در بخشی از این یادداشت آمده است:
مسئولین این نهادها در دهه اول نظام جمهوری اسلامی عموما از نیروهایی با سوابق مبارزاتی و دارای دیدگاه های خاص خود بوده اند و به طور طبیعی در جریان تحولات سیاسی دهه های بعد به تناسب شرایط سیاسی کشور و انتخاباتهای مختلف برخی از این چهره ها مواضعی داشته اند که مورد تأیید جریان ها و جناحهای منتقد آنان که در حاکمیت قرار گرفته اند نبوده است و یا حتی مواضع آنان را خلاف مسیر انقلاب دانسته اند؛ این واقعیت صرف نظر از داوری درباره تأیید و یا رد مواضع طرفین هرگز نمی بایست عاملی برای حذف اسناد و مدارک مهم تاریخ انقلاب و خصوصا فرامین و اسناد مربوط به دفاع مقدس گردد که از سوی حضرت امام خطاب به ایشان صادر شده است و بخشی تفکیک ناپذیر از تاریخ دوران دفاع مقدس را بازگو می کند.
متأسفانه به وضوح در بسیاری از تاریخ نگاریهای اخیر مربوط به دهه اول بعد از پیروزی به خصوص در رابطه با دفاع مقدس و یا در موزه ها و نمایشگاه های آثار مربوط به این دوران شاهد این نحو سانسور و حذف اسناد و مدارک هستیم . به نظر بنده که از نزدیک اینگونه فعالیتها را به لحاظ مسئولیتم در موسسه رصد می کنم یکی از مهمترین دلایل غفلت از تبیین نقش بی بدیل فرماندهی حضرت امام در دفاع مقدس به همین موضوع باز می گردد.
این مسأله زمانی اهمیت بیشتر می یابد که در نظر داشته باشیم بخش عمده ای از صدها سخنرانی حضرت امام در زمان جنگ که از طریق همین سخنرانی ها مهمترین مواضع حضرت امام مربوط به جنگ به جامعه و رزمندگان منتقل می شده است با حضور همین مسئولین و اعضای نهادهای مربوطه خصوصا بنیاد شهید انقلاب اسلامی و در جمع اعضای خانواده های معظم شهدا و ایثارگران و یا در جمع فرماندهان و رزمندگان و مسئولین نهادهای پشتیبانی جنگ در دولت بوده است و قبل از سخنان امام مسئولین این نهادها گزارشات و مطالب خویش را قرائت کرده اند، اما وجود حساسیت منفی نسبت به نشان دادن تصاویر و یا مطالب و اسناد مربوط به این افراد متأسفانه عملا باعث گردیده تا سخنان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران که دست اول ترین و ناب ترین روایتها را از واقعیت دوران دفاع مقدس و مسائل بازگو می کند در رسانه های رسمی و تاریخ نگاری نهادهای رسمی انتشار نیابد.
افرادی که در این رابطه به بهانه خالص سازی و خالص گزینی، به تقطیع و سانسور اسناد و روایات تاریخ انقلاب و دفاع مقدس می پردازند باید تجدید نظر کنند و به سنت حسنه محدثین، فقها و سیره نویسان بزرگ اسلام و تشیع اقتدا نمایند. کتابهای حدیثی شیعه در مورد سنت پیامبر اکرم صلوات الله علیه آکنده از احادیثی است که برخی راویان آنها بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) رودروی اهل بیت (ع) ایستادند و حتی به جنگ با آنان برخاستند، با این وجود محدثین بزرگی همچون صدوقین، کلینی، شیخ طوسی و شیخ مفید و دیگر بزرگان فقه و حدیث هرگز بخود اجازه ندادند این نامها را از سلسله راویان حدیث حذف کنند و یا از نقل احادیثی که در آنها فضیلتهایی در نقش این صحابه در همراهی با رسول خدا (ص) در میدانهای جنگ و دیگر مسائل دوران بعثت و هجرت ذکر شده است خودداری کنند.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:
به راستی چرا در برنامه یادواره های شهیدان و ایثارگران و در مناسبتهای مربوط به بزرگداشت دفاع مقدس از این ظرفیت ها استفاده نمی شود؟! مگر نه اینکه همه جلوه های نورانی جانفشانی رزمندگان، پرتوی از انوار هدایت انفاس قدسیه امام راحل بود که آتش اشتیاق جهاد در راه خدا و نیل به فیض شهادت را در عمق جانشان مشتعل می کرد.
چرا در ابتدا و یا انتها و یا طی برنامه سفر راهیان نور که به هدف آشنایی با فضای معنویت و حقایق دوران دفاع مقدس عازم بازدید از مناطق جنگی می شوند و یا در اردوهای زیارتی بسیجیان و ایثارگران، در سالهای اخیر زیارت حرم امام و حضور در حسینیه جماران و اماکنی که یاد امام را در دلها زنده می کند و به طور طبیعی پیوند واقعی حقایق دوران دفاع مقدس را با یاد و خاطره و میراث معنوی فرمانده آن دوران تداعی می کند حذف گردیده است؟!
وصیت نامه شهدا را و خاطرات رزمندگان و آزادگان و جانبازان را و نوشته ها و وصایای قهرمانانی همچون همت و باکری و زین الدین و صیاد و بابایی و ستاری و فلاحی؛ و جای جای وصیتنامه و سخنان سردار شهید سلیمانی را که مرور می کنیم عمدتا سخن از راه امام است و دلبستگی و دلدادگی به مکتب و مرام امام؛ دلهاشان در جماران بود و جسمشان در جبهه ها؛ فضای آیین های بزرگداشت این دلاوران باید یادآور همان پیوند واقعی باشد. یادها، یادمان ها و شعائر نقشی بس مهم در فراهم سازی بستر طبیعی انتقال پیامها ایفا می کنند. اگر تبیین نقش فرماندهی حضرت امام در دوران دفاع مقدس به عنوان نیاز همیشگی نسل امروز و فردایمان برای جلوگیری از تحریفها و شبهه ها یک ضرورت است بایستی رویه های جاری که آکنده از پراکندگی ها و عدم تعامل نهادهای مرتبط تحت تأثیر ذهنیت ها و بدگمانی های سیاسی و صنفی نسبت به یکدیگر می باشد تغییر کند. نمونه ای را عرض کنم:
سال گذشته که با فرمان جنایتکارانه و تروریستی رئیس جمهور منفور آمریکا، سردار محبوب و مردمی ایران، یکی از خالص ترین دست پروردگان مکتب دفاعی حضرت روح الله، سلیمانی عزیز را به شهادت رساندند تمام ایران یکپارچه برای بزرگداشت آن بزرگمرد بپاخاست؛ آیا سزاوار نبود که روح مطهر و زنده آن عزیز و پیکر پاکش از آخرین زیارت مرجع و مقتدا و فرماندهش در حرم حضرت امام محروم نگردد؛ در چندین نوبت شاهد بودم که او تا آخرین روزهای حیاتش مقید به زیارت حرم امام و حسینیه و خانه امام در جماران و گفت و گو با یادگار امام بود؛ آن شب، همه چیز هماهنگ شده بود، خانواده دو شهید بزرگوار دیگری که همراه آن عزیز به شهادت رسیده بودند و پیکرهای مطهرشان را به حرم امام آورده بودند و جمعیت مشتاقی که با اعلام رسانه رسمی منتظر ورود پیکر شهید سلیمانی بودند پس از ساعتها انتظار در حسرت ماندند؛ در طول مسیر، با همراهان خودرو حامل پیکر پاک ایشان در تماس بودیم و با هماهنگی و موافقتی که با اعضای خانواده شریف آن سردار همیشه زنده به عمل آمده بود قرار بود تا دقایقی دیگر با ورود پیکر مطهر شهید سلیمانی مراسم تشییع آن عزیز و شهیدان همرزمش در کنار مضجع شریف به عنوان آخرین وداع با همان امامی که آیین چگونه زیستن و راه و رسم شهادت را به عنوان عالی ترین مرحله پایان حیات طیبه و عزت مندانه اهل ایمان و جهاد به آنان آموخته بود و آن بزرگمردان نیز با فرمان و هدایت او آگاهانه این راه را انتخاب کرده بودند برگزار شود؛ اما دقایقی بعد با ناباوری خبر دادند، بنا به تصمیم فردی از مسئولین مراسم بزرگداشت ایشان، خودرو حامل پیکر مطهر را مستقیما به فرودگاه امام هدایت کرده و هواپیما به مقصد کرمان پرواز کرده است! نه آن زمان و نه بعد آن موضوع را رسانه ای نکردیم تا از این ناحیه حاشیه ای بر شکوه قدرشناسی ملت ایران از این سردار خالص و با وفای امام و رهبری پدید نیاید و اکنون نیز منظورم از نقل این واقعه گلایه و انتقاد از کسی نیست، صرفا به مناسبت موضوع این نوشتار به عنوان نمونه ای از علل و عواملی که زمینه ساز غفلت ها می شوند اشاره کردم.