کد خبر: ۶۷۲۸۳۰
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۶
علی رهبری؛

مسوولان تکراری خانه موسیقی کنار بروند/ منتظرند هنرمند بمیرد تا از او تعریف کنند

علی رهبری درباره مدیران خانه موسیقی ایران می‌گوید: زمانی که ۱۵ سال پیش پس از ۳۰ سال به ایران بازگشتم، با دوستانی که در خانه موسیقی ایران هستند آشنا شدم و حتی در چند جلسه‌ نیز با آنها شرکت کردم که بعد از مدتی ایران را ترک کردم. ۱۰ سال بعد که دوباره به ایران بازگشتم، با تعجب دیدم که هنوز همان افراد در خانه موسیقی مشغول هستند که این امر برای من عجیب بود. زیرا در هر کشوری که رفته بودم، مسوولان پس از چهار یا پنج سال، عوض می‌شدند.
آفتاب‌‌نیوز :

در راستای صحبت‌های پیشین با هنرمندان درباره وضعیت خانه موسیقی، این بار به گفت و گو با علی رهبری ـ آهنگساز و رهبر ارکستر بین المللی ایرانی ـ نشستیم تا نظر او را در این زمینه جویا شویم.

همچنین رهبری با داشتن بیش از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب در اسپاتیفای، در بین اهالی موسیقی ایران مقام اول را به دست آورده است. موسیقی فینال قطعه پرنده «آتشین استراوینسکی» او با اختلاف چند میلیونی از رهبران مشهور جهان، پرمخاطب‌تر بوده است. 

مسوولان تکراری خانه موسیقی کنار بروند/ منتظرند هنرمند بمیرد تا از او تعریف کنند

دوام عجیب هیات مدیره خانه موسیقی

علی رهبری در ابتدای صحبت‌های خود درباره خانه موسیقی ایران بیان می‌کند: در کلیه کشورهایی که تا به حال در آنجا کار کرده‌ام، سازمان‌هایی وجود دارد که از حقوق نوازندگان و موسیقیدان‌ها دفاع می‌کنند و اگر تخلفی درباره حقوق آنها صورت بگیرد، آن را پس می‌گیرند.

این هنرمند ادامه داد: پنج سال پیش هم که به اصرار استاد مصطفی کمال پور تراب (موسیقیدان) و برخی دیگر از دوستان به ایران آمدم و مدیر هنری ارکستر سمفونیک شدم، عضو خانه موسیقی شدم. زمانی که عضو شدم، تلاش کردم که متوجه شوم وظیفه و روند کاری خانه موسیقی به چه صورت است؛ زیرا به نظرم همه چیز عجیب بود. زمانی که دوست عزیزم حسین علیزاده، خانه موسیقی را ترک کرد، کنجکاو شدم که چرا چنین موسیقیدان درجه یکی خانه موسیقی را ترک کرده است. ولی پس از تحقیق دیدم که خانه موسیقی در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد و اصلا خانه موسیقی نیست. درواقع می‌دیدم در جلسات مختلفی که وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی یا بنیاد رودکی و کارفرمایان حوزه موسیقی برگزار می‌کردند، همان مسوولان خانه موسیقی شرکت داشتند.

رهبری تصریح می‌کند: بعد که کمی دقت کردم، دیدم که در حقیقت اهالی خانه موسیقی در همه جا هستند؛ از صداوسیما گرفته تا دانشگاه‌ها و برای همه چیز تصمیم می‌گیرند. زمانی که از نزدیک دیدم این افراد در همه چیز دخالت می‌کنند و حتی قصد دخالت در برنامه ارکستر سمفونیک تهران را نیز دارند، از خانه موسیقی خارج شدم؛ البته افراد محترمی مانند استاد شجریان، استاد پورتراب نیز در خانه موسیقی بوده‌اند ولی خانه موسیقی نقشی را که باید داشته باشد، به هیچ عنوان ندارد.

مسوولان تکراری خانه موسیقی کنار بروند

این رهبر ارکستر سمفونیک با بیان اینکه مسوولان تکراری خانه موسیقی باید کنار بروند، اضافه می‌کند: چه معنی دارد که این افراد پس از ۲۰ سال از راه‌های مختلف هر بار وظایف مختلفی بگیرند و اصلا کنار نروند. مسوولان خانه موسیقی که شامل آقایان حمیدرضا نوربخش، داوود گنجه‌ای، محمد سریر، حسن ریاحی و ... هستند، از یک طرف به بهانه‌ای از حق هنرمندان در مقابل مسوولان دولتی دفاع می‌کنند، ولی درواقع در جلسات مسوولان دولتی نیز شرکت دارند و در آنجا برای منافع کارفرما فعالیت می‌کنند. گرچه که چنین چیزی اصلا در دنیا وجود ندارد و خنده دار است.

او ادامه می‌دهد: با وجود ثابت بودن مسوولان خانه موسیقی، اینکه انتخابات این نهاد به چه صورت برگزار شود، تفاوت چندانی ندارد. نمی‌دانم که خانه موسیقی چه کمکی به موسیقیدان‌ها می‌کند، البته ممکن است که از برخی مانند دوستان خود حمایت کند ولی خیلی‌ها را فراموش کرده و کنار گذاشته‌اند. ممکن است بگویند که ما قدرتی نداریم ولی حقیقت این است که در شوراهای دیگر حضور دارند و از طریق قدرتی که در آنجا دارند می‌توانند اقدام کنند. اگر امکان قانونی برای شکایت از این افراد وجود داشت، من حتما این کار را می‌کردم تا از این نهاد کنار گذاشته شوند.

رهبری تاکید می‌کند: این چند نفر در ۳۰ سال گذشته روی موسیقی کشور تاثیر مستقیم گذاشته‌اند و موسیقی کشور در سطح این افراد مانده است. البته حتی اگر سوء نیتی هم نداشته بوده باشند ولی ناخواسته موسیقی ایران را در یک سطح پایین نگه داشته‌اند؛ چون افراد سطح بالایی مانند حسین دهلوی، مرتضی حنانه، هوشنگ استوار و رضا والی را کمرنگ کرده‌اند. بدترین کاری که کرده‌اند این است که موفقیت هنرمندان ایرانی را در سطح بین‌المللی نادیده گرفته و صدایش را درنیاورده‌اند. از روی تجربه حدس می‌زنم که این افراد در انتخابات مسوولان هنری در ایران نیز تاثیر مستقیم داشته‌اند؛ چون وزرا از آنها مشورت می‌گیرند و در جواب هم ممکن است بگویند که برای این کارها دستمزدی دریافت نمی‌کنند و از خودگذشتگی می‌کنند، گرچه که رقم‌هایی که برای شوراهای دیگر کارفرمایان دریافت می‌کنند، اعلام نمی‌کنند.

گاردهای عجیب هیات مدیره خانه موسیقی

رهبری می‌گوید که «یکی از کارهای جالب اعضای خانه موسیقی این است که هر چند یک بار به صف انتقادکنندگان از وزارت فرهنگ و ارشاد و دولت می‌پیوندند؛ یعنی انتقاد از کار شوراها و مشاوران تصمیم گیرنده‌ای که یا خودشان و یا دوستانشان بوده‌اند. وگرنه وزیر و معاونانشان خود به خود که درباره موسیقی تصمیمی نخواهند گرفت. این شکل در موسیقی و زندگی موسیقیدان‌ها در ده‌ها کشوری که من در آنها کار کرده و می‌کنم وجود ندارد.»

او درباره راه حل پیشنهادی خود برای بهبود اداره خانه موسیقی بیان می‌کند: محیط تصمیم گیری در ایران بوی نفتالین می‌دهد و قدیمی است. در دنیای ورزش و نوازندگی موسیقی، هر چه که سن فرد بالاتر می‌رود، کارایی او پایین می‌آید و باید کنار بروند. ولی در ایران ریش و موی سفید ارزش افراد را بالا می‌برد. یک نویسنده مطرح اتریشی می‌گوید که افراد تا ۱۸ سالگی تمام استعداد خود را نشان می‌دهند و از آن به بعد آنچه را که بوده‌اند، چندین برابر بیشتر نشان می‌دهند. ولی در ایران کسانی داریم که در ۱۸ سالگی بسیار ضعیف بوده‌اند و هر چه که بزرگ شده‌اند ارزش بیشتری خلاف استعداد نداشته خود پیدا کرده‌اند. خانه موسیقی باید متشکل از افراد جوان‌تر شود البته درست است که می‌توان از تجربه یک هنرمند بااستعداد که سن بالاتری دارد استفاده کرد، ولی افرادی که در خانه موسیقی هستند در جوانی هم هنرمندان مطرحی نبوده‌اند.

برای نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران ناراحتم

چندی پیش در مصاحبه‌ ایسنا با لوریس چکناواریان این آهنگساز و رهبر ارکستر بیان کرد که در حال حاضر تنها مورد مناسب برای اداره ارکستر سمفونیک تهران، علی رهبری است. به همین جهت از رهبری درباره وضعیت فعلی ارکستر سمفونیک تهران سوال می‌کنیم.

پاسخ می‌دهد: از پنج سال پیش که ایران را ترک کردم، برای ارکستر سمفونیک تهران ناراحت بودم؛ زیرا ارکستر سمفونیک تهران در دست افرادی است که تصمیمات آنها اشتباه است؛ البته ارکستر سمفونیک تهران را خانه موسیقی به این شکل نگه داشته است؛ زیرا همان افراد جلوی چشم خود من در مسائل ارکستر سمفونیک تهران دخالت کرده‌اند. فردی مانند حمیدرضا نوربخش که خواننده آواز ایرانی است و یا محمد سریر که ترانه‌ساز موسیقی ایرانی است و نسبت به این حوزه تخصص ندارند، در اوامر ارکستر سمفونیک تهران دخالت می‌کنند. متاسفانه اصولا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد رودکی با موسیقی ارتباطی ندارند. باید به امید روزی باشیم که موسیقی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا کنند و یا ارکستر سمفونیک تهران مستقل شود.

رییس سابق هنرستان‌های عالی موسیقی همچنین در پاسخ به اینکه آیا علاقه‌مند است که به ایران بیایید؟ پاسخ می‌دهد: آمدن من به ایران در شرایط حاضر بنیاد رودکی فایده نخواهد داشت؛ زیرا افرادی که ارکستر را اداره می‌کنند، افرادی هستند که پنج سال پیش در راستای نابودی ارکستر عمل کردند. در ۱۵ سال گذشته که مراقب وضع موسیقی در ایران بوده‌ام، هیچ وقت بی‌توجهی دولت به موسیقی در این ۱۵ سال به این اندازه نبوده است. احساس می‌کنم که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون هنری، خود را از فعالیت‌های موسیقی کنار کشیده‌اند و سرنوشت موسیقی و موسیقیدان‌ها را به دست همان گروهی سپرده‌اند که مسول تمام عقب ماندگی‌های ۳۰ سال گذشته بوده‌اند.

رهبری در ادامه درباره موفقیت اخیر خود که توانسته به مخاطبی بالای ۳ میلیون در پلت فرم اسپاتیفای دست یابد، توضیح می‌دهد.

او می‌گوید: داشتن مخاطب میلیونی برایم تازگی ندارد؛ زیرا درست ۲۰ سال پیش بود که به من پیغام دادند که ۱۰ میلیون نسخه از آلبوم اپرای لابوهم در چین فروخته شده است. خوبی رسانه اسپاتیفای این است که آمار تعداد مخاطبان هنرمندان مختلف را در مقایسه با یکدیگر اعلام می‌کند که این امر باعث می‌شود، افرادی که آگاه نیستند، به این صورت بهتر متوجه شوند که چه روندی در جریان است تا اینکه صرفا خبر موفقیت یک کنسرت یا آمار بالای فروش یک آلبوم رسانه‌ای شود.

او در ادامه درباره اسپاتیفای توضیح داد: البته خودم خیلی با اسپاتیفای آشنا نبودم ولی متوجه شدم که آثار هنرمندان ایرانی و مطرح خارجی در این پلت فرم وجود دارد. درواقع می‌توانید در این پلت فرم کلیه آثار موسیقی‌ را در ژانرهای مختلف از جاز گرفته تا رپ، گوش دهید.

همچنین از این هنرمند سوال می‌کنیم که به نظر او این موفقیت در عرصه جهانی تا چه حد می‌تواند هنرمندان جوان را تشویق کند؟ پاسخ می‌دهد: به نظرم خیلی خوب است اگر جوان‌ها فکر کنند موفقیت فقط در کارهای عوام پسند نیست. امروزه مخاطبان زیادی هستند که به موسیقی کلاسیک گوش می‌دهند. پنج سال پیش که به ایران آمده بودم، هشت بار سمفونی شماره ۹ بتهوون که یک اثر عادی نیست را اجرا کردیم و مخاطبان درجه یک و عالی داشتیم. مخاطبان من در اپرا نسبت به افرادی که کار عامه پسند ارایه داده بود، بیشتر بود که این امر جرأت بیشتری به جوان‌ها می‌دهد. البته فراموش نشود که خود من هم در جوانی از ادعای ساده‌تر شروع کردم؛ مثلا وقتی که ۱۰ سال داشتم با هنرمندان پاپ آن زمان در سینماها، رادیو و تلویزیون برنامه اجرا می‌کردیم که بعضی از همراهمان در همان رشته ماندند؛ چون معتقد بودند آن حوزه مردم پسندتر است. ولی من با کمک استادانی مانند استاد حسین دهلوی از آن مسیر بیرون آمدم و به دنبال موسیقی جدی رفتم که از این بابت خیلی خوشحال هستم.

منتظرند هنرمند از دنیا بروند تا از خوبی و استعدادش بگویند

در پایان در پاسخ به پرسشی درباره واکنش مسوولان فرهنگی در ایران به این موفقیت، عنوان می‌کند: مسوولان فرهنگی ایران به این اوامر کاری ندارند که البته سواد و درک کافی هم نسبت به این قضایا وجود ندارد. تا به حال هیچ حمایتی از سوی هیچ کسی در تهران نداشته‌ام و تا زمانی که سطح مدیران هنری در ایران به این صورت باشد وضع به همین گونه خواهد بود. در ایران تنها منتظر هستند که هنرمند از دنیا بروند و آن موقع از خوبی و استعداد او بگویند. استاد حسین دهلوی هم که در تهران زندگی می‌کرد تا زمانی که آلزایمر نگرفته بود با او کاری نداشتند سراغش را هم نمی‌گرفتند ولی وقتی که به این بیماری مبتلا و از دنیا رفت، به یاد استاد دهلوی افتادند. ما به این چیزها عادت کرده‌ایم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین