عباس عبدی در یادداشتی درباره عدم تمایل جامعه به فرزندآوری و ارتباط آن با معیشت نوشت: اگر چه بنده نسبت به کاهش رشد جمعیت کشور حساس هستم و تا کنون در چند یادداشت به این نکته پرداختهام ولی نحوه مواجهه رسمی با کاهش رشد جمعیت در کشور یکی از بدترین سیاستهایی است که در مواجهه با مشکلات اجتماعی اتخاذ میشود. در واقع اندیشه مفیدی در پس این سیاستها وجود ندارد. آنان گمان میکنند که با سلب اختیار مردم میتوانند فرزندآوری را محقق کنند. غافل از اینکه چنین سیاستی نه تنها موجب فراموش کردن علت اصلی کاهش فرزندآوری میشود، بلکه عوارض دیگری نیز ایجاد خواهد کرد. از جمله سقط جنین، راهی است که خانوادهها در برابر حاملگی ناخواسته پیش خواهند گرفت.
گذشته از سقط جنین مسأله اصلی جای دیگری است. آیا تا کنون توجه کردهاید که چرا خانوادههای جدید میکوشند که تعداد فرزندانشان محدود باشد؟ یک علت اصلی اهمیتی است که آنان برای فرزند قایل هستند. چند نسل پیش خانوادهها به طور طبیعی زاد و ولد میکردند، به طور معمول ۵، ۶ یا بیشتر فرزند داشتند. رسیدگی پدر و مادر به آنان نیز بستگی به شرایط داشت. بسیاری از کودکان به وسیله برادر یا خواهر بزرگتر خود نگهداری میشدند تا مادر به کارهای منزل برسد. تأمین آموزش و بهداشت و حتی تربیت کودکان در حد مطلوب نبود. بسیاری از پدران و مادران حتی نمیدانستند که فرزندشان کجا درس میخواند یا چه درسی میخواند. اضافه شدن یک فرزند به خانواده اگر چه در سالهای اولیه باری بر دوش خانواده بود، ولی به مرور با بزرگتر شدن کودکان، باری را نیز از دوش خانواده برمیداشتند. فرزندان در خرید خارج از خانه یا انجام کارهای جاری خانه کمک میکردند. شخصاً همیشه در صف نان بودم، خرید از مغازه با من بود. حتی در شستن لباس کمک میکردم و… ولی بچههای امروز در موقعیت دیگری تعریف میشوند. تا پایان دانشگاه نیز مثل مهمان در خانه رفتار میکنند. در حقیقت پدر و مادر ترجیح میدهند که او به آینده خودش بپردازد و سرمایه انسانی آینده خودش را افزایش دهد. به همین علت اهمیت فرزند برای والدین امروزی و تأمین و تربیت او بسیار متفاوت از گذشته شده است.
آنان با این فرهنگ قادر نیستند فرزندان زیادی را بیاورند و از همه مهمتر اگر وضع معیشت آنان مناسب نباشد، حاضر نمیشوند که فرزند بیاورند. برای یک پدر و مادر امروزی تأمین غذا، پوشاک و حتی اتاق جداگانه و سپس آموزش و بهداشت کودک یک ضرورت غیر قابل بحث است. دیگر آن زمان گذشته است که چند بچه، کوچک و بزرگ داخل یک اتاق زندگی کنند. امروز گذران اوقات فراغت، بیشتر در منزل و از طریق فضای مجازی و شیوههای دیگر است. دیگر نمیتوان بچه را از صبح فرستاد داخل کوچه تا ناهار و سپس تا شام!
کسانی که حل مسایل کشور را از طریق ایجاد محدودیت در قدرت انتخاب و آزادی عمل شهروندان دنبال میکنند، جز اینکه سرنا را از سر گشادش مینوازند، کار دیگری انجام نمیدهند. این کارها فقط برای آن است که بگویند داریم کاری میکنیم. همین و بس.
منبع: خبرنیوز
حتما در اینده به صورت فرسایشی نسل و تفکر پارسی از ایران کنده خواهد شد و از کشورهای همسایه جهت دریافت اقامت دعوت و خانه و ..... دراختیارشان میگذارند