رسیدگی به این پرونده از ۳ سال پیش با مرگ مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران آغاز شد. وقتی همسر وی به عنوان تنها مظنون این پرونده بازداشت شد، ضمن اعتراف به اسیدپاشی گفت: من و شوهرم سالها با هم اختلاف داشتیم و او بابت هر موضوعی مرا بشدت کتک میزد. حتی به پسرمان هم توجهی نمیکرد و ما را خیلی آزار میداد تا اینکه تصمیم گرفتم او را با اسید بسوزانم تا قدری متوجه رنجی که سالهاست به ما داده، بشود، اما نمیخواستم او را بکشم.
پس از اظهارات صریح متهم و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه او صادر و پروندهاش به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند و سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: شوهرم بسیار بداخلاق بود به هر بهانهای مرا کتک میزد، اذیت میکرد و پول خورد و خوراک من و پسرم را نمیداد. بارها به او گفتم مراقب رفتارهایش باشد و مرا به جایی نرساند که بخواهم انتقام بگیرم، اما او توجهی به حرفهایم نمیکرد.
روز قبل از حادثه با هم بحث کردیم و او تا جایی که میتوانست، کتکم زد به حدی که همه بدنم درد گرفته بود. آنقدر از او کینه داشتم که نمیدانستم چگونه جواب کارهایش را بدهم. بالاخره تصمیم گرفتم تا او را با اسید بسوزانم؛ بنابراین شب حادثه وقتی او خوابید، بالای سرش رفتم و روی او اسید پاشیدم.
با توجه به درخواست قصاص اولیای دم، قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. اما رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دیوان عالی کشور نیز به دلیل نقص در تحقیقات رأی صادره را نقض و پرونده را بازگرداند.
به این ترتیب پس از برطرف شدن نواقص پرونده و استعلام از پزشکی قانونی که علت مرگ را اسیدپاشی اعلام کرده بود، متهم دوباره محاکمه شد و یکبار دیگر ادعایش را مطرح کرد و گفت قصدم کشتن همسرم نبود و فقط میخواستم با سوزاندنش، او را تنبیه کنم.
پس از بررسی پرونده و اظهارات متهم و اولیای دم، قضات وارد شور شدند و بار دیگر متهم به قصاص محکوم شد و رأی صادره این بار در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و متهم در انتظار اجرای حکم قصاص قرار گرفت.
چرا هویت انها اطلاع رسانی نمی شود .