آفتابنیوز : از اينكه روزي به نام روز قلم نامگذاري شد، كاري مبارك و زيباست، اما اين همه راه نيست و همه كاري كه بايد براي قلم انجام داد نيست. قلم خود ميداند كه از زبان سرخ او بود كه سرسبز بسيار دوستانش به تاريخ سپرده شد و جانهاي عزيزي كه در مسير زندگي بشريت قلم را روشناي حيات خويش كردند تا فردايي روشن براي آيندگان رقم زنند. اما امروز خيل عظيمي از آن راه ميروند و خيل ديگر راه ديگر. اتفاقا هر دو چراغ قلم به دست گرفتند و به گمان راه روشنايي را از او ميجويند اما شايد قلم خود نيك بداند كه چه كساني راه درست او را طي ميكنند.
شعري كه در ابتداي مطلب آمد خوب به ياد ندارم از آن كيست، اما هر چه هست روحي در آن جريان دارد كه ميخواهد سعادت و خوشبختي را براي بشر به ارمغان بياورد. آري بشر همان خيل عظيم و شريفياند كه جهان و هستي را ميسازند، همانها كه تاريخ را ساختند، همانها كه ادبيات را خلق كردند و هنر را نيز از بطن طبيعت بيرون كشيدند؛
آري اگر نبودند همانها، چه بسا امروز قلم تنهاترين موجود روي زمين بود. اگر همانها؛ جانهاي عزيز نبودند قلم هم خلق نميشد. و مگر غير از اين است كه قلم براي انسان آفريده شد تا او را از بلاها و سختيها برهاند.
قلم كشتي نجات آدمي است و بي او سخن در باد گم ميشود و شعر از چهره صخرهها فرو ميافتد و عشق در خامه روح هيچ كس جريان نمييابد.
روزگار عجيبي است؛ قلم اما امروز چنان كه بايد در ميان اين خيل انبوه بشري گاهي تنها ميشود و گاهي شرمگين از آنكه نفسهاي گرمي براي خاطر او در خاك سرد ميآرامند.
پاسداشت قلم پاسداشت بشريت است؛
پاسداشت قلم پاسداشت خرد است؛
قلم نيك ميداند كه چه گوهري گرانبهايي است و چگونه ميتوان با او هستي بشريت را نيز شكل و شمايي داد.
راستي اگر قلم نبود عشق در كدام دهليز از تنهايي جان ميسپرد و پيغام عاشقان چگونه بر سراي دل معشوق مينشست.
حال كه بهانهاي شد تا از قلم به نيكي ياد شود آيا بهتر نيست آنهايي كه در تاريخ با ابزار قلم به تنوير زندگي و افكار بشريت كمك كردند از آنها يادي شود.
آناني كه قلم را نه براي شرافت بشري كه براي جاه و مقام خويش به كار ميگيرند دير يا زود خود خواهند ديد كه قلم بر لوح هستي كدام فرزند ناخلف خود خط خواهد كشيد.
امروز كه جهان در آتش ستمهاي بيشرمانه زورگويان دست و پا ميزند فقط قلم است كه هم آتش را خاموش كند و هم به افشاي چهره كريه كساني بپردازد كه به نام آزادي و به نام دمكراسي و به نام رفاه بشريت با مرگبارترين سلاحها به جان آنان افتادند.
آناني كه قلم به دست ميگيرند بايد بدانند كه اگر روزي از راه مبارزه با ستم پا كج كنند فردا در پيشگاه تاريخ شرمسار خواهند بود و همين قلم گواهي به آيندگان شهادت ميدهد كه آنها چگونه به فرزندان خود خيانت كردهاند.
قلم را نه براي دريوزگي و گدايي كه بايد براي زندگي شرافتمندانه و عالي انساني بر لوح سفيد گذاشت.
در گستره تاريخ هزاران نفر اين شيء شريف را به دست گرفتند اما آنهايي كه از سر صدق با او همدم شدند جاودانه شدند و آنهايي كه به ريا و دروغ با همدمي كردند با رسوايي خويش تاريخ را هم شرمنده كردند.
در روز قلم، همه آناني كه قلم به دست ميگيرند رسالت عظيمي دارند تا در راه سربلندي بشريت خط به خط واژهها را به خدمت گيرند، نه آنكه واژهها و قلم را گرفتار هوي و هوس كور خويش كنند.
از آن روزي كه قلم خلق شد و از زماني كه به قلم سوگند خورده شد (ن والقلم و مايسطرون) تا امروز و تا ابديت هستي آدمي با آن پيوند خورد و انسان از تنهايي رهايي يافت.
براي شرافت قلم بياييد با همه آناني كه قلم به دست دارند متحد شويم و نگذاريم كه حتي نقطهاي را براي زورمندان و ستمگران بر روي كاغذ بياوريم.
قلم آن روز كز جوهر بيفتد
كه گر خلق را كند يك نقطه آزار.