان و مخالفان احترام گذاشتیم و معتقد بودیم و اعلام هم کردیم که این انتقادها باید باشد تا دولت مسیر درست را طی کند اما در کنار اینها، گروه مخالف دیگری در ایران بودند. پیش از پرداختن به این گروه، باید اشاره کنم که برجام یا مذاکرات منتهی به آن، امری نبود که ناگهان و یک دفعه در دولت یازدهم شکل بگیرد، بلکه مذاکرات، رفت و آمدهای طولانی و حتی فرآیندهای دیگری در گذشته طی شد تا به این جا رسید، همچنان که همه قطعنامهها، چه در شورای حکام و چه در شورای امنیت، در همان دوره شکل گرفته بود. اما این دسته از منتقدان یا مخالفان، یعنی چه کسانی که در دولت وقت حضور داشتند یا کسانی که طرفدار آن دولت و تفکرات آن بودند، کاری به این نداشتند که برجام چگونه شکل میگیرد، چگونه مذاکره میشود یا به چه هدفی میرسد، بلکه آنان با اصل این توافق مخالف بودند، زیرا این توافق را ضعف سیاست خارجی در دوران هشت ساله دولت مورد نظر خود تلقی میکردند. به همین دلیل دیدیم که همواره با برجام مخالفت میکردند.
امروز هم همینها هستند که در داخل کشور بهصورت جدی با برجام مخالفت میکنند. جدای از این، واقعیت برجام و آنچه در دولت یازدهم براساس آن توافق شکل گرفت، بر این اساس بود که با این توافق گشایشی برای کشور به وجود بیاید که آمد، ضمن اینکه همه تلاش ما این بود هیچ یک از دستاوردهای هستهای خود را از دست ندهیم و حتی تلاش کردیم در سند برجام چیزهای بیشتری را برای آینده کسب کنیم. به عبارت دیگر، برجام طوری طراحی شد که ما در آینده بسیاری از محدودیتهایی که آن موقع هم وجود داشت و غیرهستهای بود، این محدودیتها یکی یکی برداشته شود که یکی از موارد رفع این محدودیتها، همین است که در مهرماه اتفاق خواهد افتاد، یعنی صادرات یا واردات تسلیحات که در دو هفته گذشته نیز امریکا تلاش کرد تا مانع آن بشود. دیدید که در همان دوره کوتاه اجرای برجام از سوی همه طرفها، فروش نفت کشور به ۲ میلیون و ۷۸۰ هزار بشکه در روز رسید، صادرات و واردات ما گسترش یافت، نرخ تورم بسرعت پایین آمد و تک رقمی شد و نرخ رشد ما مثبت شد و حتی یک سال نرخ رشد اقتصادی کشور به ۱۲ درصد هم رسید. به عبارت دیگر، در مقابل برنامه امریکا و برخی دشمنان ایران که میخواستند از طریق تحریم مردم و اقتصاد ما را در غل و زنجیر نگه دارند، دولت تلاش کرد بخش اعظمی از این غل و زنجیرها را باز کند که باز هم کرد. اما اینکه در برجام یا خارج از آن پیشبینی میشد که در امریکا کسی روی کار میآید که نه فقط از برجام، بلکه از بسیاری توافقهای بینالمللی خارج شود، امر دیگری است. گاهی گفته میشود امریکا به این دلیل از برجام خارج شد که این توافق نقص داشت، اما واقعیت این است که امریکا از بسیاری از کنوانسیونها، منشورها و پیمانهای چندجانبه قدیمی که شاید محکمتر از برجام بودند هم خارج شد.
این توافقها هم فقط در زمینه اقتصاد نبود، بلکه این کشور در دوره اخیر حتی از توافقهای بینالمللی در زمینه آب و هوا یا مسائل منطقهای هم خارج شد تا جایی که بتازگی از سازمان بهداشت جهانی نیز خارج شد. بنابراین، وقتی گذشته کشور امریکا را مرور میکردیم، چنین رویهای را نمیدیدیم که امریکا بهعنوان یک دولت مستقر به این راحتی از پیمانهایی که دولت قبل این کشور آن را امضا کرده است خارج شود. به عبارت دیگر، اتفاقی که در این دوره از تاریخ امریکا رقم خورد، چیزی نیست که همواره اتفاق بیفتد، اما در دولت فعلی امریکا این اتفاق افتاد. بر این اساس، درست است که برجام ضربههای جدی دید، اما این ضربهها ناشی از این بود که امریکا با تمام امکانات، تمام قدرت و با استفاده از همه نفوذش تلاش کرد کل برجام را نابود کند که موفق نشد و چون در این هدف موفق نشد، اکنون دارد از همه امکانات خود استفاده میکند تا برجام را ضعیف کند. البته برجام تاحدی ضعیف شده است، اما نه به این دلیل که نفس برجام اشکال داشته است، بلکه به این دلیل که یکی از عناصر تشکیل دهنده این توافق، یعنی امریکا، به تعهدات خودش عمل نکرد و با توسل به زور، اجازه هم نداد تا دیگران به تعهدات خود عمل کنند. امروز هم به همین دلیل دولت فعلی امریکا در ماههای آخر عمر خود، دارد از آخرین تیر ترکش خودش برای شکست و نابودی آن استفاده میکند. اما میبینید همین برجام با همه فشارهایی که به آن وارد شد چه اندازه قدرت دارد، زیرا تاکنون هرچند بار که امریکا وارد میدان شورای امنیت شده، همین برجام آن را شکست داده است.
در آذر ماه ۹۷ که امریکا ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده داشت، این شورا به ریاست خود ترامپ در نیویورک تشکیل جلسه داد و طی آن امریکا رؤسای کشورها را هم دعوت کرد، اما نتوانست به اهدافش برسد. دو هفته پیش هم عین همین اتفاق بار دیگر تکرار شد، اما در نهایت دیدیم که تنها خود امریکا و یک کشور دیگر به تداوم تحریمهای تسلیحاتی ایران رأی دادند. اکنون هم که این کشور بحث مکانیسم ماشه را مطرح کرده است، میبینیم که نفوذ و قدرت برجام در جامعه جهانی مقابل امریکا ایستاده است. امروز دولت امریکا در آستانه انتخابات، با همه هیمنه و اقتدار و زورش، بهدنبال آن است تا راههایی برای برون رفت از شرایطی که درون آن قرار گرفته، اعم از کاهش محبوبیت داخلی، پیش افتادن رقیب و انزوای بینالمللی، پیدا کند. به همین دلیل امروز دولت این کشور بهصورت انتحاری وارد میدان شده تا به زعم خود مکانیسم ماشه را فعال کند و فکر میکند این مسأله میتواند برای او کارساز باشد. با توجه به همه آنچه گفته شد، به باور من، جایگاه و قدرت برجام باعث شده است جامعه جهانی برای نگهداری یک توافق خوب تلاش کند، هرچند این تلاش برای برخی از کشورها هزینه داشته باشد، بنابراین شرایطی که امروز با آن مواجه هستیم، این است که اگر برجام نبود، امریکا براحتی میتوانست در مراحل مختلف هر کاری که میخواهد انجام دهد، همان طور که در گذشته انجام داد.
بسیاری در داخل رأی مخالف چین و روسیه و رأی ممتنع اروپا به تمدید تسلیحاتی ایران را به ضعف دولت امریکا منتسب کردند و مستقیم و غیرمستقیم خواستند بگویند این شکست امریکا ربطی به برجام یا دیپلماسی دولت آقای روحانی ندارد. همسویی دولتهای اروپایی یا چین و روسیه با ایران را ناشی از چه میدانید؟
من هم با این دوستان هم عقیدهام که در ۴ سال گذشته از نظر دیپلماسی و جایگاه و وجهه جهانی، دولت امریکا تضعیف شده تا جایی که نتوانسته است بسیاری از متحدان این کشور را که با آنان تعامل دارند، با خود همراه کند. اما مسأله این است که این دوستان چند مورد دیگر هم نشان بدهند که در همین دولت، امریکا ضعیف شده باشد، یا امریکا پیشنهادی را مطرح کرده و تا این اندازه روی آن سرمایهگذاری کرده و همه دولت و حیثیت خود را به میدان آورده باشد، اما نتیجه آن فقط دو رأی مثبت به قطعنامه پیشنهادی امریکا باشد؟ بهعبارت دیگر، اگر یک دولتی ضعیف باشد، باید یک یا دو ماه قبل یا در موارد دیگر هم ضعیف بوده باشد، پس چرا این کشور چنین شکست تحقیرآمیزی را در موضوعات دیگر تجربه نکرد؟ براین اساس قبول دارم که دولت امریکا ضعیف شده است و حتی در بسیاری از موارد به سمت انزوا هم رفته است، اما واقعیت این است که این امر ناشی از عملکرد خوب ما بوده است.
چنانکه در ارتباط با برجام، اقدامات ما عکسالعمل اقدامات امریکا نبود. زیرا امریکا در پی آن بود تا پس از خروج این کشور از برجام، ما نیز از برجام خارج شویم تا در مرحله بعد همه تحریمهای جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران بازگردد. اما ما این کار را نکردیم. حتی زمانی که امریکا به تعهدات خود عمل نکرد و نگذاشت کشورهای اروپایی هم به تعهدات خود عمل کنند، کشورهای اروپایی هم این قدرت را نداشتند تا به رغم فشارهای امریکا بتوانند کارهایی را انجام دهند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، یک سال با افکارعمومی دنیا، با کشورهای مختلف و هم با خود این کشورها اتمام حجت کرد. ا
این اتمام حجت برای وجهه ایران بسیار مؤثر بود، برای اینکه نشان دهیم اگر شما اروپاییها یا روسیه و چین، در زبان و موضع اعلام میکنید معتقد به حفظ برجام هستید، ما با عمل خود اعلام کردیم که میخواهیم برجام باقی بماند. البته پس از این فرصت یک ساله، ۵ گام اساسی برای کاهش تعهدات برجامی خود برداشتیم البته اعلام کردیم هر زمان که طرف مقابل به همه تعهدات خود بازگردد، ما هم به همه تعهدات خود باز میگردیم. در مجموع به باور من، این مسأله دو عنصر بسیار مهم داشت؛ نخست نوع اتمام حجت و عملی که دیپلماسی دولت جمهوری اسلامی ایران دنبال کرد، یعنی آنچه دوستان ما در وزارت خارجه، اعم از شخص وزیر، معاونان و سفرای ما در سراسر دنیا دنبال کردند، اتمام حجت خوب و روشنی برای دنیا بود، دوم خود برجام بود. به این معنی که برجام اصولی دارد که اگر این اصول مختل شود، دیگر ارزش ندارد. اگر یادتان باشد، زمانی که گامهای ما برای کاهش تعهدات برداشته میشد و آنان هم در مقابل تهدید کردند، آقای رئیسجمهوری نامهای به رؤسای ۴+۱ نوشتند و گفتند ما تا زمانی به این تعهدات خود پایبندیم که برجام باشد و شما هم این گونه عمل کنید که اصول برجام حفظ شود، درغیر این صورت، در آن نامه نوشته بودند که ما چه اقدامی خواهیم کرد.
هنوز این بخش از نامه یعنی همان «وگرنه» مشخص و اعلام نشده است؟
این بخش چیزی است که نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی علاقهمند است ایران انجام دهد و نه کشورهای غربی. آن موقع (یعنی در صورت خدشه دار شدن اصول برجام) در اختیار خودمان است که هیچ تعهدی به جایی و چیزی ندادیم، تصمیم میگیریم و عمل میکنیم.
این تهدید خروج از «ان.پی.تی» بود؟
خود کشورهای دریافتکننده نامه این را میدانند. به همین دلیل و نیز بهدلیل هوشیاری مسئولان ما در وزارت خارجه است که چارچوب برجام حفظ شده است و گذشته از همه اینها، به همین دلیل است که امروز امریکا شکست میخورد. بهعبارت دیگر، شکست امریکا ناشی از دو علت است، یکی هوشمندی ایران و دیگری همین برجام ضعیف شدهای است که تا امروز باقی مانده است.
ترامپ همواره ترفندهای رسانهای و تبلیغاتی بسیاری به کار میبرد. در همین راستا، برخی برکناری جان بولتون را یک نوع سیگنال برای ایران قلمداد کردند. یا آبان سال گذشه اخبار غیررسمی حکایت از آن داشت که امریکا برای گفتوگوهای مستقیم با ایران اعلام آمادگی کرده و برایان هوک را برای این گفتوگوها معرفی کرده که به دلیل سابقه و رویکرد آقای هوک، ایران نپذیرفته است. امروز هم که برایان هوک برکنار شده است، ترامپ مدام در تبلیغات خود میگوید درصورت انتخاب مجدد، اگر نه یک هفته، در عرض یک ماه با ایران به توافق میرسم. آیا پشت پرده، با واسطه یا بیواسطه، گفتوگوهایی میان ایران و امریکا در جریان است؟
هیچ گفتوگویی میان ما و امریکا نیست. شما باید این اظهارنظرهای آقای ترامپ را درباره ایران کنار اظهارنظرهای دیگر داخلی یا خارجی او قرار دهید؛ مانند اظهارنظرهای او درباره اروپا، فرانسه، اظهارنظر درباره آلمان یا حتی صحبتهای او درباره کرونا. این اظهارات اصلاً هیچ مبنا، پایه و اساسی ندارد که بخواهید پشت صحنه این اظهارات را بررسی کنید. براین اساس، میتوانم این طور پاسخ دهم که آقای ترامپ برداشتهای (شخصی) دارد که براساس آن برداشتهای خود سخنرانی و صحبت میکند. مردم ما بدانند و مطمئن باشند که هرگاه بخواهیم کاری انجام دهیم از مسیر درست آن حرکت میکنیم.
وزیر اطلاعات گفته که اگر رهبر معظم انقلاب نبود، چندین بار دولت را زمین زده بودند. میدانیم که آقای رئیس جمهوری وقتی در سال ۹۷ به مجلس دهم رفتند، گفتند کشور مسیر خود را طی میکرد تا اینکه در دی ماه ۹۶ مسائلی در مشهد آغاز شد. در دولت دوم آقای روحانی، چند بار و با چه حربههایی میخواستند دولت آقای روحانی را زمین بزنند؟
در این زمینه جمعبندی داریم، اما امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به انسجام و وحدت دارد. بویژه اینکه وقتی ما به دیگران میگوییم نباید بر طبل تفرقه بکوبید، خودمان هم نباید این کار را بکنیم. لذا، در پاسخ شما باید بگویم که من تحلیل دارم و ممکن است که ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر، وقتی که شرایط برای کشور کاملاً عادی شد، آن موقع هم صرفاً برای ثبت در تاریخ مطالب را بگویم تا آیندگان استفاده کنند، البته آن هم نه به خاطر اینکه بخواهم کسی را بکوبم یا تحقیر کنم. ما موقعی در دستیابی به اهداف کشور یا غلبه بر فشارهای امریکا موفق خواهیم شد که به اروپاییها یا هر طرف دیگری بقبولانیم که ما در داخل کشور نماینده مردم هستیم و یک انسجام و وحدتی در کشور وجود دارد. همین بحثی که درباره کرونا شد، چرا در کرونا موفق هستیم؟ برای اینکه وحدتی پشت آن قرار دارد. در سیاست داخلی و خارجی هم همین مسأله مصداق دارد. بنابراین، میخواهم بگویم ما از اتفاقاتی که در دی ماه ۹۶ در کشور رخ داد، عبور کردیم و دیگر نمیخواهیم آن را باز کنیم تا این مسأله به نوبه خود باعث جدایی و تفرقه شود. انشاءالله۱۰-۱۵ سال دیگر در این زمینه بحث میکنیم.