سردار مرتضی طلایی فعال سیاسی اصولگرا دیروز در گفتگو با نامه نیوز طی اظهارنظری به صادق محصولی، نقش و جایگاه او پرداخته و وی را از چهرههایی معرفی میکند که «ذی نفوذ» است. طلایی درباره نقش صادق محصولی در هدایت نیروهای پایداری و تصمیمگیریهای این طیف هم اظهار میدارد: «در عالم سیاست مرسوم است که برخی چهرههایی که کمتر در انظار عمومی ظاهر میشوند، از نفوذ بالایی برخودار باشند و آقای محصولی هم در این قاعده میگنجد و نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که محصولی از نفوذ بالایی برخوردار است.»
صادق محصولی کیست؟!
۶۱ ساله، زاده ارومیه و از چهرههای نزدیک به احمدینژاد که همواره از فاصلهای دور با او در ارتباط بوده است.
محصولی لیسانس مهندسی عمران و فوق لیسانس مدیریت بازرگانی دارد. وی فعالیت خود را در جهاد سازندگی آغاز کرد و همچنین از نزدیکان محمود احمدینژاد در دوران استانداری اردبیل بود و در مدت فعالیت خود، فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بودهاست.
او در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رایگیری برای رای اعتماد، انصراف داد. در آبان ۱۳۸۷ او برای تصدی پست وزارت کشور پس از استیضاح و برکناری علی کردان به مجلس معرفی شد. در ۲۸ آبان ۱۳۸۷ از مجموع ۲۷۳ نماینده حاضر در جلسه، ۱۳۸ نفر به انتصاب او رای موافق و ۱۱۲ نفر رای مخالف و ۲۰ نفر دیگر رای ممتنع دادند. او همچنین باجناق سابق علی اکبر ولایتی بودهاست.
صادق محصولی و احمدینژاد
محصولی با اینکه پس از انتخابات دهم در سمت خود به عنوان وزیر کشور ابقا نشد اما سرانجام در روز ۲۵ آبان ۱۳۸۸ با رای ضعیف نمایندگان مجلس شورای اسلامی (۱۴۹ رای موافق از مجموع ۲۶۵ رای ماخوذه) به عنوان وزیر رفاه و تامین اجتماعی انتخاب شد. پیشتر احمدینژاد فاطمه آجرلو را برای این سمت معرفی کرده بود، که با رای عدم اعتماد نمایندگان از این سمت بازماند.
صادق محصولی؛ همان یار دانشگاهی، دوست قدیمی و رئیس ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد است! دوستی میلیاردر که ثروتش او را متفاوت از دیگر سیاسیون کرده است، ثروت محصولی چه آن زمان که به عنوان وزیر منتظر رای اعتماد مجلس بود، چه امروز که تنها یک عضو جبهه پایداری است، مورد توجه بوده است.
اما اوج توجههای داخلی بر سر ثروت محصولی از ماجرای سپردن وزارت نفت به او در اولین دولت محمود احمدینژاد آغاز شد، آنجا که بعد از معرفی وی به عنوان وزیر پیشنهادی دولت برای تصدی وزارت نفت آنقدر با مخالفت نمایندگان روبهرو شد که او در نهایت مجبور به انصراف شد. همان زمان خبرهایی از سوی برخی سایتهای خبری نظیر «تابناک» مطرح شد که محصولی ثروت خود را حدود ۱۶۰میلیارد تومان اعلام کردهاست که آن را طی ۱۰ سال ساختوساز مسکن به دست آوردهاست. اما محصولی این رقم را تکذیب کرد.
اخراج از حلقه وزراء و تشکیل حلقه پایداریها!
صادق محصولی بعد از خروج از حلقه وزیران محمود احمدینژاد رسما به حاشیه رفت؛ حاشیهای که او و چند تن دیگر از اخراجشدگان دولت را به تشکیل جبههای موسوم به «جبهه پایداری» واداشت تا در قالب این جبهه چند صباحی را به نقد دولت و البته حلقه اطرافیان او موسوم به حلقه انحرافی بپردازند، چند صباحی که گویا بسیار کوتاه بود و رگههای نزدیکی دوباره محصولی و دوستان پایداریش به دولت و رئیسش این روزها به چشم میخورد.
مرحوم «روحالله حسینیان» که از ابتدا از حامیان محصولی در مجلس هشتم بود، زمانی در پاسخ به سوالی مبنی بر احتمال استفاده از پول محصولی به نفع تبلیغات انتخاباتی احمدینژاد گفت: «اصولگرایان باید یک نفر پولدار داشته باشند تا از آنها حمایت کند تا بتوانند رای بیاورند.»
روانبخش، از دیگر چهرههای پایداری در جلسهای تایید کرد که مبلغ خمس پرداختی صادق محصولی برابر ۴۵۰ میلیون تومان است. با این حساب، درآمد آقای محصولی پس از کسر مالیات دولتی و هزینههای جاری چیزی حدود دومیلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومان در سال است.
هرکه پول دارد، نفوذ هم دارد!
محمد مهاجری در گفت و شنودی کوتاه به آفتاب یزد میگوید: «صادق محصولی یک شخصیت ثروتمند است، همین و بس! او نه ادعای ایدئولوژیست بودن دارد و نه دیگران اساساً چنین نگاهی به او دارند اما در هر صورت با در کنار محمود احمدینژاد قرار گرفتن توانست برای خود در بین سیاسیون جایگاهی دست و پا کند که این جایگاه هرگز به معنای کسی که «دوسطر» ایده سیاسی دارد، معنا نشد. برای تصدیق این ادعا، شما کافی است هرچه محصولی گفته است را طی ۱۵ سال گذشته مرور کنید تا متوجه شوید او از هیچ ایده سیاسیای برخوردار نیست.»
این فعال اصولگرا سپس به موضوع جبهه پایداری و انتخابات ریاست جمهوری پرداخته میگوید: «جبهه پایداری نه در حاکمیت جایگاهی دارد و نه در جامعه پایگاهی! این جبهه یک طیف سیاسی شعارگرا است که اساساً در انتخابات ریاست جمهوری نخواهد توانست عرض اندام کند چون در مجلس، شعارگرایی میتوانست رای جمع کند اما در ریاست جمهوری، آن قدر آدمهای پرادعا وجود و حضور دارند که نوبت به پایداری نخواهد رسید.» مهاجری میافزاید: «چنین به نظر میرسد که سعید جلیلی میخواهد با برند این جبهه وارد گود انتخابات شود، کسی که فاقد تجربیات اجرایی حتی در حد یک فرماندار ساده است فلذا باید گفت نه جلیلی و نه جبهه ی پایداری بهرهای از این انتخابات نخواهند برد.»
محمد مهاجری در پایان میافزاید:«جبهه ی پایداری در دو مسئله تخصص دارد؛ یکی معامله گری سیاسی، دیگری بازی به هم زدن که این دو حربه در انتخابات مجلس به کمک این جبهه آمد و توانست با نشست و برخاستهایی که با قالیباف صورت داد برخی پستها و امتیازات را مال خود کند حربه و روشی که حتماً در انتخابات ریاست جمهوری پاسخگو نخواهد بود.»
وی اظهار میدارد: «محفل گردانی در تخصص محصولی است اما او نه جایگاهی دارد و نه نفوذی، اگر هم برای او نقشی در نظر گرفتهاند صرفاً در سایه ی ثروت و همراهی با محمود احمدینژاد است که هیچکدام در راستای کسب رای در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کارایی نخواهد داشت.»
سرانجام چه خواهد شد؟
چنین به نظر میرسد برخی دعواهای درون گروهی اصولگرایان و جبهه پایداری که از انتخابات مجلس برجای مانده بود همچنان تازه است که این زخمها و دعواها همچنان تاریخ مصرف دارد، آقاتهرانی و یامینپور در مواجهه با یاران قالیباف و جبهه پایداری مشخصاً از محصولی تحت عنوان پدرخوانده نام میبرند اما پدرخوانده در فرهنگ اصطلاحات سیاسی، بارمعنایی خاصی دارد که بعید به نظر میرسد این پدرخواندگی با آن پدرخواندگی معروف در دنیای سیاست ارتباطی به هم داشته باشد. در ادامه ی مسیر تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بازهم از پایداری و محصولی خواهیم شنید و صد البته از سعید جلیلی!
قدرت پشت صحنه ای وجود دارد که قابل وصف نیست اینها در مقابل آنها روزمره گیری مینمایند.
خدا حافظ
این حرفها و ادمها دیگر رنگ ندارند.