آفتابنیوز : 
آفتاب- توماس فریدمان سر مقاله نویس مشهور روزنامه نیویورک تایمز و نویسنده کتاب پرفروش «جهان مسطح است» در مقاله اخیر خود به چالش تهران - واشنگتن و تاثیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر این مناقشه پرداخته است.
نمیتوانم هیچ حدسی درباره برنده اتنخاباتی ریاست جمهوری آینده آمریکا بزنم ولی اخیرا به این فکر افتادم که اگر باراک اوباما کاندیدای دموکرات در انتخابات برنده شود ممکن است دیک چنی را به عنوان معاون خود انتخاب کند گرچه شخصا طرفدار دیک چنی نیستم و فکر میکنم پیشنهاد او برای این سمت بیهوده و پوچ است.
پس از مناقشه عراق و افغانستان سیاستهای خارجی ایران موجب رنجش ایالات متحده شده است و این چالش در دوره رئیس جمهوری جدید نیز ادامه خواهد یافت. هم اکنون جنگ سردی در خاورمیانه بین آمریکا و ایران وجود دارد و تا زمانی که مناقشات دو کشور حل نشود ادامه خواهد داشت.
اوباما و چنی در موضع مذاکره با ایران هر یک سیاست خاص خود را دارند که به نظر من تا حدی مکمل یکدیگرند. دیک چنی همواره اعلام کرده آمریکا اجازه تولید سلاح هستهای را به ایران نمیدهد. اگرچه ایرانیان روی حرف چنی حساب میکنند ولی درخواستهای عجیب و تند دیک چنی در دولت بوش به هدر رفته است به این دلیل که جرج بوش و کاندولیزا رایس هرگز نتوانستند در اتخاذ یک سیاست ثابت در مقابل ایران با یکدیگر موافقت کنند.
به طور مثال اگر خانم رایس از مزیت دیوانگی چنی استفاده میکرد حتما به ایران میآمد و به ایرانیان میگفت: من آماده هر گونه مذاکرهای هستم ولی باید هشدار دهم دیک چنی در آمریکا انتظارم را میکشد و واقعا دیوانه و غیرقابل کنترل است، نمیدانم تا کجا میتوانم جلوی او را بگیرم. ولی کارگزاران بوش از تهدیدها و هشدارهای چنی استفاده نمیکنند.
در مقابل اوباما در مصاحبه هفته گذشته خود با رسانههای خبری گفت در صورت انتخاب به سمت رئیس جمهوری مستقیما با رهبران ایران دیدار خواهم داشت و معتقدم برای حل مسأله هستهای ایران به حد کافی از راهکارهای دیپلماتیک استفاده نشده است.
پیشنهاد سفر اوباما به ایران تأثیر عمیقی بر ایران خواهد داشت. این سفر نشانگر تأیید رفتار متغیر ایران از سوی آمریکا خواهد بود ولی سیاست مذاکره اوباما در زمانی که دولت بوش خواستار اعمال تحریم علیه ایران است به تنهای کافی نیست .
اوباما برای مذاکره با ایران نیاز به اهرمی کمکی و نیروی فشار دارد و حضور چنی به عنوان معاون و دست راست او تأثیرگذار خواهد بود و نظرات اوباما زمانی تأثیرگذار است که او نشان دهد تا چه حد میتواند جلوتر از سیاستهای دولت بوش عمل کند و یا تا چه حد قادر است از اهرمهای فشاری مانند قانع کردن چین و هند و روسیه علیه ایران استفاده کند. اوباما باید شخصیت جیمی کارتر درونی (دموکرات) خود را یک درجه کم کند و دیک چنی (جمهوریخواه) خود را افزایش دهد.
اگر دموکراتها خواستار برنده شدن انتخابات هستند. این دو عنصر را باید همیشه در توازن نگهدارند. آنها باید بیاموزند سابقه بوش را چگونه مورد قضاوت قرار دهند. باید نشان دهند که میتوانند بهتر از بوش از دو عنصر زور و مذاکره استفاده کنند یک دیپلماسی نیازمند هر دو عنصر است هم اکنون آمریکاییها خواستار عملکرد درست دموکراتها هستند ولی هنوز به کار آنها اطمینان ندارند.