«شب گذشته (۱۵ شهریور) خبر تغییر جنسیت محمدرضا فروتن (بازیگر سینما و تلویزیون) در فضای مجازی بسیار جنجالی و پر سر و صدا شد و در تمام شبکههای اجتماعی بحث بسیار پرگفتگویی بود؛ چنان که در زیر آخرین پست اینستاگرامی صفحه فروتن (که مربوط به حدود ۲ ماه قبل بود) بیش از ۶۰ هزار کامنت نوشته شد.
برخی از این اقدام او دفاع کرده و او را بسیار شجاع دانستند که چنین تصمیمی گرفته است و حتی برخی گفتند «تغییر جنسیت» اصطلاح درستی نیست بلکه باید گفت «تطبیق جنسیت».
و البته متاسفانه کامنتهایی زیادی هم به دور از ادب، نزاکت یا اظهار نظر شخصی و ... بیشتر به دنبال با مزه بودن، توهین، مسخره بازی و ... بود.
بعد از چند ساعت محمدرضا فروتن امروز صبح با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «خبری که شب گذشته در مورد من در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شده است دروغ و دور از حقیقت است.»
در زیر این پست تکذیب هم حدود ۲۰ هزار کامنت گذاشته شده، از انواع تمسخر و توهین گرفته تا توقعات بیجا و زیادهخواهانه مثل: «اگر راست میگی یه عکس از خودت استوری کن یا خودت رو نشون بده و ... »
فارغ از صحت یا کذب این اتفاق اصلیترین مسئله احترام به دیگری است. واقعا چرا و به چه حقی برخی افراد تا این حد از محمدرضا فروتن طلبکار هستند؟ چرا خود را محق میدانند تا از شخصیترین و خصوصیترین مسائل زندگی او سوال بپرسند؟
چند نکته واقعا جای دقت دارد. ابتدا این که به فرض که فروتن چنین عملی هم انجام داده باشد، آیا مگر عملی غیر قانونی یا غیر شرعی کرده است؟ همه میدانیم که این اتفاق در کشور ما کاملا قانونی است و هر کسی که لازم بداند و مایل باشد مختار به چنین عملی است... .
یک واقعیت محض را فراموش نکنیم که اگر محمدرضا فروتن یا هر شخص دیگری تصمیم به چنین تغییری در زندگی خود داشته باشد این قضیه به غیر از خود آن شخص و در مرحله بعد خانوادهاش به هیچ کس دیگری ارتباط ندارد و هر گونه اظهار نظر فقط فضولی و دخالت در زندگی دیگران است.
نکته بعدی این است که افرادی چون محمدرضا فروتن بهواسطه شهرت و معروفیتشان در موقعیتهای ساده اجتماعی هم که قرار میگیرند همواره مورد توجه و حتی زیر فشار هستند؛ از یک خرید ساده تا قدم زدن در پارک یا ... . این هنرمندان یا سلبریتیها هر کار معمولی که انجام بدهند هم زیر چراغ توجه و نگاه همگان هستند حال چه برسد که بخواهند تصمیم به انجام چنین عملی داشته باشند. خودمان را برای یک لحظه جای آنها بگذاریم و سعی کنیم حجم زیاد فشار و توجهی را که بر دوش آنان است، درک کنیم و اجازه دهیم آنها هم مانند هر شخص دیگری زندگی کنند و هر تصمیمی را که برای خود و زندگیشان درست است، اتخاذ کنند.
یادمان باشد غیر از خود آن شخص هیچ کس دیگری اطلاعی از واقعیت درونی زندگی روحی و ذهنی او ندارد. پس به تصمیم و رای دیگران احترام بگذاریم و به همدیگر حق بدهیم که برای خودمان تصمیم بگیریم و زندگی کنیم؛ به خصوص وقتی که نتیجه این تصمیم و انتخاب برای هیچ کس دیگری خطر و ضرری در پی ندارد.
نکته دیگر هم این است که این خبر ابتدا به نقل از دوستان یا فامیل محمدرضا فروتن مطرح شد. لطفا دوستان و فامیل افراد هم حواسشان را جمع کنند که حکایت دوستی خالهخرسه نباشد که در قالب دلسوزی و حمایت به روح و روان اشخاص مصائب و دردهای بیشتری وارد کنند. هنوز از اتفاق ماهچهره خلیلی مدت زیادی نگذشته است که اظهار نظر و پخش برخی گفتوگوهای آن مرحوم از طرف دوستان نزدیکش تا چه اندازه خانواده او را ناراحت کرد.
اصل این اتفاق تصمیم شخصی محمدرضا فروتن است و فقط به او ربط دارد.
در نهایت به توئیتی از شاهرخ دولکو (منتقد و نوینده سینمایی با سابقه) اشاره کنم که نوشته است:
«چقدر مهمه که خبر راست باشه یا دروغ؛ وقتی بازتاب خبر از اصلش مهمتره؟ تو گویی این خبر فقط ساخته شده تا بهوسیلهی اون، دلقکهای مجازی رو شناسایی کنیم. باشه، شما خیلی بامزهای گولهی نمک. حالا لطفن سرت رو از زندگیِ شخصیِ دیگران بکش بیرون و به شخصیتِ نداشتهات فکر کن [...].»
پینوشت:
تغییر جنسیت در ایران بر خلاف دیگر کشورهای اسلامی برای افرادی که در مصاحبههای روانشناسی قبول شوند و بتوانند هزینه عمل را پرداخت کنند مجاز است. برخی حقوقدانان و فقیهان اصطلاح «خنثای روانی» را برای افراد تراجنسی، که علایم جنس بدنی آنها با گرایشهای روحی آنها مطابق نیست، به کار میبرند و برخی به جای «تغییر جنس»، «اصلاح جنس» یا «تعیین جنس» را پیشنهاد میدهند. امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۳ در «تحریرالوسیله» به روا بودن اصل تغییر جنس فتوا داد. فقه شیعه در کنار پذیرفتن تغییر جنس، ملاکهایی را هم دربارهٔ هویت تازه فرد و وظایف شرعی او تعیین کرده است. بر این اساس، ملاک وظایف شرعی هر فرد، جنس تازه اوست و بر همین اساس نیز ارث به او تعلق میگیرد، برای مثال پسری که دختر شده است، به اندازه یک دختر از ارث سهم میبرد. همچنین دربارهٔ حدود محرمیت نیز جنس تازه ملاک عمل است.»